چندی پیش جناب فیروزآبادی فرمانده نیروهای ضد اوباش و اراذل درگاه خلافت ملا خلیفه علی نان خامه ای، به دلیل مشکلات ودشواری های زیادی با نوشتن نامه ای به پیشگاه ولی عصر درخواست کمک می نماید. جناب سرلشکر اخیراً درنزدیکی چاه چندخران چادری زده، و هر آن گاه به نزدیکی چاه می رود تا بلکه پاسخ خود را حضوراً دریافت کند.
با آن که این نامه کاملاً محرمانه است، اما اتل متل خبرنگارما توانست کم و بیش از متن این نامه آگاهی پیداکند که به شرح زیراست:
«حضورمبارک سرورکاینات امام زمین وآسمان، حضرت قائم(ع)
بااحترام به خاک پای مبارک، و اظهاربندگی و عبودیت خدمت جنابعالی ونایب برحقتان حضرت ملا خلیفه علی نان خامه ای، این حقیرشکم گنده سراپا تقصیر، با مشکلات عدیده ای که دارم و تاکنون نایب برحقتان نیز نتوانستند کمکی به حقیر نمایند، به شما پناه می آورم تا مرا یاری فرمائید. این جانب بارها تلاش کردم که به درون چاه بیایم وازنزدیک پای بوستان باشم، ولی با این هیکل هیولا وبی خاصیت، امکان پائین آمدن نیست.
چندی پیش آقای بمبول انگلی نژاد رئیس جمهور به درخواست حقیر دستور دادند که دورچاه رابکنند و گشاد کنند تا این هیکل بی هنرپیچ پیچ را بتوانم درون چاه فرود آورم.
ای امام زمان قربانت گردم، بعلت چاقی زیاد، حرکت ازمن سلب شده است، وهمیشه شکمم یک متر جلوتراز بدنم در حرکت است.
حضرت ملا خلیفه علی نان خامه ای سال گذشته برای حرکت دادن من موتوری به کارخانه های تکنولوژی سوریه سفارش دادند که پس از طواف دورحرم حضرت رقیه(ع) و حضرت امام خمینی(ره)، به کمر خود بستم تا مرا در راه رفتن یاری نماید. هم چنین ایشان فرمودند که باداشتن این موتور که جنبش و حرکت من سریع و تند شده است، می توانم شخصاً در جنگ های تن به تن با استکبار جهانی به ریاست آمریکای صهیونیست و اسرائیل جهانخوارشرکت کنم، وتک تک آنان را باز پای درآورم.
ای امام زمان قربانت گردم، هنوز دو مشکل دیگر برای من مانده که اکنون به شما پناه می برم و از شما یاری می خواهم؛ نخست این که چون من هم گرد ندارم و نمی توانم کج وراست شوم، بی ادبی است، رفتن به آبریز و قدرت طهارت گرفتن از من گرفته شده است. آن چنان که ناچارم از والده آقا مصطفی، و در نبودن ایشان، بدبختانه از مش صفر علی باغبانمان، و گاهی نیز با کمال خجالت از صغرا بگم کلفت همسایه کمک بگیرم.
با شرمندگی از حضورتان این پرسش رادارم که شما در ته آن چاه باریک و نمناک، با این دو مساله طهارت گرفتن، و نماز خواندن چه کار می کنید.؟
دومین مشکل این که چون فعالیت شبانه از من کاملاً گرفته شده، مورد خشم و لشکر کشی والده آقا مصطفی قرارگرفته ام. آن چنان که بر اثرضربات چوب جاروب، پرتاب دیگ ولگن، و زدن بالنگ کفش، همه سرو صورتم آش و لاش شده. ایکاش از چاه بیرون می آمدید و می دیدید. مردم و همکارانم وقتی به صورت درب و داغون من نگاه می کنند، تصور می نمایند که صورت منهم در کودکی، مانند آقای انگلی نژادرئیس جمبول وممبول، به وسیله گربه خانه امان چنگ زده شده، که این چنین بدریخت وچندش آور است.
البته در این دو مورد، مشکلات من با مشکلات رهور انقلاب تقریباً یکیست، زیرا ایشان نیز با دست چلاق خود از انجام این گونه فرایض ضروری و مهم و شرعی، عاجزند و همواره مورد ستیزه جوئی والده آقا مجتبی قرار می گیرند. آن چنان که مجبور شده اند شبها اطاق خواب راترک، و درزیرزمین کنارجعبه های نوشیدنی و خوراکی جات ونزدیک به اطاق حاجیه منورخانم پرستار بچه های آقا مجتبی بخوابند.
درمورد نماز وادای فرایض دینی، طبق فتوای حضرت ملا خلیفه علی نان خامه ای، و هم چنین آفت الله مسواک یزیدی، از قرص هائی که بتازگی از ونزوئلا وارد کرده اند، و طواف داده شده، هم من، وهم خود ایشان استفاده می کنیم و از نماز خواندن معافیم. امید وارم که این موضوع مورد موافقت شما نیز قرار بگیرد.
موضوع دیگر، از آن جا که حقیر به جای روزی سه بار، ناچارم روزی پنج بارغذا بخورم و هرگز سیر نمی شوم، به طوری که روباه رابا دمش نیز فرو می دهم، توانائی روزه گرفتن راندارم. از این روی، بنا بر فتوای امام چهاردهم و نایب بر حقتان، میزان مصرفی قرص های من دوبرابر شده است که امیدوارم در درگاه شما مورد قبول واقع شود.
والسلام، و به امید این که هر چه زودتر از چاه بیرون بیائید (ظهور فرمائید)، و همراه با نایب برحقتان حضرت ملا خلیفه علی نان خامه ای، ۶/۵ میلیارد اراذل و اوباش و کافران جهانی را با شمشیری که قرار است آقای حسن نحس الله برایتان تهیه نماید، از میان بردارید، و جهان را پر از عدل و داد کنید.
ناگفته نماند که نایب برحقتان حضرت ملا خلیفه علی نان خامه ای، تاکنون با همیاری و کمک جناب آقای مرموز انگلی نژاد رئیس جمبول و ممبول توانسته اند گروه بیشماری از این اراذل و اوباش وملت خس و خاشاک را شکنجه و نابود کنند، و بدین وسیله کار شما را ساده تر نمایند.