بادرود، چنان چه شما خودتان را ایرانی می دانید، خواهشمند است برای چند لحظه هم که شده از آن آسمان و ستارگان، و برج وبارویی که برای خود ساخته اید پایین بیایید تاباهم به گفتگو بنشینیم.
نویسندگان ما درنشریه فضول محله آن اندازه آگاهی ودانش دارند که پاسخگوی پرسش های شما باشند ویا به نقد گفتاروعملکرد شما پردازند.
جناب آقای خامنه ای، در سال ۱۳۵۷ مردم ایران که دارای آزادی های فردی، خانوادگی، و اجتماعی و انجام مراسم باورهای دینی خود بودند، بپاخواستند تا تنهابه آزادی سیاسی برسند و در ساختن و اداره کشور خود، سهیم باشند. آن ها مشکل وکمبود دینی ویا حتی چندان مشکل مالی نداشتند که برای آن انقلاب کنند.
پیش ازانقلاب، مردم به روحانیان بسیارعلاقمند بودند وآنان را ازخود می دانستند، به خانه های خود می پذیرفتند، ومانند بستگان عزیزخودگرامی میداشتند. چنانکه درگذشت روحانیون بزرگی چون آیت الله بروجردی و آیت الله شریعتمداری قلب مردم راجریحه دارنمود ومردم در سراسر کشور به سوگ نشتند. هنگامی که آقای خمینی به ایران آمد، بیش از ۹۰٪ مردم ازهرگروه، هر نژاد، هرزبان وهر آیین، مقدمش راگرامی داشتند واورا مانند پدری مهربان درآغوش گرفتند. آقای خمینی می توانست هم چنان در قلب مردم ودر دل تاریخ جای داشته باشد. او می توانست کورشی دیگر، یعقوب لیثی دیگر، ویا کریم خان زندی دیگر درتاریخ کشورما و باعث افتخارمان باشد. ولی اکنون به نام یک جنایت کارهمانند راسپوتین و آتیلا درتاریخ ایران نام برده می شود.
حال، پس ازگذشت سی سال ازآن انقلاب مردمی، شما وآخوندهای دیگرنیزکه محبوب مردم بودید ودر قلب همگان جای داشتید، هم اکنون مورد تنفر عامه مردم قراردارید. مردم هم اکنون به خون همه شماها تشنه اند ودیری نخواهد پایید که آنان به خونبهای کشته شدگان وزجرهای خودشان به پا خیزند و نسل آخوند را ازخاک ایران بردارند.
جناب آقای خامنه ای، اگر به روش کنونی خود ادامه دهید، سرنوشت شما نیز مانند سایر دیکتاتورها، و خودکامه های تاریخ کشورمان رقم خواهد خورد. خودکامه های تاریخ یا بدست اطرافیان خود کشته شدند وخوانواده های آنان نیز ببادرفت، یا همواره بابدنامی در تاریخ یاد آور می شوند.
جناب آقای خامنه ای، لطفا به خودآیید و سرنوشت نافرجام خود را با به راه مردم رفتن ودرسوی مردم حرکت کردن تغییردهید.
جناب آقای خامنه ای، امروز کمی دیر است، اگر دیر هم جنبید فردا برای شما خیلی دیرخواهد بود.