آیت الله منتظری با کبکبه و دبدبه در درون کالسکه ای زرین و پوشیده از نوارهای سبز زیبا در میان استقبال شور انگیز فرشتگان و ایران دوستان درستکار و راستگو پس از گذشتن از پل صراط، وارد تپه ماهورهای سر سبزو خرم شد و آن گاه به درب سیمین فام بهشت رسید.
نگهبانان که چند زن و مرد خندان و خوش چهره بودند، سرنیزه های میناگون خود را به نشانه احترام بالا بردند، و از شادی هورا کشیدند.
کالسکه از کنار جویبارها گذشت و در برابر ساختمانی که از آجرهای زرین و سقف نیلگون ساخته شده بود، درجلوی صفی از سردمداران و مسئولین درجه یک بهشت ایستاد.
آیت الله منتظری با شادی و شادمانی از جلو پیشبازان گذشت و وارد ساختمان و سالن بسیار زیبایی گشت. آن گاه برای استراحت به اطاقی رفت.
در دو روز گذشته دسته دسته از مردم پاک سرشت و نیکو خصال ایران از هر گروه، هرزبان، ویا هرنژاد به همراه گروهی از دیگر باوران مانند کلیمی، مسیحی، زردشتی، و بهایی و چند آخوند مانندآیت الله شریعتمداری، آیت الله محلاتی، طباطبائی، بهبهانی، ثقط الاسلام، ملک المتکلمین، و طالقانی با دسته های گل به دیدار ایشان آمدند.
آقای منتظری امروز روز سوم پس از ورود به بهشت، تصمیم گرفتند هر جور که شده از آقای خمینی دیدار کنند.
به ایشان آگاهی داده شد که آقای خمینی حال و هوای درستی ندارد. زیرا ایشان اکنون دو دوره ۱۳ ساله خود را در طبقات ۴، و۵ جهنم می گذراند و قرار است به زودی ایشان را برای همیشه به ته جهنم که زمهریر و بسیار بسیاررسرد است، منتقل سازند.
پس از اصرار زیاد آقای منتظری، ایشان رابه دیواره جهنم بردند تا در کنار نرده سوزان و سرخی با آقای خمینی روبرو شود.
پس از گذشت زمانی، قفس راست گوشه شکلی که دیواره های نرده ای آن از فلز گداخته بود نزدیک شد.
جانوری نیم سوز و عرق ریزان درون آن با فریاد و ناآرامی زیاد هرلحظه از گوشه ای به سمتی پرتاب می شد و هل هل می کرد.
در کنار این کالسکه، کالسکه های سوزان دیگری نیز در حرکت بودند که از درون آنان ها نیز ناله و فریاد والتماس به گوش می رسید. درمیان این سوخته شدگان، خلخالی، نواب صفوی، بهشتی، دیده می شدند.
به آقای منتظری گفتند که این بدبخت سوزان و عرق ریزان خمینی است، وما در انتظار خامنه ای جنایت کار دیگر، فرزند جنایت کاراو؛ مجتبی و ۴۰ دزد دیگر می باشیم که به زودی آنان نیز در قفس های سوزان دیده خواهند شد.
خمینی با دیدن منتظری در کنار نرده های بهشت جاخورد، و نتوانست خشم و کینه شتری خود را فراموش کند. بنابراین با تلخی و لحن آمیخته به خشم و قساوت درونی، ناسزاگویان، به منتظری گفت: « تو آن جا چه کار میکنی؟ آن جا جای تو نیست. من امام امت و رهبرمسلمانان جهان بودم و سزاوار آنم در بهشت باشم نه تو.»
آیت الله منتظری: ( باخونسردی) «تصمیم به جهنم آمدن یا بهشت رفتن با ما نیست بلکه با پروردگار بزرگ است. شما یک آیت الله دروغین هستی که همه رفتارو گفتارت دروغ، و دور از حقیقت بوده است. کما آن که درجه آیت اللهی شما نیز به کمک آیت الله شریعتمداری و چند آخوند دیگر به شما داده شده است.
من نخست در این اندیشه بودم که سرنوشت ما با الله مدینه است اما در اینجا یاد گرفتیم آنان که صددر صد سرتاپاگوش خدای مدینه اند، و به قرآن و روایات که درس آدم کشی می دهد توجه دارند، بی تردید به جهنم می آیند. ولی آنان که اسلام را با محبت و دوستی و انصاف آمیخته می سازند، با گذشت و بخشش خداوندگار، به بهشت روانه می شوند.»
خمینی: در هرحال، تو هم همیشه همراه من بودی. هرکاری من کردم، یا در آن شرکت داشتی، و یا از آن آگاه بودی. اگر من شایسته جهنمم، تو نیز خواهی بود. این تبعیض الله مدینه است.»
آیت اللله منتظری: در مورد الله مدینه شما راست می گویی. او اهل تبعیض و حق کشی است. زیرا همه چیز را برای محمد خواسته، و پیامبران دیگر خود را نادیده گرفته است. در حالی که خدای درستین و خدای مردم پاک ایران زمین، اهل تبعیض و دو دیده نگری نیست.
در مورد همکاری با شما، من همیشه با کارهای خلافتان مانند زندانی و کشتار امرای میهن پرست ارتش، کشتار عمومی زندانیان در سال ۱۳۶۷، کشتار وحشیانه کردان پاک سرشت و میهن پرست، دست همکاران مفت خور آخوندمان را در تجاوز به مال، جان، و ناموس مردم آزاد گذاشتن، جنایات و غارت گری های آنان را نادیده گرفتن، شکنجه و تجاوز به زندانیان، اموال منقول و غیر منقول مردم را به نام خود کردن، در خانه غصبی قصر مانند چون خلفای اموی زندگی کردن، همه و همه از کارهایی است که شما به تنهایی و به خواسته خود و باهمکاری جانشین ملعونتان خامنه ای جنایتکار، و دیگر ۴۰ دزدان جماران، انجام داده اید، مخالف بوده ام .
موافق نبودن من باجنایات شما و همکاران آدم کشتان، مو جب گردید که من به کنار روم و خانه نشین شوم. من ۲۷ سال خانه نشین و دور از هر اقدام انسانی ومردمی بودم، ولی از این پس از بخشش و عنایات پروردگار بر خوردارم، در حالی که شما برای چند سال جنایات خود تا ابد در آتش خشم و انتقام الله مدینه خواهی سوخت، از پروردگار راستین هم چیزی نصیبتان نخواهد شد.»
آقای منتظری اضافه می کند: «من ایمان دارم که در آینده نه چندان دور، هم پالکی ها و هم باوران شما که به مردم نجیب و محترم ایران بی حرمتی کردند، به آنان تجاوز کردند، زندانی و شکنجه نمودند، به دار آویختند یا سنگسار کردند، به جوانان آزاده و آزاداندیش ایران تیر اندازی و شبیخون زدند، و یا اموال دولتی که به مردم تعلق دارد به غارت بردند، به همین سرنوشت دردناک شما گرفتار خواهند شد.
بزودی برای خامنه ای و پسر جنایت کارش مجتبی، رسماًجانی و فرزندان دزد و غارت گرش، عسگر اولاغی، آیت الشیطان مسواک یزدی، امام جمعه ها که به شستشوی مردم می پردازند، سپاهیان جور وبی داد گری که به شما وابسته بودند، یا به دور ولایت وقیح گرد آمده اند، اخوندهای شکم بزرگ شهوت ران که به غارت سرمایه های ملی پرداخته اند، و یا به روش های گوناگون به تجاوز زنان و دختران می پردازند، به همین روش از سوی الله مدینه به سزای خیانات خود خواهند رسید.
بخشی از همین دادگری در دنیا انجام خوهد گرفت. جوانان وارسته و غیور ایران به زودی همه خیانتکاران نشأت گرفته از مکتب و گمراهی های شما را به سیخ می کشند. دارایی های دزدی شده را بازپس می گیرند. بی لیاقت ها و مفت خوران درگاه شما و جانشین جنایت کارتان را گوشمالی می دهند و از پست و سمت های بادآورده دور می سازند. و،،،،»
در این جا دو مامور دو زخ که گرزهای آتشین در دست داشتند، به آیت الله منتظری مجال گفتگوی بیشتر ندادند، خمینی و دیگر جنایتکاران که در حال سوختن بودند، از آن ناحیه دور ساختند.