بنا به خواست ودستور آقای خامنه ای خلیفه بزرگ اسلام، و جلاد قرن کشورمان، چند تن که ظاهراً از دید ایشان همگی شاخ شکسته و ازخود بی اختیار بودند، و می توانستند مطیع فرمایشات ایشان باشند، از غربال و صافی شورای نگهبان گذشتند. شورای نگهبانی که خود سر سپرده و برگزیده ولایت فقیه است.
البته گویا، آقای میرحسین موسوی شخصا داوطلب شده، وتوصیه ودستور قبلی از سوی بت اعظم در کار نبوده است.
از آن جا که آقای موسوی در دوران پیشین نخست وزیری خود، چشم و گوش بسته در اختیارآقای خمینی بودند، و فرمایشات جنایت بارشان را اعم از کشتار بیش از ده هزارجوان میهن دوست و پاکباز ایرانی درون زندان ها، کشتارامرا و جانبازان برومند و میهن پرست ارتشی، کشتار میهن پرستان کرد، و کشتار فرهیختگان دانشگاهی و فرهنگی مانند مهندس ریاضی و خانم دکتر فرخ رو پارسا را بدون هیچ گونه محاکمه و دادرسی می دیدند و در جایگاه و پایگاه نخست وزیری ساکت می ماندند، ویا همکاری هم می کردند، بی تردید به آسانی مورد تایید شورای نگهبان و در حقیقت شخص خامنه ای قرار گرفتند.
بویژه آن که پیش ازانتخابات، ایشان شخصاً از انقلاب پربرکت اسلامی، وروزهای نخست انقلاب یعنی همان روزهای جنایات رژیم در سایه نخست وزیری ایشانرا روزهای پر ارزش انقلاب نام بردند. همسر گرامی ایشان هم که به آلاف علوفی رسیده اند، پا به پای ایشان همواره از این انقلاب نسل سوز خانمان براندازو ویرانگرکشور، به عنوان انقلابی عظیم و با شکوه یاد کردند، و برای آن تبلیغ نمودند.
در هرحال، انتخابات یاخیمه شب بازی ولایت وقیح که چیزی جز به بازی و مسخره گرفتن شعور بیش از ۶۰ میلیون مردم ما نبود، با شرکت حزب اللهی، گروه چماق به دست، بسیجی و سپاهیان نوکرصفت و خرد باخته، مشتی فاطمه کماندوهای تازه به دوران رسیده، یک مشت پیرو پتال مکتب تزویر و دروغ آخوند، گروهی فرصت طلب و نوکیسه، وشماری از مردم خوشبین وناآگاه سیاسی، و گروهی از جیره خواران وبازاریان، برگزارشد.
گروه زیادی از این شرکت کنندگان، با مقایسه کاندیداها، و شناخت خوب از ایران ستیزی، تازی گری، وقاحت و بیشرمی احمدی نژاد، به آقای موسوی که دارای شخصیت ومنشی است رای دادند تا احمدی نژاد را به کناری زنند.
تا آن جا که ما آگاهی داریم، شب پس از پایان انتخابات، از سوی خامنه ای تلفنی به آقای موسوی اطلاع می دهند که ایشان بابیشترین رای برنده انتخابات است.
ساعتی بعد، و گویا اندکی پس از نیمه شب تلفن منزل آقای موسوی به صدا درمی آید و به نامبرده آگاهی می دهند که اشتباه کردند و آقای احمدی نژاد برنده است.
در این تغییرتصمیم ناگهانی از سوی یک روضه خوان جنایت کارنادان و تازی نژاد، که بیش از ۶۰ میلیون مردم میهن پرست و بزرگ ایران رانادیده و به مسخره گرفته است، دو گمان وجود دارد؛ نخست این که خامنه ای پس از اعلام پیروزی، از آقای موسوی چیزی خواسته و به ایشان دستوری داده، که مورد موافقت ایشان نبوده است.
گمان دیگر این که، مجتبی فرزند خامنه ای که تنها یک رقم دزدی او ۱۶۰۰ میلیون پوند به حسابش در بانک های انگلیس می باشد، و در جریان خیزش همگانی این دو ماهه سرکردگی تیراندازی، دستگیری و شکنجه و کشتارگروه زیادی از مردم کشورمان رابرعهده داشته است، و شدیداً از محمودی نژاد پشتیبانی و حمایت می کند، و بر روی پدرهم جنایت کارش نفوذ دارد، موجب این تصمیم شده است.
به هر حال، هم اکنون مردم ایران به ویژه جوانان، آقای موسوی را رئیس جمهور می دانند، ما هم با تصمیم مردم احترام می گذاریم و بدان افتخار می کنیم.
آقای موسوی باید بدانند، که در جریان حمایت از راایشان صدها تن از هم میهنان پاک سرشت ما جان باختند. پشتیبانی وحمایت این گوهران گنجینه پرارزش کشورمان برای آن نبوده که ایشان خود را وابسته به انقلاب عظیم انقلابی بدانند، وبه خواهند از آن جانبداری کنند.
تنها یک بار آن هم سی سال پیش ما مردم ایران گول آخوند خوردیم و به آخوند که تا آن روز برای جامعه ماناشناخته بود، مجال و فرصت خودنمایی دادیم . ولی اکنون سالها است که این ملت سوای مشتی مزدوران و خیانت کاران شناخته شده، به این حکومت نه گفته و تلاش کرده است تا این کلاه بزرگ و گشاد که به سرش رفته، از سر خود بردارد.
آقای موسوی گرامی،
اکنون قرعه فال به نام شما خورده، آیا شما مرد میدان و فرزند راستین ایران، از نواده شجاعان و ابرمردانی چون یعقوب لیث، ستارخان، و بابک خرم دین و مرد آنید که شیشه عمر دیو را به سنگ بزنید، و طومار زندگی نکبت بار آخوند را برای همیشه درهم پیچید ؟ یا در شک و تردیدید تا هم چنان جوانان ما به دست دژخیمان و آدم کشان به خاک و خون کشیده شوند؟.