جناب موسوی گرامی، شرایط سیاسی کنونی ایران که مورد بیزاری وچندش مردم کشورمان و بسیاری از کشورهای دیگر جهان قرار گرفته، کشور اسراییل راآماده می سازد که به ایران حمله نظامی کند. سالیانی پیش، سرنوشت آقای خاتمی را در سر راه تاریخ کشورمان جای داد. ایشان می توانست یک نجات دهنده ودلاور تاریخ ایران بشود و نه تنها در دل ۲۲ میلیون انسان های پاک باخته و شرافت مندی که به او رای داده بودند، جای داشته باشد، بلکه در بزنگاه دشوار تاریخمان در ردیف دلاورانی چون نادر، کریم خان زند، یعقوب لیث، ویا ستارخان و باقرخان قرار گیرد. ولی، بدبختانه لیاقت و جوهراین کار را نداشت. ایشان ترجیح داد که در همان خرافات واوهام بی دانشی خود جای بماند، دنباله گیر و در راستای جنایات خمینی باشد.
خمینی رژیم ضد مردمی وضد ایرانی مرگبارولایت فقیه را برای مردم به ارمغان آورد، واما خاتمی آن را تثبیت و پایدار نمود. بی تردید مردمان میهن دوست ایران بویژه استان یزد، بداشتن چنین عنصرخیانتکاری خوشحال نبوده، بلکه احساس شرمساری نیز خواهند نمود.
جناب موسوی گرامی، شما اکنون خواسته ویا نا خواسته در سر راه سرنوشت کشورمان جای گرفته اید. مردم ایران و بسیاری ازمردم جهان باشما همراه، همگام، وپشتیبان شمایند. بیشترین مردم ایران ازچند هفته پیش تاکنون، از شما حمایت کرده اند، شما رانماینده خود دانستند، واز شما می خواهند به نام یک ایرانی میهن دوست خود را از هر گونه قید وبندی برهانید. فقط، وفقط در راستای ملت بزرگوارمان، ازهر نژاد، یا هر باوردینی، آئین یاروش، ویا هر قوم وگروه تنها وتنها، با شناسنامه ایران دوستی، نه فقط در ایران زاده شدن، پایمردی کنید، درمیدان بمانید، در خدمت مردم درآیید و رژیم ضحاکی ماردوش بایال وکوپالش رابه زباله دان تاریخ فرستید. براستی شما می توانید دلاور تاریخ کنونی ما، و هم چنین سمبل ومظهری از دموکراسی برای کشورهای دیگر جهان باشید.
جناب موسوی گرامی، فراموش نکنید بیشترین مردم ایران، خواه مسلمان یا باورهای دینی دیگر، خواهان حذف و برکناری هر گونه شعار، تبلیغ، ویا گفتگوی دینی سوای درون مکان های مذهبی وخانه هاهستند. بدیهی است هرکس بجز آن بخواهد یابدان عمل کند، از جامعه بزرگ گردهم آمده کنونی کشورمان، طرد و به کنارزده خواهد شد.
نکته دیگر این که مردم ایران روحانیان را سوای چند نفری که درراه مردم بودند، وحتی بی نام و نشان ویا باسرزنش و کینه توزی رژیم خونخوار ولایت فقیه جان خود را از دست دادند، به عنوان دشمن خود وآب وخاک ایران می دانند. زیرا همکاری این گروه ناسپاس که همیشه دستشان در سفره مردم بوده، و سربار جامعه اند، بارژیم ضد انسانی آخوندی، فراموش شدنی نیست.
اکنون شاید آخرین روزها و هفته هایی باشد که این ناانسان های ستمگر باید به خود آیند و شتابانه به مردم پیوندند تا گذشته تاریک و سیاهشان فراموش شود. بنابراین جناب موسوی گرامی، خواهشمند است شما به جز به نیروی راستی و درستی وتوانای پرتلاش ملت بزرگ ایران، بویژه نسل پرقدرت وپاک اندیش جوانانمان، به این ریسمان پوسیده های روحانیت، ولایت فقیه، بازاریان آخوندپرور، وکاسه لیسان و سیاستمداران هرجایی تکیه و آویزان نشوید که شما نیز ناآگاهانه به کنار می روید ونام نیکی برای خود به جای نخواهید گذاشت.
پاسداران و بسیجی ها و دیگر مفت خوران و کاسه لیس های گرداگرد رژیم نیز به خود آیند، همراه مردم باشند، تا در این سیلاب خروشان خشم ملت و در آتش غضب مصیبت دیدگان و سیلی خوردگان انتقام جوی، غرق ویاخاکستر نشوند.
واما، اگرشما با وجود ولایت فقیه ویا شرکت یک یاچند روحانی در دولت خود در سر اندیشه ای دارید، بی تردید دولت شما نیزیک دولت دیکتاتوری تحمیلی وناخواسته ازپشتیبانی مردم از شما خواهد بود. در چنین شرایطی، حمله نظامی اسراییل که هم اکنون باچراغ سبزآمریکا همراه است، انجام خواهد گرفت که بدون شک این خواسته رژیم، و موجب خسارت و زیان های جبران ناپذیری برای کشور خواهد بود، و شاید هم تجزیه ایران را به دنبال داشته باشد که از دید رژیم بیگانه پرست ولایت فقیه چندان تفاوتی ندارد.
و درپایان، امیدواریم برای شما یک پارچه بودن وازهم گسسته وپاره نشدن کشورمان هدف وآرزو باشد، در این صورت تنها راه شما، راه ملت بزرگ ایران برای رسیدن به یک حکومت دموکراسی مردم سالاری، بدست مردم، بوسیله مردم، وبدون هر گونه ایسم سیاسی یامذهبی خواهد بود.
آن چه در این جا به نگارش رفت، درسی ازتاریخ و اجتناب ناپذیراست. تاریخ همواره تکرار می گردد. پند گرفتن ازتاریخ می تواند تضمینی برای شکوفایی و پیشرفت کشورمان باشد.