شماری از هم میهنان ما بانگارش نامه هائی، به ما یادآور شدند که همه آخوندها هم بد نیستند. به عنوان نمونه آیت الله منتظری، آیت الله صانعی، آیت الله کهروبی، و آیت الله مطهری را نام برده اند.
ما بااین هم میهنان ازدید این که اینان انسان های محترم و مهربانی اند، هم باور و هم پیمانیم. ما با آیت الله منتظری در موقعیت های گوناگون و متفاوت و هم چنین با آیت الله مطهری، و شمار بیشمار دیگری روحانیون در گذشته و حتی آن هائی که زیر بار حکومت نرفتند، و از ظلم و جوررژیم گوشه نشین شدند، ویا سکته کردند، دیدار، وگفتگو داشته ایم.
به جرات می توان گفت که بی درنگ همه آخوندها، ازفرهنگ، تاریخ، آئین، و آداب رسوم شکوهنده و شکوفای ایران و ایرانی برکنار، ناآگاه، بی مطالعه، و به راستی با همه هستی ها، و دستاوردهای چند هزاره این سرزمین کدورت و دشمنی آشتی ناپذیر دارند. تنها به عنوان یک نمونه گفته آیت الله مطهری که مردم ایران رادربرپائی مراسم چهارشنبه سوری یک مشت خر و نادان به شمار می آورد، می توان بر شمرد.
روحانیان ایران، فرزندان این آب و خاکند. اما همین که به مسجد، حسینیه، مدرسه های طلبگی درقم، تبریز، مشهد، وشهری دیگر، ویا شهرهای نجف، کربلا، و کاظمین پای می گذارند، آن چنان شستشوی مغزی می شوند، که باپذیرش مشتی خرافات و مزخرفاتی که ازحدچند سال اول دبستان، و یا کلاس اول اکابردر دهات دور افتاده ایران تجاوز نمی کند، به یک باره همه واقعیت و درستی های کشورمان را به دور می ریزند، وهمان گونه که گفته شد، تجاوز مشتی تازی بیابانگرد به ایران و داستان های مسخره دینی که از واقعیت فرسنگ ها فاصله دارد فرا می گیرند، و بازور واصراربه خورد مردم به ویژه نوجوانان، و بانوان ناآگاه و بی سواد می دهند.
این تفاوت نمی کند که آخوند یک طلبه در حال آموزش باشد، یک حجت الاسلام، یک آیت الله، ویا آیت الله عظمی.
اگر در گفتار آخوندهای ایران توجه کنید، آن ها تنها از اسلام؛ حاکمیت روحانیون برزمین، اسلام پذیری ایرانیان با میل و رغبت، کافر بودن دیگر باوران، لزوم مبارزه و ازمیان بردن آنان، داستان تکراری و مسخره مظلوم بودن و به ناحق شهید شدن ۷۲ تن در کربلا، و باکمال پرروئی وبی خردی عنوان این که پیامبراسلام و حضرت علی در جنگ ها و در زندگی مظهرو نماینده عدالت، صلح، و آشتی، و امامان همگی نشانه و نمونه تقوی، پرهیزکاری و پارسا بوده اند، و به سادگی می زیستند، کاملاً دروغ، بی محتوا، کلاه برداری، و دور از حقیقت و درستی است.
به جرات می توان گفت که آخوندهای ایران( ما آنان را آخوندهای ایرانی نمی نامیم زیرا دانسته یا ندانسته دشمن آشتی ناپذیرتاریخ، فرهنگ، و دیگرراستی های کشور ما می باشند)، نه تنها همگی یا ازمتن و نوشته های قرآن، داستان و واقعیت اسلام، زندگی و رفتار محمد و امامان، وکتاب های تاریخی نوشته شده در مورد اسلام به وسیله تاریخ نگاران بزرگ مانند؛ الواقعی (۸۲۲-۷۴۵)، ابن هشام (۸۳۴)، محمد بخارائی (۸۷۰-۸۱۰)، محمد ابن جریرطبری (۹۲۳-۸۳۸)، حکیم نیشابوری (۱۰۱۴)، ابن خلدون (۱۴۰۶-۱۳۳۲)، مسعودی، دهها، وصدها نویسنده و تاریخ نگارعرب و اروپائی اطلاعی ندارند، بلکه از ساده ترین بخش متن و ادبیات فارسی، تاریخ و فرهنگ ایران وایرانی و هم چنین مسائل و تاریخ جهانی ناآگاهند.
تنها منبع آگاهی و یادگیری این جماعت بی سواد و کوردل، یک مشت نوشته سرتاپاخرافات ، بی اساس، و بی محتوای آخوند مسلک های دوران صفویه تاکنون مانند حلیت المتقین محمد باقر مجلسی و کتاب های نظیر آن از آخوندهای دیگراست.
شاید بتوان گفت که آخوندها کم سوادترین، پرمدعاترین، و باکمال تاسف باید گفت مفت خورترین و کم کارترین گروه ایران ستیز واشغال گر کشور ما می باشند.
این نکته را همیشه باید در خاطر داشت که کشور ما باداشتن نزدیک به هفت هزارسال مدنیت و شهری گری و با بیش از ۲۵۰۰ سال تاریخ ثبت شده ، ۱۴۰۰سال پیش مورد تجاوز و وحشیگری تازیان بیابان گرد آن سوی مرزها قرار گرفت و به یک باره با برگشت به دوران پیش از تاریخ و دوران بربریت، همه چیزخود را ازدست داد.
این حقیقت و واقعیت تاریخی که مورد تایید همه جهانیان سوای کشورهای عربی خاورمیانه دشمنان همیشگی کشور ما، می باشد و درکتاب های تاریخ به ثبت ونگارش رسیده است، از دید آخوندهای ایرانی نما، موهوم، بی ربط، وغیر واقعیت است.
این انکار بی شرمانه و نادیده گرفتن فرهنگ و ادبیات بسیار غنی ایران، جز خیانت و ایران ستیزی این قوم سربارجامعه مردم ما، چیزدیگری نیست. همان گونه که آقای احمدی نژاد با گستاخی و بی شرمی واقعه هولوکوست و قربانی شدن ۶ میلیون انسان بی گناه به دست هیتلر و آلمان نازی را انکار می کند.
آخوندهای ایرانی داستان مسخره کربلا که در کتاب های تاریخ به درستی نوشته وحکایت از جنگ قدرت برای کسب خلیفه گری و سلطنت بین یزید و امام حسین درگرفته، و صرفاً جاه طلبی و کیسه دوزی امام حسین در رسیدن به قدرت را نشان می دهد، با ۱۸۰ درجه چرخش، به روش و شکل دیگری به مردم می خورانند، و آنان را شستشوی مغزی می کنند به فرض آن که داستان دروغین کربلا درست باشد، آیا جنایات خامنه ای، پسرش مجتبی، و احمدی نژاد در شکنجه و کشتار ۸۰ روز گذشته کمتر ازجریان دروغین کربلاست؟ اگر این آخوندها یک ذره شرف و انسانیت داشتند؟ اگر خود را ایرانی می دانستند؟ به جای آن که مردم را در خرافات بی معنی و بی محتوای کربلا نگه دارند، می بایست برای هر یک هفته از ۸۰ روز گذشته یک سوگواری و عزاداری عمومی، سنگینتر،و برتر از عزاداری کربلا بر پا کنند، به یاد این شهیدان آزادی وطن اشک ها بریزند. اما حقیقت چیز دیگر است. واقعه کربلا، یک سیاه بازی، یک نمایش نامه و تئاتر، و نهایتاً یک دکان کسب و کاسبی آخوند بیش نیست. آخوندهای ایران به خوبی می دانند که چگونه ملتی را برای چند سده سرکارگذاشتند و بدین وسیله برای خودشان دکان فال گیری و رزق و روزی باز کردند..
همین آخوندها، که شمارشان به بیش از دویست هزار می رسد، جنایات رژیم در هشتاد روز گذشته یعنی به خاک وخون کشاندن جوانان در خیابان ها، شکنجه، تجاوز، سوزاندن، و وحشیانه لت و پارکردن دستگیر شدگان، و در گورهای ناشناخته شبانه و دور ازاطلاع و آگاهی بستگان چنین قربانیانی، به خاک سپردن، نادیده گرفته اند، دم بر نمی آورند، فقط وفقط به یاد و به فکر کشته شدن ۷۲ عرب از دشمنان ایران، می باشند.
آخوندها از کجا می خورند؟ درآمدشان از کجا تامین می شود؟
درآمد این آخوند های ایران ستیزو غارت گر کشورمان، در گذشته فقط ازراه کمک های مردمی مانند روضه خوانی، خمس و زکات از بازاریان بود. درپاسخ به حاتم بخشی بازاریان، آنان وظیفه داشتند که چهره ناموزن و کلاه برداربازاری را درنزد مردم ساده دل و ناآگاه، مطلوب و زیبا نشان دهند.
آخوندها، از سفره کرم شاهان نیز برخوردارمی شدند، و همواره به دعاوثناگوئی آنان می پرداختند.
ازآغاز انقلاب تا کنون، علاوه بردرآمدها و مفت خوری های بیان شده بالا، مستقیماً درلیست آقای خامنه ای گنجانده شدند، و مانند رؤسا و مدیر کلان، ماهیانه حقوق دریافت می کنند. به عبارت دیگر، آن ها هم از توبره می خورند، هم از دو صد آخور.
آخوندها، هم اکنون سگ زنجیری خامنه ای به شمار می آیند. همان گونه که سگ به ارباب و صاحب خود ولو جنایت کارترین انسان ها باشد، وفادار است، آخوندها نیز به خامنه ای و فرزند جنایت کارش مجتبی کرنش می کنند، و چنانچه لازم باشد، پای این جنایت کاران را می بوسند. از این روی، این انسان نماهای ایران ستیز، دربست در اختیارخامنه ای اند و روی جنایات او بابیان و یا باسکوت خود صحه می گذارند و بدون شک شریک همه جنایات رژیم خواهند بود.
هم چنین این خودکامگان، همان گونه که تازیان ۱۴۰۰سال پیش در یورش به کشورمان، به تاراج و غارت ثروت ملی از قبیل زمین، کارخانه، معدن، جنگل، پرداختند.
از آن چه گفته شد ما براین باوریم که ساختن و باز شدن یک مسجد ویا تربیت یک آخوند، به منزله تعطیل و بستن یک مدرسه، و گشایش یک زندان است.
برای آگاهی از نحوه پیدایش و رشد آخوند در ایران، دخالت ها و خراب کاری آنان در کشورمان، به نوشتار پیشین ما؛ «آخوندهای مفت خور کشورمان وضعیت خود را روشن کنند» مراجعه فرمائید.
Pingback: چگونه می توان زمینه ی آزادی ایران از چنگال دژخیمان را فراهم کرد؟- بخش دوّم: مبارزات منفی « تنها ایران()
Pingback: چرا ما مردم ایران سرمان را زیر برف فرو برده، حقه بازی و نیرنگ های آخوند را نمی بینیم؟ ۰ | naslesookhte57()
Pingback: روز ۲۲ بهمن یادآوری دیگر باز شکست ایرانیان از یورش تازیان است | naslesookhte57()