گمان نمی رود آخوندی باشد که به فرهنگ، تاریخ، زبان، و آئین ایران و ایرانی کمترین توجهی داشته، و یا اصولاً به حساب آورد. از ۱۴۰۰ سال پیش تاکنون آخوندها یا به گفته خودشان روحانیون، که ما هرگز در آن ها روحانیتی ندیدیم، همواره بافرهنگ و تاریخ کشورمان در جدال و ستیز بوده اند.
براستی جای بسی شگفتی وشاید هم جای بسیار اندوه و تاثر است که ما نه تنها بادشمنان فرهنگ و تاریخ کشورمان همواره دیوار به دیوار، درکنار، و روبروی همدیگر باوجود بی حرمتی دیدن، و تحقیر شدن، دمخور و دمساز بوده ایم، و آنان را تحمل نمودیم، بلکه برای این گروه بی فرهنگ و نمک خوار نمک دان شکن ارزش و اعتبار ویژه ای نیزقائل شدیم، و آنان را قدر دادیم، و در صدر نشاندیم و ستایش کردیم.
یاماملت نادان، کم سواد، کم حافظه، و کم دانشیم که نتوانستیم این قوم بیگانه بیگانه پرست را بشناسیم که این چنین مار را در آستین خود می پرورانیم؟، و یا آن که ملتی مالامال ازعشق، دوستی و سرشار از محبت که مانند حضرت عیسی هرکس به گونه چپمان سیلی بزند، گونه راستمان راپیش می آوریم تا برای سیلی خوردن دیگر آماده باشیم؟.
تصور می رود که این آخرین؛ بیشتر زیبنده مردم، فرهنگ، و آئین ما باشد. مردمی که ازآئین زیبای زردشت بزرگ یعنی؛ پندار، کردار، و گفتار نیک بهره گرفته اند، و همیشه از آن پیروی می کنند.
نگارنده کودکی خود را به یاد می آورم که مادرم هرروز مرا اندرز می داد که دروغ نگویم، زیرا دروغگو دشمن خداست و اگر کسی هم بامن بدی کرد، گذشت کنم، و آن را نادیده بگیرم.
واما آخوندها چه کار کردند، آنان سراسر زندگی اشان سربار جامعه بوده اند، به مردم بی گناه و بی پناه دروغ گفتند، و تاریخ و فرهنگ کشور بزرگ و پیشرفته ایران را مسخ کردند، تمدن ها را از میان بردند، و همه جا را غارت کردند، و در مساجد بیشمار خود به خرد زدائی و خر سازی مردم پرداختند.
از میان آخوندها که مردم به درستی به آنان علاقمند بوده و هستند، می توان شادروان آیت الله شریعتمداری، شادروان آیت الله بروجردی، شادروان آیت الله منتظری، و در زمان کنونی آیت الله صانعی، و بالاتر و محبوب تر از همه، آن ها، آیت الله کاظمینی بروجردی است که نه تنها به دشمنی و خصومت بازبان، فرهنگ، آئین و تاریخ ایران نپرداخته، بلکه همواره درکنار مردم ایران برای کسب آزادی و کنار رفتن دین از سیاست و از درون جامعه، و انتقال آن به درون قلب و مغز انسان ها، و عبادت در درون خانه ها، با مردم همکاری و هم دردی نموده است.
این روحانی واقعی و بزرگوار، از چند سال گذشته تاکنون چه رنج ها که از دست جلادان حاکم بر ایران که نکشیده،؟ و چه سیلی ها که نخورده است؟.
ما تلاش پیگیر این روحانی بزرگ که از جان، مال، فامیل، و هستی خود مایه گذاشته ارج می نهیم و تا آخرین لحظه که در راه مردم ایران تلاش می کند، او را ستایش می کنیم و نماینده افکار و منش این شخصیت بزرگ ادب و اخلاق خواهیم بود.