یکی بود، یک نبود، آن یکی که بود، ملا علی بود. آن دیگری که نبود، تخم دوزرده اش ملا مجتبی بود. ملا علی موتورسیکلت فکسنی و قراضه ای داشت که کوچه پس کوچه های مشهد را در می نوردید، تا سه تومن های روضه خوانی را رویهم بگذاره که نه نه مجتبی بتونه آبگوشت بزباشی دست و پاکنه.
ملاعلی گاهی هم توخونه ها کاسه بشقابی، قاشق چنگالی، ویا چیز دیگری که دم دستش بود کش می رفت، زیرعبای بلند خود پنهان، و یواشکی از خونه بیرون می شد. ۴۰ تن از هم پالکی های ملا علی هم یواش یواش از او این کار را یادگرفتند، و او را باعنوان علی بابا، به ریاست خود برگزیدند.
سال ها گذشت، علی بابا دارای توله ای شد که او را به نام توله مجتبی نام گذاری کرد. هرآن چه توله مجتبی بزرگ تر می شد، آثار شرارت، هرزگی، کینه توزی، و جنایت کاری، در چشمان و نگاهش آشکارتر می گشت. هنوز این توله حیوان به ده سالگی نرسیده بود که در دزدی، وقاحت، شقاوت، و بیشرمی، دست بابا کلاش خود علی بابا را دردزدی از پشت بسته بود ویک دزد تمام عیار به شمار می رفت. از این روی نام شاه دزد را برای خود به ثبت رساند.
دکتر نوریزاده در این ویدیو باند بازی و دزدی های کلان مجتبی، تفاله خامنه ای را به گفتگو پی پردازد. بدیهی است از پدر جنایتکار و دزدی سوای فرزند قاتل و دزد چه انتظاری می توان داشت.
در این زمان، ناگهان الله مدینه، شیخکی از لجن زارهای عراق را به نام «امام سیزدهم”، سیخکی با ارفرانس به درون کشور ما پرتاب کرد.
این امام سیزدهم دو صفت برجسته داشت که بادیگر هم قطاران خود مشترک و لی برتر بود؛ یکی این که او آن چنان جلاد و آدم کش حرفه ای بود که روی هیتلر، پینوشه، صدام، عیدی امین، ودیگر جنایت کاران راسپید می کرد.
دیگر این که دزدی بی مانند بود که کسی به پای او نمی رسید. تا آن جا که در مدت چند هفته صدها خانه در تهران و کرج را به کمک یکی از دفترداران کرج به نام خود کرد، و جواهرات و طلاهای زنان ایرانی و غیر ایرانی را نیز به بهانه جنگ و دفاع از اسلام، به نفع خود بالا کشید. البته یادمان باشد که این شیخک بارهاگفته بود: «اسلام، یعنی آخوند»، و او حق داشت همیشه دم از اسلام و یا آخوند می زد.
خوشبختانه این شیخک عیار، به زودی سر به خاک فرو برد، زمین را از وجود ناپاک خود پاک کرده، و روانه زباله دان تاریخ شد.
علی بابا به همراهی چهل دزد گرداگرد خود، توانست با چشم بندی و حیله گری و به یاری ملا رسماً جانی، جای شیخک ورپریده رابگیرد.
علی بابا و دوستان خود سرمست و شادمان ازیکه تازی خودشان، به جان مردم و کشور افتادند، و در دزدی و غارت گری، با یکدیگر مسابقه گذاشتند.
علی بابا برای آن که از شیخک ملعون عقب نمانده باشد، تا آن جا که توانست از مردم دیار و شهر، به دار آویخت و یا اعدام کرد.
در این میان، ملا مجتبی توله او، نه تنها از مردم می دزدید و هرچه می توا نست جنایت می کرد، از دزدی های پدر خود و چهل دزد همراهانش نیز کش می رفت.
دیری نپایید که در یک نشست و جلسه همگانی، علی بابا خرسند و دل خوش بود که در دزدی و آدم کشی از همه پیشی گرفته و رتبه اول شده است. اما داوران، پس از بررسی زیاد، توله زاد اوملا مجتبی را در دزدی و جنایت بر او برتر، و رتبه اول شناختند، و به او لقب شاه دزد دادند. زیرا او دزدی بود که نه تنها جیب ملتی را خالی می کرد، بلکه از آن چه علی بابا پدرش، و چهل دزد دیگر می دزدیدند، از آن ها هم بالا می کشید.
این توله مجتبی که باید او را توله دزد یا توله جنایت کار نامید، گروهی از دزدان معروف دیگر به نام سپاه کاسب کاران، و شماری از چاقوکشان به نام هویجی و یا لات های میدان امین السلطان را به کار گرفت تادر کوچه، خیابان، پشت بام ها، پشت درخت ها، ودرون ساختمان و مغازه ها، ازراه دور یواشکی مردم رهگذر و سبزجامگان انقلابی را به آتش کشند.
شمار به خاک و خون افتادگان مانند ندا آقاسلطان، و سهراب اعرابی از سبزجامگان و گروه های دیگر بس زیاد و در این جا ناگفتنی است.
محمد نوریزاد از فساد مالی و رشوه گیری مجتبی خامنه ای گفتگو می کند.
از آن جا که این توله مجتبی شاه دزد و توله جنایت کاربا دزدی های پی در پی و کلان خود آن چنان چاق وفربه شده که در حال ترکیدن است، جوان های کشورمان بر آنند که این توله را به همراه پدرش علی بابا سرپرست دزدان، و چهل دزد دیگر را هرچه زودتر دستگیر کرده و به سیخ بکشند تا سگ ها و حیوانات بیابانی از پیکر نحس آنان، شکمی از عزادر آورند، و مردم نیز بتوانند نفس راحتی بکشند.
Pingback: حکایت ملا مجتبی خائنه ای: «دزدی که به دزد دیگر زند، شاه دزد است» | andishehayandeh()