خرافات مذهب شیعه و سودجویی فرصت طلبان، مانع آزادی و بلای جان و مال مردم ایران- بخش دوم ۱۴

رضا پهلوی- در انتظار دعوت برای رفتن به ایران و نشستن بر کرسی خلافت

رضا پهلوی- در انتظار دعوت برای رفتن به ایران و نشستن بر کرسی خلافت

در بخش نخست به کوتاه گفته شد که چگونه خرافات مذهب شیعه موجب پس رفتگی، واز هم گسیختگی کشورمان و واماندگی و سرگردانی مردم ما شده است.

آخوندها؛ دکان داران دین به همراهی و همکاری شاهان ساده اندیش، و هم چنین سودجویان، به ویژه بازاریان کیسه دوز، همواره توانسته اند خرافات شیعه گری را درذهن و مغز ساده دلان و ناآگاهان، استوار، محکم، و پابرجا نگاه دارند.

آن چه را که روشنفکران اجتماع ما کوشیده و می کوشند تا باخرد و دانش، مردم نا آگاه را به عقل ومنطق گرایش دهند و گروههای فرسایش گر کشورمان را از صحنه سیاست و دخالت در سرنوشت کشور دور و برکنار سازند، تلاششان به جایی نمی رسد.

آخوندها، با برپایی و ایجاد مساجد بیشمار در سراسر ایران، به شستشوی مغزی و تحریک مردم ناآگاه به دشمنی و کینه توزی دگر اندیشان پرداخته اند. در حقیقت مسجد، حسینیه، و دیگر مراکز مذهبی کانون های گسترش فساد، تبعیض، خرافات گرایی، و پس ماندگی جامعه ایرانی است. هم اکنون نیز جایگاهی است برای دزدی، غارت گری، انبار اسلحه و مهمات برای یورش به راه پیمایان و همایش مردمی، وزندانی برای شکنجه و آزار جوانان، که ازسوی پاسداران و بسیجی ها اداره می شود. این کانون ها باید به کانون های فرهنگی، بهداشتی، تربیتی تبدیل شود، و عبادت و مراسم مذهبی به درون خانه و پستوها برده شود.

سال ها پیش، در زمان رژیم گذشته، آخوندی جنایت کار به نام فلسفی، شب های پی در پی در مسجد شاه تهران، مردم را علیه جامعه بهاییان بر انگیخت. نتیجه این شد که در شماری از شهرها و دهات بهایی نشین، مردم بی سواد و نا آگاه در روز روشن با بوغ و کرنا به جان بهاییان افتادند. شکم زنان آبستن را دریدند، و مردان و جوانان را از طبقات بالای ساختمان به بیرون پرتاب کردند.

پس از دستگیری جنایت کاران و آدم کشان، آنان را به زندان حشمتیه تهران بردند. رژیم شاه که وابسته به آخوند بود و جنایات آنان را چشم پوشی می کرد و حتی زیر سرپوش نهان می ساخت، نتوانست ویا نخواست از خون صدها بیگناه برزمین ریخته شده، دفاعی کند. در نتیجه، بازاری های دزد و غارتگر که همواره آخوند را بر سر قدرت نگاه داشته اند، به زندان یورش آوردند، با پارتی بازی و رشوه دادن، جنایت کاران را از زندان آزاد نمودند.

رفتار خشونت بار و جنایت کار آخوندها و مریدانشان نسبت به زردشتی ها، کلیمیان، ودیگردیگر باوران، از گذشته تاکنون می تواند موضوع نشست و بحث های متوالی، و نگارش کتاب های گوناگون باشد. این هم میهنان بزرگ و شرافتمند وبسیار مهربان، لحظه ای از دست رژیم، و مردم بی سواد خردباخته آرامش و آسایش نداشته اند.

و اما در مورد فرصت طلبان و سودجویان:

در بخش پیشین از آقایان بنی صدر و رجوی گفتگو شد، اکنون از دیگر بازیگران سیاست کشورمان که هریک باسودجویی ویا خرافات گرایی، سرنوشت کشورمان رابه بازی گرفته اند، می پردازیم:

۳- آقای رضا پهلوی (ولیعهد)- ولیعهد گرامی ایران بر اثر نادانی وسیاست های غلط پدر بزرگوارشان، گویا در سن ۱۸ سالگی ناچار به ترک میهن شدند.

روش سیاسی ایشان با آنچه پدر بزرگوارشان در کودکی به ایشان آموخته اند، ویا اندرزهای مادر گرامی، و گروهی از گماشتگان، خدمه و بادمجان دور قاب چین های گرداگرد خود ایشان چندان تفاوتی نمی کند.

آخر پدر گرامی اشان براین باور بودند که پایداری و استواری رژیم سلطنتی بستگی به خواست و علاقه سردمداران کشورهای باختری دارد و در واقع مردم گوسفندانی بیش نیستند. چنان که، از چند هزار سال گذشته تاکنون همیشه این چنین بوده است. بر این پایه، پدر تاجدار شاهزاده گرامی، ایشان را در خردسالی به خدمت آقای کیسینجر فرستادند تا در مکتب ایشان استثمار و کشور داری و در حقیقت مردم سواری را فراگیرند.

البته اگر یک ایران دوست با اندیشه و باخرد به جای پدر ایشان بود، فرزند دلبند خود را به دست مردان سلحشور جنگی و فرهنگی درون ایران اعم از کرد،ترک ، بلوچ، و فارس می سپرد تا آئین کشور و مردم داری را به ایشان بیاموزد.

بدیهی است که از دید پدر تاجدار ایشان، ملت ومردم ما هرگز محلی از اعراب نبوده اند و هیچ گاه مورد کنکاش و بحث قرار نگرفته اند. آن چنان که پدر گرامی اشان چند دهه فریاد آزادی خواهی و شکوه و گلایه مردم ایران را نشنیدند، تا آن که آهنگ ها و فریاد ها بلند تر و رساتر شد و آن گاه، به طور ناخواسته صدای انقلاب مردم به گوش ایشان رسید.

آقای رضا پهلوی که فارغ بال با ثروت و سرمایه چشمگیری ایران را ترک نمودند، در راستای سیاست پدر خود تاکنون شبانه روز باسیاست مداران ریز و درشت آمریکا و کشورها ی باختری در تماسند. با آنان به گفتگو می نشینند، جوک می گویند، به سلامتی یک دیگربالا می کشند، و هنگامی که سرشان کاملاً گرم است، از آنان درخواست کمک می کنند تا کشورمان را از آخوند بازپس گیرند.

ما سال ها پیش بارها برای شاهزاده گرامی نوشتیم و راههایی را پیشنهاد کردیم که چنانچه ایشان تصمیم می گرفت و اراده می کرد، با امکانات مادی و شناخته شده اجتماعی خود می توانست کمتر از دو سال با پشتیبانی مردم، زمانی که رژیم در پایین ترین وضعیت پدافندی و پایداری خود بود، کشور را آزاد کند و برای ایران، یک ستارخان، نلسون مندلا و یا حتی گاندی به شمار آید. ولی افسوس که این گفته ها و نوشته ها برای فردی که در میان تار و پود گروهی سود جوی خودبزرگ بین اسیر و گرفتار است، بی نتیجه ماند و نوشتار مانیز همانند صدها نامه دیگر، در درون دفتر آقای ولیعهد به درون زباله دان سپرده شد.

آقای ولیعهد مانند پدر و یامادرگرامی خود، به آخوند و خرافات مذهبی که دامنگیر بشر بویژه قشری از هم میهنان ما شده است، باورمند و معتقد ند.

ما از گذشته مذهبی خانواده پهلوی و پر وبال دادن آن ها به آخوندها، آگاهی زیادی داریم ولی لزومی نمی بینیم که هم اکنون در این جا یاد آور شویم.

ما انتظار داشتیم که ولیعهد گرامی با گذراندن بیشتر عمر خود در کشورهای آزاد جهان و باتحصیلات خوب، از خرافات خانواده خود فاصله بگیرد، واز گذاشتن نام های مذهبی و تازی بر فرزندان خود، خود داری کند که این کار یا فرصت طلبی است، ویا از روی نادانی.

از آن جا که خیزش و رستاخیز کنونی در ایران بر عهده جوانانی است که جان برکف در خیابان ها به چالش با رژیم مرگبار آخوندی پرداخته اند، یا در سیاه چال ها در زیر شکنجه دژخیمان رژیم جای گرفته اند، بهتر است آقایان بنی صدر، ولیعهد، و رجوی و دیگر سیاست مداران خوش نشین کشورهای برون مرزی که از گذشته کارنامه درخشانی از سیاست مداری خود به جای نگذاشته اند، و تاکنون در این مبارزه ملی به جز ادعا و حرف زدن کاری انجام نداده اند، خود را نخود داخل آش نکنند، و از دخالت و دستورهای آبکی دادن به جوانان خودداری نمایند، زیرا جوانان ما خودشان بهتر می دانند و می توانند در چالش با رژیم مرگبار ولایت وقیح برنامه ریزی کنند، و در آینده نیز آینده سیاسی ایران را پیش بینی کنند.

البته مزدوران و کوته اندیشان زیادی از سوی رژیم ویا خردباختگانی چون؛ آخوند کدیور، آخوند اشکوری، آقایان عبدالکریم سروش، و اکبر گنجی در کشورهای باختری پراکنده اند تا با تماس باسیاستمداران، و تلاش هر چه بیشتر، رژیم کذایی آخوندی را همچنان بر سر قدرت نگاه دارند.

۴- آقای موسوی و همسرشان، دوران جنایت بار خمینی را دوران طلایی رژیم مقدس اسلامی می دانند. آقای موسوی از شاگردان باورمند مکتب علی شریعتی به شمار می آید. گمان نمی رود کسی بیشتر از علی شریعتی و جلال آل آحمد در خرافات گرایی و گسترش نفوذ و قدرت آخوند و سرانجام بلا و مصیبت گریبان گیر مردم ایران از سال ۱۳۵۷ تاکنون سهم و اثر داشته باشد.

در زمان تصدی پست نخست وزیری آقای موسوی، ماشین کشتار رژیم شبانه روز به قصابی و کشتاردلاوران ارتش، کردها ی میهن پرست، دانشگاهیان و فرهیختگان دانش و فرهنگ ایران می پرداخت. بسیاری از جوانان و نوجوانان نیز در جنگ فرسایشی و فرمایشی هشت ساله با عراق، به خون غلتیدند. در سال ۱۳۶۷ بیش از ۱۲۰۰۰ از فرزندان رزمنده و میهن پرست ایران بر اثر نادانی و بی سیاستی آقای مسعود رجوی و به دستور ملا خمینی و در زندان ها وحشیانه به دار آویخته شدند.

گلزار خاوران در تهران، نمودار جنایات رژیم ملاها در زمان نخست وزیری ایشان است. آقای موسوی نا خواسته و یا به طور غیر مستقیم در همه این جنایات دست داشته اند، ولی هرگز کمترین عکس العملی ازسوی خود در گذشته و یا در زمان کنونی نشان نداده اند.

امید وارم جوانان بسیار گرامی میهن ما باخرد گرایی از آقایان موسوی و کهروبی بخواهند تا دیدگاههای خود را در این موارد و جمهوری آینده ایران بر مبنای دخالت نداشتن دین و مذهب و آزادی کامل برای همه گروهها با باورها، آداب و آیین و رسوم و زبان گوناگون به طور روشن یاد آور شوند.

آیا این دو بزرگوار می خواهند برای کشورمان ستارخان و باقرخان دیگری باشند، یا خاتمی و بنی صدر، و یا شبه خامنه ای دیگر؟.

سکوت و کوتاه آمدن در این گونه نکات، استخوان لای زخم گذاشتن است، و ما همان اشتباه راتکرار می کنیم که در انقلاب ۱۳۵۷ با سهل انگاری در مورد تصمیمات شتاب زده خمینی انجام شد.

۵- آقای کهروبی که به ولی وقیح باوردارند ودر گذشته مشعل دار پیشبرد هدف های جهنمی رژیم کنونی بودند، نمی توانند آهنگ و صدای آزادی ایران باشند. امید می رود آقای کهروبی یک مسلمان ایرانی باشد تا یک تازی زاده مسلمان. اکنون که ایشان اراده کردند بامردم باشند و در راستای جوانان ما گام بردارند، باید دیدگاههای خود را در مورد رژیم آینده ایران صریحاً بیان نمایند.

آقای کهروبی چنانچه به ایرانی بودن خود دلبستگی دارند، به ایشان پیشنهاد می شود که از پوشش و جلد آخوندی که نشانه ای از تازی گری است بیرون آیند تا بیشتر مورد دوستی و ستایش مردم ایران جای گیرند.

  • Sidar

    I am surprised about a fact of killing young Kurds Who have been killed by Iranian Government . Which seem you regret it . It is great thing as human to hate the killing and love the other God’s creatures , but you should go deeper in the history of Iran and not only judge a short part of history .You should have mention What have been done to Kurds during The Reza Shah and his son(up to 1975) and many Kurds in the Iran’s prisons and how many kurds spent their live in other part of Iran for instance in Balochestan and khorasan and kerman or flee homeland .You should have now a feeling how it feel . It is really hard to live far from lovely family members . There are many kurds who are passed away far from home and they are buried in strange land. We are human born free and should have the right to make free dissension about hour life and its future. It would be great to learn from past history and be honest against hour self.
    Regards K.K
    I am su

  • Sidar

    I am surprised about a fact of killing young Kurds Who have been killed by Iranian Government . Which seem you regret it . It is great thing as human to hate the killing and love the other God’s creatures , but you should go deeper in the history of Iran and not only judge a short part of history .You should have mention What have been done to Kurds during The Reza Shah and his son(up to 1975) and many Kurds in the Iran’s prisons and how many kurds spent their live in other part of Iran for instance in Balochestan and khorasan and kerman or flee homeland .You should have now a feeling how it feel . It is really hard to live far from lovely family members . There are many kurds who are passed away far from home and they are buried in strange land. We are human born free and should have the right to make free dissension about hour life and its future. It would be great to learn from past history and be honest against hour self.
    Regards K.K
    I am su

  • Sidar

    I am surprised about a fact of killing young Kurds Who have been killed by Iranian Government . Which seem you regret it . It is great thing as human to hate the killing and love the other God’s creatures , but you should go deeper in the history of Iran and not only judge a short part of history .You should have mention What have been done to Kurds during The Reza Shah and his son(up to 1975) and many Kurds in the Iran’s prisons and how many kurds spent their live in other part of Iran for instance in Balochestan and khorasan and kerman or flee homeland .You should have now a feeling how it feel . It is really hard to live far from lovely family members . There are many kurds who are passed away far from home and they are buried in strange land. We are human born free and should have the right to make free dissension about hour life and its future. It would be great to learn from past history and be honest against hour self.
    Regards K.K
    I am su

  • Sidar

    I am surprised about a fact of killing young Kurds Who have been killed by Iranian Government . Which seem you regret it . It is great thing as human to hate the killing and love the other God’s creatures , but you should go deeper in the history of Iran and not only judge a short part of history .You should have mention What have been done to Kurds during The Reza Shah and his son(up to 1975) and many Kurds in the Iran’s prisons and how many kurds spent their live in other part of Iran for instance in Balochestan and khorasan and kerman or flee homeland .You should have now a feeling how it feel . It is really hard to live far from lovely family members . There are many kurds who are passed away far from home and they are buried in strange land. We are human born free and should have the right to make free dissension about hour life and its future. It would be great to learn from past history and be honest against hour self.
    Regards K.K
    I am su

  • Setareh

    آفرین آفای سهراب ارژنگ ,
    به راستی که واقعیت جامعه ایرانی را صادقانه به تصویر کشیدید !
    جوانان داخل ایران تنها مبارزان واقعی هستند ! بدون لابی گری و لاپوشی های جناحی درون و بیرون مرزی!
    جوانان داخل ایران حق انتخاب آینده را به عهده دارند  !!

  • Irani

    خوبه که بخ خود اجازه می دهید بگویید کی چی کار باید بکند و از طرف مردم  وجوانان ایرانی صحبت می کنید
    جالبه

  • Sghiassi_fhc

     به امید روزی که دوستی و عشق جایگزین نفرت بین دینها ملیت ها و نژادها شوند. حتما شما هم این داستان را شنیده اید که یک روز مردم ملا را دیدند که دارد گاوش را میزند پرسیدند آملا چرا گاو بیچاره را میزنی گفت برای اینکه گاو دیگرم در رفته است . گفتند که خوب او در رفته چرا این را میزنی گفت برای اینکه اگر این پدر سوخته هم همان امکان را داشت همان کار را میکرد؟ به بسیاری از بهاییان در ایران ظلم ها و ستم های بیشماری رفت. از اعدام گرفته تا اخراج و غارت اموال و از هم پاشیدگی های خانواده گی؟ ده عروس بهایی در شیراز به ناحق اعدام شدند در حالیکه در بین آنان کودکانی یا نوجوانانی هم به طناب دار سپرده شدند. گناه آنان چه بود؟ آنان در خانواده بهایی متولد شده بودند. و دولت جمهوری میخواست که آنان مسلمان دو آتشه باشند. که غیر منطقی است. کسانی هم هستند که در خانواده های بهایی و مسلمان به دنیا آمده اند که متاسفانه به آنان ظلم های مضاعف روا شد؟ آنان قربانی نفرت بین دو دین شدند.
    در حالیکه هیچ تقصیری نداشتند. همه میدانیم که هرکه در هر شرایطی به دنیا بیآید تابع آن شرایط کم بیش میشود. و همه ما خود را و باور خود را حقیقت میدانیم و دیگران را ناحق می شماریم وحاضر نیسیتم که به گفته های آنان حتی گوش فرا دهیم. بهاییان و مسلمانان شیعه ها و سنی ها همه خود را برحق و دیگران را ناحق می پندارند. همانطوریکه شهادت کودکانی که روی بمب های و مین ها می دویدند تا ارادت خود را به اسلام ثابت کنند و شاید به بهشت موعود و درکنار حوریان بهشتی قرار گیرند وکار خود را درست میدانستند همان طور هم از طرف رهبران به شهید معرفی میشدند کارشان مورد تایید قرار میگرفت درست همانطوریکه جوانان و کودکان بهایی برای خاطر دین پدر مادر خود طنابهای دار را بوسیدند وبرای خاطر حق به پیشواز مرگ شتافتند و مورد تایید بزرگان دینی دین خود واقع شدند. این تعصب در باورهای بحدی است که ما دیگران را کافر و خودرا مومن می خوانیم چون آنان باورهای دیگری دارند؟ اگر حقیقت یکی بود که قاعدتا نبایستی اختلافی بین مردم باشند مثلا اینکه آب آب است و نان نیست و یک حقیقت است هیچکس مزاحم دیگری نمی شود و همه آب را آب می شناسند نه نان حالا بهر زبانی که نامش را بگذاریم؟ ولی چرا در باره دین و خدا این حقیقت و این عام بودن واقعیت عمل نمیشود؟ برای اینکه باورها حقیقت نیستند بلکه یک باور هستند که گروهی آنرا قبول دارند و گروهی آنرا قبول ندارند؟ حالا قلع قمع کردن دگر اندیشان و یا وابسته گان به باورهای دیگر چرا بایست مورد ظلم و جفا قرار بگیرند. حتی بهاییان که آموزه های دین شان دوری از جهل و تعصب است و حتی گفته شده است که اگر دین مایه نفرت و مشگلات است بی دینی بهتر است باز همان تعصبهای غیر علمی در میان ایشان رواج دارد و با گفتن احبا و اغیار خودشان را تافته جدا بافته میدانند. در تشکیلات خود غیربهایی ها را راه نمیدهند مثل ضیافتهای نوزده روزه در حالیکه دربهای مسجد و کلیسا به روی همه باز است .
    البته در ایران به سبب ظلمهایی که به ایشان میشده این کار درست است ولی در آمریکا که آنان هیچ مشگلی ندارند باز بایست به همان سیاق ایران رفتار کنند. دین بایست سبب الفت و دوستی باشد اگر غیر از این باشد بی دینی بهتر است؟ همه میدانید که در ایران اگر کسی بنام بهایی معرفی شده باشد از زندگی ساقط میشود و بایست در روزنامه ها به بهاییت بد بیراه بگوید تا مثلا بنام مسلمان شناخته شود و اگر کسی اینکار را نکرد با او درست مثل یک بهایی رفتار میشود؟ بهاییان هم مثل مسلمانان میخواهند که متعصب هایشان در راه دین کشته ویا شهید شوند و کمتر ازآنرا قبول ندارند مثلا غارت اموال و اخراج ازکار مهم نیست بایست حتما شهید یا کشته شوید تا مورد مهر باشید حتی اگر کاملا بهایی نباشید. کسانی که در یک خانواده دو مذهبه بهایی و مسلمان به دنیا آمده اند شاید بدتری موقعیت ها را داشته باشند آنان به عنوان بهایی در ایران مورد آزار غارت و اخراج قرار میگیرند و چون معلومات بهایی ندارند و مثلا اجازه حتی نداشتند که با بهاییان معاشرت کنند؟ و مثلا به درس اخلاق بهاییان بروند حالا به عنوان بهایی مورد تعرض هستند و چون نمی خواهند در روزنامه ها به مذهب پدر و یا مادرشان بد بیراه بگویند مورد خشم و غارت واقع میشوند ولی موضوع به اینجا ختم نمیشود وقتی از آن محیط بیرون میآیند این بار گرفتار نفرت و آزار و بی مهری بهاییان واقع میشوند و این بار لابد به نام مسلمان اموالشان غارت میشود؟ که این همه جنگ جدل حاصل کوته نظری است .
    چون درون پاک کنی حرم دیر یکی کعبه بت خانه یکی است . به امید روزی که دوستی عشق و محبت و انسانیت و صلح و سلام جایگزین این تعصب ها و این نامها شوند و تمام مردم با عمل دین دار باشند نه با اسم که حضرت بهاالله فرموده اند که سراپرده یگانگی در عالم برپا شده است به چشم بیگانگی بهم ننگرید که همه باریک دارید و شاخه های یک شاخسار سعدیا مرد نکو نام نمیرد هرگز مرده آنست که نامش به نکویی نبرند. توکز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی مولوی میفرماید که ایبی خبران بیایید بیایید که محبوب در اینجاست کجایید کجایید که شما همه گلبرگهای یک گلبن هستید؟ البته گروهی از دین نهایت استفاده را میبرند نگاه کنیدکه حضرت مسیح در کنار خیابانها میخوابید ولی کسانی از صدقه سر وی به میلیاردها دلار ثروت رسیده اند و درکاخهای بی نظیری زندگی میکنند و مثل سلاطین با آنا رفتار میشود لباسهای گرانبها و مجلل می پوشند و احترام فوق عاده ای دارند. وکسانی هم به غارت وکشته شدن محکوم شدند چون مسیحی بودند؟ اکثر رهبران دینها درست مثل رهبران سیاسی و رهبران سایر مکتب های اجتماعی از جاه جلال و مقام و احترام برخوردار هستند و این طبقه های زیرین هستند که مورد آزار کشتار و غارتها واقع میشوند؟
    بیشتر از ما قربانیان دینهای الهی ملیت ها نژادها هستیم و هنگامیکه در اقلیت هستیم از ناگواریهایی بایست رنج ببریم؟ بایست ساختار دنیا بر پایه دوستی محبت و انسانیت باشد نه تعصب های غیر علمی و غیر انسانی که کرامت انسانی را فدای تمامیت خواهی گروهی دیگر میکند؟ ما نبایست این دوره کوتاه زندگی را صرف تحمیل باورهای خود به دیگران کنیم و معیارها بایست عشق و محبت و بزرگواری و دوستی های بدون شرط باشند؟ قانونها بایست برای احقاق حق باشند نه در خدمت خداوندان ثروت و قدرت؟ دینها بایست برای نشاط و زیبایی و کمک و دوستی باشند نه تحمیل و زورچپان کردن ها؟ که بنی آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش زیک گوهرند چو عضوی بدرد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار توکز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی ای دوست برجنازه دشمن چو بگذری شادی مکن که برتو هم این ماجری رود . اگر ظلم ها و ستم ها ریشه دار شوند حتی خود ظالمان و جباران هم در امان نیستند و به دست جبار دیگری به زیر کشیده میشوند و سوزانیده میشوند؟ مثالهایش را همه میدانند.
    شما از مردمی که دوستی را با کلاشی پاسخ میدهند و کمک را با دشمنی و اعتماد را با
    دزدی و فساد چه توقعی دارید؟ آری که از
    ماست که برماست . کسانیکه خیانت میکنند احترام دارند عزت دارند و بالا نشین
    هستند کسانیکه با کار و کوشش و سلامت
    زندگی کردند اند به حاشیه ها رانده میشوند. و کل دنیا دارد بسوی بی تفاوتی و ظلم
    میرود در کشورهای مثلا پیشرفته با قانون و
    سیستم مردم را غارت میکنند و در کشورهای دیگر با تفرقه زور و قلدری و قتل و جنایت
    خیانت و پستی دروغ و کلک؟ جوانانی که با
    شیادی و خرافه ها و توهمات و فساد همدم شده اند خوب معلوم است که دنبال قتل جان
    کندن میروند وبرایشان یک مساله عادی شده است.در
    حالیکه دیگران به غارت مشغول هستند و دزدیهای مافیایی میکنند آنوقت دست دزد بینوایی را قطع میکنند؟ دزدی اگر بد است نبایست جلوی آنکسی که
    میلیاردها دلار دزدیده است را گرفت و دست اورا قطع کرد؟ باری در همه دنیا قانون به نفع سرمایه داران
    ستمکاران دزدان عظیم شان است و مردم عادی
    را خشن و بی تفاوت بار میآورند تا بدین وسیله راههای خلاف و دزدیهایشان آزاد باشد؟
    قوی شو اگر طعم زندگی خواهی که در نظام
    طبیعت ضعیف منکوب است ؟ دزدی کن که هرگز
    محتاج نشوی؟ قاتلان عظیم شان دزدان عظیم شان آزادند و خرده پاهای بدبخت و
    بینوا بایست درباره شان قانون اجرا شود؟ چرا
    قانون از کجا آورده ای اجرا نمی شود تا معلوم شود میلیاردها دلار ثروتهای غارت شده
    از بیت مال مردم خاورمیانه و شمال آفریقا چگونه به دست آنان رسیده است؟

    ایکاش که از ګفتار به کردار میرسیدیمگفتار خوب بسیار است ولی متاسفانه کرداری را به دنبال ندارد؟ ناصر به عنوان بهایی درایران مورد آزار فرار گرفت و از کار اخراج شد او به دوست مسلمان خود اعتماد کرد و دوست از حربه بهایی معروف بودن او سو استفاده کرده و اموالش را غارت کرد. ناصر به خانواده بهایی خود پناه برد آنان هم باهمان خشونت اورا غارت کردند تا از همتاتان مسلمان خود کم کسری نداشته باشند . متاسفانه بهاییان هم به آموزه های دینی خود رفتار نمی کنند وهمان تعصبهای و نامردیها و نازنی ها را که دیگران دارند آنان هم انجام دادند ناصر چوب دو سرتلا بود زیرا پدر ناصر مسلمان بود. ایکاش که همه مردم بجای پیروی از ظلم و ستم و تمامیت خواهی و ثروت غیرمشروع طلبی کمی هم به قول شما به عشق محبت فکر میکردند که کسانیکه به آنان اعتماد کرده بودند غارت نمی فرمودند؟ زیرا همان دوستی های قلابی تله ای بود که کسانی مثل ناصر را اغفال کنند و ته مانده سرمایه اش را غارت نمایند؟

    بولدوزرها برای از بین بردن طبقه متوسط و فقیر دنیا بکار افتاده شده اند

  • faghat kherad

    محال است ازاد کردن نادانهایی که زنجیرهای خود را میپرستند.

  • Pingback: اَحمد کسروی که بود و چه فَرجامی داشت؟ | Iranianch()

  • على

    اونوقت شما خودت براى شاهزاده نسخه میپیچى و راهکار نشون میدى و به قول خودت ۲ ساله کار تمومه،فکر میکنى که راهى که تو میگى و درسته و شاهزاده ۳۰ سال یه قل دو قل بازى میکرده و راهش اشتباهه و بیراهه میره؟؟عجب!!!!

  • Pingback: نامه سرگشاده ونصیحت آمیز زیباکلام به قالیباف | وازکتومی()

  • Frozan

    نه اختلاس کم میشه ونه مسکن شما حل میشه خودمون کردیم که لعنت بخودمون اب نداشتید نان نداشتید هایده و مهستی نداشتید بیمارستان و دانشگاه تفریح رایگان نداشتید ظلم نکردن پلیس زورگو داشتیم دزد و رانت خوار داشتیم شاه با شخصیت و با سواد نداشتیم که مورد احترام تمام دنیا بود ارامش داشتیم که یک دختر در جاده اهواز خسته بود نصف شب در ماشینش میخوابیدتا بعد از خستگی به راهش دامه بدهد بدونه ترس و لرز امروز اگر مردید در جاده اهواز سیستان لرستان شب تردد کنید ببینید دزد ها چه بروزتان می اورند این همه نعمت را داشتیم راه افتادیم دنبال اخوند که تا کنون دیده اید یک اخوند یک دانه یک تومانی را در راه خدا خرج کند باید این بلاها سرمون بیاد خودمان کردیم که لعنت به خودمان اگر راست میگم رای بدید اگر دروغ میگم ساندیس خورا فحش به خودشان بدهند

  • peik net sanade vabastegi

    http://www.pyknet.net/

    مصاحبه سخنگوی کاخ کرملین

    روسیه در آستانه به رسمیت

    شناختن جمهوری شرق اکراین
    ——————————————————————
    روزشماری برای

    دو تحول مهم در اوکراین
    ———————————————————————
    کمک ۳۰۰ میلیون دلاری امریکا

    برای ارتش اوکراین نصف شد!
    ————————————————————————-
    شبه فاشیست ها در اوکراین

    ارتباط شرق و غرب را قطع کردند
    ————————————————————————————
    از میان خبرها، گزارش ها و ترجمه های پیک نت روز گذشته (شنبه ۱۴ اسفند) گزارش خبری مربوط به خرید هواپیمای سوخوی ۳۰ از روسیه با ۵۰۶۸ خواننده بیشترین آمار خواننده را داشت و این نشان داد که بی اعتناء به برخی شعار نویسی های پوچ اکثریت نزدیک به مطلق خوانندگان پیک نت بدون پیشداوری و قضاوت خبرها را دنبال می کنند.
    ———————————————————————————————————

    اخبار بالا که فقط در یک روز در یک رسانه آمده از پراودا نیست . این وب سایت در روسیه قرار ندارد . نویسندگان این وب سایت نه روسی هستند و نه قاعدتا میبایستی از روسیه موجب دریافت کنند

    سوال این است چرا این همه اینها ذوق زده هستند در حالیکه هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده اینقدر پایکوبی میکنند برای امپریالیسم روسیه و اشغال سرزمینهای یک کشور همسایه روسیه ؟

    این وب سایت کسانی است که آبشخور فکری آنها احسان طبری خائن شماره یک در تاریخ ملت ایران به فرهنگ ، روشنفکری ، تمدن ، استقلال و آزادی و تمامیت ارضی سرزمین باستانی ایران است .

    این وب سایت پیک نت ، سایت امنیتی – توده ای ملاتاریا است

    همین اخبار نشان می دهد چه کسانی رژیم ولایت فقیه روسی ضد امریکا و ضد اسرائیل و سر سپرده روسیه را در ایران از دل انقلاب مردم برای مشروطه در زمان قاجار، استقلال در زمان مصدق و

    دموکراسی در انقلاب ۵۷ و حقوق شهروندی در جنبش سبز مردم ( نه سبز عصر طلایی امام موسوی و حزب توده فدایی ) بیرون کشیدند و این فرزند حرام زاده روسی را به جای آنچه ملت ما ۱۵۰ سال برای ان مبارزه کردند و هنوز دست نیافته اند را از شکم مادر تحولات بیرون کشیدند .

    دزدی انقلاب مردم !

    دروغ گویی و دروغ پردازی !

    سیاه کاری و سیاه بازی !

    خیانت !

    کار روس مدران و مارکسیست های روسی و پوتینیست های مارکسیست – ارتدکس – روسی است

    پدر فراماسونری پوتین و پیامبر ان دوگن است

    حالا این موجود وحشتناک شتر گاو پلنگ پشت دیوارهای باکینگهام – الیزه – کاخ سفید هم دم زشتش را نشان میدهد . خطری که جهان دموکراتیک و نژاد بشر و دست آوردهای مهم تاریخی بشر را که دموکراسی لیبرال و بازار آزاد و حقوق بشر است تهدید میکند .

    مردم ایران خائنین حزب توده و دنباله زائد ان فدایی و ملی

    مضحکی شبانه روز در کار پخش دروغ و صافکاری کثافت کاریهای مزدوران خائن شان در گذشته و ایجاد شبهه در اصالت دموکراسی ، آزادی و حقوق بشر مبتنی بر ان هستند .

    اینها با هر ناسیونالیسمی مخالف اند الا الترا ناسیونالیسم روسی !

    چه کسی از ضمیمه کردن قسمتی ا ز خاک یک کشور همسایه به روسیه این قدر توی کونش قند آب میشه ؟

    چرا اینها اینقدر بیشرم هستند ؟ شما فکر میکنید احسان طبری که در چنین کشوری تعلیم دیده در بازگشت چه انتظاری میتوان از او داشت جز ذوب در روسیه و کون دادن به روس ها و تشویق همه به این لواط روسی ؟

    مردم ایران بپا خیزید

    اینها همه چیزتان را به روسیه میدهند

    این خائنین را بریزید بیرون بفرستید به همان جایی که به ان عشق میورزند . هر آخوند و اخوند زاده و سپاهی هم که به ویروس اینها آلوده شده به همراه آنها بفرستید مسکو !

  • naneh man ghribam bazie chap

    بالاخره یک چپ روسی به نام جاسکی آمد در عصر نو مثلا بگوید چرا چپ شکست خورد در ایران و خمینی و شریعتی پیروز شدند ؟ اما باز همان داستان مزخرف
    شاه از کمونیست ها ! میترسید
    و به مذهبی ها میدان داد!
    را علم کرد بدون آنکه اصلا اشاره ای به نقش شوروی ، حزب توده ( بازوی اصلی سیاست های شوروی در ایران ) ، فروپاشی کشورهای سوسیالیستی پس از هفتاد سال میدان داشتن انحصاری و قدرت انحصاری و فرصت کلان خود نمایی ، چاوز و مادرو با آنهمه فرصت ، قیمت نفت بالا و ذخیره ای نزدیک به عربستان ( دومین کشور دنیا ) ، حمایت محرومین ! چرا به این ورطه افتادند ؟
    آیا آنها هم شریعتی و بازرگان و خمینی داشتند ؟
    آیا به آنها نیز شاه میدان نداد ؟
    من قبلا گفته ام باز هم میگویم ، این دروغی تاریخی است که شاه به کمونیست ها میدان نداد و به مذهبی ها بیشتر میدان داد . و یا کمونیست ها را می کشت .
    این همه نویسنده ، روزنامه نگار ، شاعر ، فعال سیاسی مارکسیست از کجا آمده اند ؟ اگر شاه آنها را میکشت ؟
    روشنفکران مذهبی به تعداد انگشتان دست هم نمیرسند تازه بیشتر آنها التقاطی هستند و مارکسیست اسلا می مثل شریعتی .
    سوال این است که شما با داشتن حزب توده ، فدائیان خلق ، کانون نویسندگان ، شعرا ، حمایت مالی ، فرهنگی ، سیاسی ابر قدرت همسایه که علی عمویی میگوید همه امور شما را تا جزیی ترین ( مثل بهزاد نبوی مشکوک است ) امور دیکته میکرد چه گونه در برابر یک شاه آمریکایی و یک پوپولیست التقاطی که نصف اعتقاد و روش مبارزه اش را از شما گرفته بود ، اینجور مذبوحانه شکست خوردید .
    انهم وقتی حد اقل ده نفوذی رده بالا در رژیم شاه داشتید مثل باهری ، نیک خواه ، انصاری ، جعفریان ، اکبر اعتماد ، سرلشگر مقربی، ناخدا افضلی ، … وقتی اکثر روز نامه نگاران به شهادت موا ضع امروز آنها ، چپ و مارکسیست بودند (سردبیران و تحریریه کیهان و اطلاعات و آیندگان و توفیق؟)
    و هنوز هم همه رسانه های فارسی خارج کشور مخصوصا ، به شهادت دست چینی مطالب ، سانسور هایی که اعمال میکنند به گاف های چپ ها ، مارکسیست ها ، کشورهای تحت نفوذ مارکسیست ها و روسیه ، در بست در اختیار چپ است .
    چپ روسی ایران رانت خور بوده و هست . شاه به هر دو نیروی مذهبی و مارکسیست میدان میداد تا آنها به حساب هم برسند . برای اینکه او میدانست و میترسید از اتحاد ارتجا ع سرخ و سیاه چون دید آنها مصدق را چه گونه به زیر کشیدند. بزرگترین خطای استراتژیک شاه این بود که یک حزب لیبرال هوادار غرب ایجاد نکرد ، شاید هم کسی را نیافت در میان تحصیل کرده ها که هوادار لیبرالیسم باشد بدون گرایش به مذهب یا مارکسیسم . هنوز کشور ایران فاقد یک نیروی لیبرال است و حتا یک حزب , یا یک روشنفکر نامدار لیبرال هوادار امریکا و غرب نداریم !!!

    همه به میکرب مارکسیسم روسی آلوده اند و یا از وحشت سرکوب شدن و ترور ایدیولوزیکی و شاید هم از ترس حذف فیزیکی که سنت روس ها است و احزاب روسی ( خسرو روزبه همرزمان مساله دار را ترور میکرد ، فرخ نگه دار و فدائیان هلیل رودی و رفقای عاشق و یا حتا کشتگر را تهدید کرد به نابود کردن ، تغی شهرام ، لباف و شریف را کشت و سوزاند ) سکوت کرده اند و یا گاهی همساز با روسیه و مارکسیست های روسی میزنند .

    آقای جاسکی
    کسی از کمونیسم نمی ترسید . همه سیاستمداران کشورهای در حال توسعه از خطر شوروی و کودتا میترسیدند . چون در قرن بیستم شوروی در کشور عقب مانده مسلمان افغانستان هم کودتا میکرد و رژیم عوض میکرد با توطیه و معاملات و حمله و اشغال نظامی . شما چپ ها هرگز مستقل نبودید . اگر بودید مثل سوئد , شاه مجبور نبود تروریست های سیاه کلیست و یا جاسوسان حزب توده را دستگیر کند .
    که شما حالا به حساب مهم بودن خودتان بگذارید و برای خودتان نوشابه با زکنید . کمونیسم هرگز با رای مردم در هیچ کشوری تا کنون به روی صحنه نیامده . حتا نیکاراگوا بعد از اینکه از تمامی گذشته خود عقب نشستند و حتا کلیسا و دین را به رسمیت شناختند و دست از امریکا ستیزی برداشنتد یک دوره آمدند و رفیق احمدی نژاد و فقاهت روسی شدند و همان شد که رفتند .

    ننه من غریبم بازی چپ یک دکان بی ابرو است

    اینکه بگویید ترامپ و ماری لوپن و خمینی و شریعتی از مارکسیسم و چپ شعار عاریه گردند و به همین دلیل پیروز شدند

    اولا خود نشان دهنده بی عرضه بودن و احمق بودن و عدم صلاحیت شما چپ ها است که دیگران که در آنسوی طیف هستند فقط با عاریه کردن دو شعار میتوانند پیروز شوند اما شما با اشغال نظامی ( آذربایجان و افغانستان و شرق اروپا و آسیای مرکزی) ، کودتا ، میدان های نفتی (چاوز و مادرو) ، ابر قدرت بودن (شوروی) ، چریک های جان به کف ، نفوذی های کلان (در سیستم های شاهی ، اسلامی ، عرب ناسیونال ، کرد شوونیست ، … ) نمی توانید .

    ثانیا گویای یک حقیقت دیگر است که شما چپ ها خود ستای کور هستید و انحصار طلب پر مدعا . فکر میکنید شعار عدالت طلبی و فریب دادن مردم محروم با ان فقط ارث و میراث چپ است و هر کس شعار عدالت طلبی داد و پوپولیستی پیروز شد اگر مارکسیست نبود مثل چاوز و مادرو و فیدل و … حتما اشکال دارد کار او .

    آقا همه نیروهای سیاسی و احزاب حتا در کشورهای مرفه برای جذب رای مردم سرخورده و ناراحت از بی عدالتی ، شعار عدالت گرایانه میدهند . مفهوم ان البته در کشورهای مرفه ( نان نیست که شما در کشورهای فقیر با ان مردم را گول میزدید در قرن بیستم ) . اما ایجاد کار( برای بیکاران ) و رفع بی عدالتی و تبعیض ( در محیط کار و در اجتماع برای آنها که کار دارند ولی از تفاوت دستمزدها و شرایط ترقی و میزان رفاه ناراحت هستند ) همیشه به شکلی در همه کشورها از طرف همه نیروهای سیاسی مطرح می شود چون خریدار دارد .

    اتفاقا همین شعار در کشورهای پیشرفته غربی مثل کانادا از سوی حزب چپ ان دی پی با بی اعتنایی مردم مواجه است چون به آنها اعتماد ندارند و میدانند یک بار آنها قدرت را در دست گرفتند چه نابسامانی اقتصادی بار آورند . اما در ایران چپ حزب الهی و فضیلتی و دین کار است . تعصب چپ ، خود ستایی چپ ، خود محور پنداری چپ ، مشارکت چپ و معاملات ریز و درشت آشکار و پنهان ان با رژیم های فاشسیتی مثل فقاهت روسی ، بعث روسی سوریه و عراق و مصر و لیبی ، و مهمتر از همه وابستگی ایدیولوژیک ، سیاسی ، فرهنگی ، و اقتصادی به روسیه ، همه از دلایل مهم شکست چپ است .

    چپ در ایران به جای مردم رژیم ها را مورد توجه قرار داده

    بدون انتقاد و بازنگری موشکافانه و مهمتر از ان صادقانه ، مواضع خائنانه چپ در برابر شوروی ، مصدق ، رژیم شاه و رژیم خمینی خامنه ای هرگز چپ در ایران شانسی نخواهد داشت .

    آقای جاسکی

    آیا از خودت پرسیده ای چرا در میان میلیونها ایرانی خارج از کشور هیچ پایگاهی ندارید ؟ تا اندازه ای که از پایگاه رضا پهلوی و مجاهدین خلق کلافه هستید ؟ اینجا که شاه و خمینی نیستند ؟ کمونیست ها را هم نمی کشند ؟

    از فرافکنی و دروغ پردازی های رسوای پوتینیستی چیزی عاید شما نمی شود . اگر ماری لوپن و ترامپ و شریعتی و خمینی چیزی عایدشان شد به خاطر این بود که آنها حقایقی را هم بیان میکنند که مردم آنها را صادق تر از رقبا میبینند و احتمال میدهند آنها بتوانند عدالت ( نه به ان معنی که شما میگویید ) و اشتغال و رفاه ( که در رژیم های مارکسیستی از آنها خبری نیست و سوسیالیست ها هم انقدر مالیات میگیرند که جز یک بخور نمیر چیزی باقی نمی ماند) به جامعه بیاورند و مهمتر از ان امنیت جانی مردم را که پوتین و ضد امپریالیست های روسی و اسلامی و مارکسیستی به خطر انداخته اند تامین کنند .

    به جای حمله تکراری و فرافکنانه به شاه و مصدق و خمینی و بازرگان و بنی صدر و رضا پهلوی و مجاهدین ، به خودتان و عملکرد مشکوک تان بپردازید .

    سیاه کل آخر چه حماقتی بود ؟

    انتخاب بدتر و بدترین و هم پیاله شدن با صادق خلخالی و حمایت از اسد شیمیایی و پوتین امپریالیست متجاوز و اولترا ناسیونالیست ، … را چه گونه گردن شریعتی ، خمینی ، بازرگان ، بنی صدر ، رضا پهلوی ، شاه ، مجاهدین میخواهی بیندازی

    آیا زمان ان نرسیده که یک چپ به گونه ای واقعی فقط اعمال چپ ها مورد بر رسی و انتقاد قرار دهد ؟