داستان غم انگیز و اندوه با ریورش بیابان گردان تازی به سرزمین ما، غارت کشور و سرمایه های مردمی، تجاوز به دختران، زنان، و پسران، بردن آنان به اسیری و فروختن آنان در مدینه به عنوان کنیزو برده، داستانی نیست که هرگز فراموش شود و ازذهن و مغزها دور بماند. این جنایات که بسی فراترو بزرگتر از یورش چنگیز و تیمور به ایران، و یا خون خواری آتیلا، استالین، و هیتلر درسطح جهان به شمار می رود، برگ های بیشماری از کتاب های تاریخ را در جهان به خود اختصاص داده است.
سالروز یورش این جانوران، و بیش از شش سده جنایات و غارت گری آنان، برای هر ایرانی باشرف که یک ذره انسانیت و درستی داشته باشد، روز غم، گوشه نشینی، در خود فرو رفتن، و در اندیشه بهتر پاسداری کردن ازمام میهن است.
آیا ملت ایران به یاد تجاوز به مادران خود و غارت ۶۰۰ ساله کشورش، و اشغال آن از۱۴ سده پیش تا کنون به وسیله تازیان و فرزندان آنان، خواسته ویا توانسته است یک روز زانوی غم بغل گیرد، و به سوگ بنشیند؟
یورش چنگیز وتیمور به ایران سرآمد و نتیجه یورش تازیان و به تحلیل رفتن و ضعف قدرت دفاعی کشور بود.
کشور ایران که تا آغازخاندان صفویه با آن همه تجاوز و غارت گری ها باز هم هم تراز و حتی پیشرفته تر ازاروپا بود، با یورش دوم تازیان، رفته رفته از جاده ومسیر پیشرفت و مدنیت به دور و برکنار ماند.
یورش سوم تازیان در سال ۱۳۵۷، نه تنها به فرهنگ، زبان، و آیین کشور ما به کلی آسیب رساند، ما را نیز بیشتر و بیشتر از پیشرفت و جامعه جهانی دور نمود.
آخوندهای جناتکار تازی نژاد در این سی سال به کشتاروزجر و شکنجه گروه بیشماری از هم میهنان ما پرداختند، و کشور را به سود خود و دیگر تازیان همیشه ایران ستیز مانند فلسطینی ها و سوریه و لبنان ، کشورهای کناره خلیج پارس چپاول کردند.
اکنون، با این زجر تاریخی گذشته و حال که ما از تازیان کشیده و هنوز هم می کشیم، آیا برگزاری روز قدس یک ننگ و خفت و خواری برای ما و کشورمان به شمار نمی آید؟ کدام انسان باشرف و باوجدان ایرانی می تواند این همه ننگ و خفت را بپذیرد و باز هم به تازیان باج بدهد، و برایشان سنگ به سینه زند؟.
اگر ما ایرانیان یک جو غیرت، و شرافت انسانی داشته باشیم، هرگز نمی توانیم و نخواهیم توانست با دشمنان دیرینه آب و خاک و هم میهنانمان، کنار بیائیم و برایشان هورا بکشیم و دست تکان دهیم.
ما در آینده باید میان ایرانی بودن، ویا بیگانه بودن و در ایران زندگی کردن، تفاوت و امتیاز قائل شویم. آخوندهای بادستار و بی دستار که دشمنان فرهنگ وتاریخ کشورمانند، نباید هرگز به عنوان ایرانی شناخته شوند. هم چنان که آلمانی ها عده ای از ترک های زاده آن کشور راکه همیشه سنگ ترکیه به سینه می زنند، عملاً آلمانی به شمار نمی آورند. به همان روش پاکستانی هائی که در انگستان زاده شده اند، هرگاه سنگ پاکستان به سینه زنند، از دید دولت و مردم انگلیس، انگلیسی به شمار نمی آیند.
یک ذره شرافت، ناموس پرستی، و میهن دوستی نیاز است که مانند آقای محمودی نژاد زیرتابلو خلیج عربی ننشینیم و یا با هواپیمای تازیان که تبلیغ خلیج عربی می کنند، سفر نکنیم.
بدون تردید، دشمنان همیشگی ما به ترتیب کشورهای عربی، روسیه، و انگستان بوده و هستند. نباید هیچگاه این موضوع را فراموش کنیم، و در سیاست کشورمان نادیده بگیریم.
از آن چه گفته شد، برگزاری روز قدس، خیانت به تاریخ و مردم کشورمان است.