آقای کووبی، ملتی به شما اعتماد کردند و شما را باورداشتند. آنان این چنین برداشت نمودند که شما تافته جدابافته تر، و جدا از از آخوندهای مفت خور و ستمگر دیگرید، غافل از این که شما نیز مانند هم پالکی های خود، خمینی، رفسنجانی، موسوی، و خاتمی، مردم را سرکار می گذارید و به ریش همگان می خندید.
یک روز، این ملت ساده اندیش و خوش دل و خوش خیال، به خمینی جنایت پیشه اعتماد کردند و او را باور داشتند، نتجه این شد که اکنون سه دهه است چوب این سادگی و نیک اندیشی خود را می خورند ودرمیان سنگلاخ و گل و لای سرگردان، و دست وپا می زنند.
روزدیگر، رفسنجانی حیله گر به میان آمد، هشت سال بر کشور و بر دوش و پشت مردم ما تکیه نمود، جیب خود و فرزندان غارت گرش را پر کرد، سرمایه های مردمی را به یغما برد، کشوری پا برجا و سر بلند در جامعه جهانی را به ورشکستگی و رسوائی کشانید، واکنون رستاخیز همگانی و میلیونی مردم ایران را نادیده می گیرد، و شعار می دهد که همه گروهها باید در دهه زجر شرکت نمایند، تا آخوند کماکان بر پشت ما خر سواری کند.
خاتمی، آخوندک دلقلک و هنرپیشه دیگر، ۲۲میلیون انسان های پاک باخته و ساده دل را فریب داده و در میان بیابان و سنگ لاخ ها به دنبال خود کشید، رژیم لرزان و در حال شکست ولایت وقیح را نیرو و جاودانی بخشید، و درپایان، به ریش همگان خندید.
آقای کهروبی، لطفاً پاسخ دهید، از یک سوی می فرمایید که در پی مطالبات مردم هستید و مطالبات آنان را تایید و دنبال می کنید، از سوی دیگردولت احمدی نژاد، برگزیده و انتصابی خامنه ای را به رسمیت می شناسید. آیا این شترسواری دولا دولا ویک بام و دوهوا نیست؟.
مطالبات مردم تا آن جا که ما می دانیم، این است که درهمه پرسی تقلب شده، بدین معنی که احمدی نژاد برگزیده و انتخاب شده مردم نبوده، بلکه تقلبی است. حال چگونه ممکن است که شما ایشان را به عنوان رئیس دولت به رسمیت بشناسید؟ شمادیدید که میلیون ها از مردم به پا خاستند واین همه پرسی را باطل و غیر قانونی دانستند. مرگ بر خامنه ای گفتن یک ملت از دید شما چه معنا دارد؟. خامنه ای قاتله، ولایتش باطله یعنی چه؟
مطا لبات مردم نخست تجدید همه پرسی با وجود بازرسان غیر وابسته به دولت بود. ولی آن گاه که خامنه ی جنایت کار با همکاری فرزند جنایت پیشه تر از خودش مجتبی به روی مردم بیگناه و بی دفاع اسلحه کشیدند، دسته دسته از جوانان بپاخاسته و غیرتمند کشورمان را به سلاخی بردند، به آنان در زندان به دستور مجتبی جلاد بزرگ و فرزند رذل خودش به وسیله مزدوران تازی از نژاد خود خامنه ای تجاوز جنسی نمودند، و یا آنان را سر به نیست کرده، و پیکرشان را در بیابان ها رها نمودند، فریاد مرگ بر خامنه ای و نابود باد رژیم دیکتاتوری آخوندی میلیونی جوانان جان برکفمان سراسر کشور را به لرزه در آورد و به گوش همه جهانیان رسید. حال چگونه می خواهید این همه جنایات را نادیده بگیرید، و به انتصاب ولی وقیح احترام گذارید؟ آیا این شتر سواری دولا دولا نیست؟ آیا روش شما بهتر از هم پالکی هایتان؛ خمینی، رفسنجانی، موسوی کارگزار و دست اندرکار خمینی، و یا خامنه ای است؟
آقای کهروبی، یا شما با مردم به ویژه با جوانان مایید، و یا با بارژیم؟ لطفاً تصمیم خود را بگیرید، و مانند دیگر هم پالکی های خود ملتی رابه بیراهه نکشانید.
آقای کهروبی، ما بر این باوریم که کشور ما زیر سلطه و اختیارآخوند در سی سال گذشته بیشتر هستی های خود مانند ثروت، فرهنگ، شرف، و آبروی ملی خودرا ازدست داده، و دست کم صد سال از جامعه جهانی عقب مانده است. اگر باور ندارید، به آمار و ارقام کشورهای جهان، کشورهای همتا وپست رفته تر از ایران، در گذشته نگاه کنید، با حال مقایسه نمایید، تا به نتیجه تلخ وتکان دهنده ای که ما مدت هاست بدان رسیدیم، شما نیز آگاهی یابید.
آقای کهروبی، لطفاً به فرزند دلبندتان بفرمایید تا شکر افشانی نکنند که تصمیم کنونی شما موجب کاهش هزینه مردمی و پیشرفت اقتصاد برجای مانده و بهم پاشیده کشوراست. زیرا مردم ایران درسی سال گذشته در نتیجه سیاست نادرست و غلط رژیم، وغارت گری و چپاول آنان، در حال ورشکستگی می باشند وهمچنان با جان و مال خود هزینه می پردازند.
آقای کهروبی، روانیست که این هزینه پردازی یعنی به خاک و خون کشیده شدن جوانانمان، و غارت سرمایه های ملی باز برای یک دهه یا دهه های دیگر ادامه یابد. حال اگرشما با ولی وقیح به گفتگو نشسته اید و به توافق رسیدید که با یک زیرکی دیگر، حکومت زوار دررفته و در حال ریزش ولایت وقیح را بر مردم هم چنان سوار، و آن را جاودانی بخشد، کاملاً در اشتباهید زیرا شیشه عمر این رژیم ترک برداشته و در حال شکستن است.
درهرحال، امیدواریم که شما با مادراین مورد توافق داشته باشید و محکم و استوار در راه جوانانمان باشید. امیدواریم شما نیز از شجاعت ودلیری خانم زهرا رهنوردی پیروی نمایید و باجان و ایمان در راه مبارزه مردم ما گام بردارید. فراموش نکنید که حکومت آینده ایران باید مردمی، دموکراسی، دور از نفوذ و سیطره هر دین و عقیدتی باشد. باید دیگر باوران؛ چون زردشتی، بهائی، کلیمی، ترسائی، و حتی ناباوران دینی آزادانه در کنارهم زندگی کنند.