خان اول، در بزم انگلی نژاد
هفته گذشته ۱۲۰۰ راس از دانشمندان علم تزویر و ریا وفوق تخصص در شارلاتانی، مفتخوری، رشوه خوری، تملق، ریا، و چاپلوسی، بنا به دعوت آقای انگلی نژاد رئیس جمبول ممبول ایران، باچمدان های خالی خود به پای بوس ولی وقیح به تهران آمدند، و برگرده مردم ستمدیده و دربند و بر خاک عزیزانمان تکیه زدند.
پیش از آغاز این نشست بنا به خواسته این گروه، به هرکدام یک دستمال یزدی داده شد، تا در هنگام ابراز مراتب جان نثاری و بندگی خود، از آن استفاده کنند، تا زودتر نتیجه بگیرند، و پاداش های بهتری دریافت نمایند.
در نشستی که با ساز و تمبک و قهقهه های مستانه همراه بود، خدایان دایره تملق و چاپلوسی، هریک به هنر نمایی پرداختند، و آن چه را از شارلاتانی، لاف زنی، و گزافه گویی در چنته داشتند، در پیشگاه نماینده ضحاک زمان، در طبق اخلاص گذاشتند، و حاضرین را از آن همه هنرنمایی، سرمست و مبهوت ساختند.
آن گاه، آقای انگلی نژاد و آقای مفتکی وزیر امورخارجه، در پاسخ آن همه پای بوسی، کرنش، و دم تکانی ها، سپاسگزاری کردند و از آنان خواستند که ازبرنامه های خود در کشورهای دیگر گزارش دهند، و در ساختن ایران اسلامی که چهار شتره در حال پیشروی است، کمک و همراهی کنند.
در این زمان پروفسور چاپلوس نژاد به پشت تریبون رفت و در وصف عمامه بزرگ امام چهاردهم وروش کاربرد آفتابه کلی شعرو خطابه خواند.
آقای پروفسور افزود که ما دست جمعی به تازگی در غرب فروشگاهی باز کردیم که بدبختانه نتوانستیم کالای مورد نیاز مردم راکه عبارت از راستی، درستی، امانت داری، انصاف و مروت بود، فراهم سازیم. بنابراین، باشکست روبرو شدیم. از این روی نوع کالای خود را به تملق، چاپلوسی و شارلاتانی تغییر دادیم که اکنون در کارمان بسیار پیشرفته ایم. حال می خواهیم نمونه هایی از آن را نیزدر استان های ایران پیاده کنیم.
در برنامه هنری این نشست، آقای ملا علیرضا مزقانچی، قطعاتی از موسیقی کلاسیک چهارصد دستگاه و شام غریبان اجراء کردند که آقای انگلی نژاد از فرط شادی و شنگولی خود را خیسفرمودند که البته به کمک دستیار همیشگی اشان آقای مشک آبی به کمک چند پارچه، کاغذ دیواری، و شلوار پلاستیکی رفع و رجوع گردید.
سپس آقای انگلی نژاد ملا علیرضا خان را درسخت در آغوش گرفتند، و دست به سرو پوز و جاهای حساس ایشان کشیدند، که بی پاسخ نماند. این مودت و ابراز تماس های سرشار از دوستی که مدت ها ادامه یافت، علیرضا خان را بر آن داشت که در باره این گونه تماس های دلنشین و دلکش، در مقام پرسش بر آید که آیا چنین جاهایی در ایران هست یا خیر؟
آقای انگلی نژاد باشگفتی به این پرسش پاسخ آری گفتند، و ملا علیرضا و شماری دیگر از همراهانشان را به گی کلاب ولایت رهنمود ساختند.
خان دوم، در گی کلاب ولایت – Blue Oyster
آقای انگلی نژاد و ملا علیرضا شانه به شانه، دست در دست، ولب بر لب، به همراه چند تنی لش از فرومایگان خود فروخته دیگر، به درون خانه عفاف نامردان ولایت وقیح به نام گی کلاب ولایت پای گذاشتند.
در کنار درب ورودی، برای سلامت این زوج خوشبخت، اسفند دود شد، و دریک آن، آوای به به، چهچه، و عرعر حاضرین، سر به آسمان فرا کشید و برای ملا علیرضا و انگلی نژاد جایی بلند و برجسته پیشنهاد شد.
آن گاه آفت الله مسواک یزدی رئیس بیت امام و سرپرست کنونی گی خانه و آفت الله احمد خاتمی حضور پیش کسوتان دانش کلک و پاردم سابیدگی را به همگان شاد باش گفتد. سپس آهنگ ای دلاور عروسیت مبارک، نواخته شد.
آن گاه بلند قامتان، دست در دست، در فضایی خاموش و آرام، ولی آکنده از دود سیگار، و بوی تریاک، به زیرگوشی و زمزمه خوانی پرداختند.
این مراسم قربانت برم، قربانم بری، تا پاسی از نیمه شب و بامدادان، دامنه یافت. تا آن جا که، دلاوران مظهر تزویر و تظاهر تا نیمه روز دگر، در خواب ژرفی در رؤیای خود فرو رفتند.
Pingback: آیا هم جنس گرایی، یک بیماری است و یا یک نوع علاقه و دلبستگی میان دو انسان؟ « فضول محله « پسر()
Pingback: آیا هم جنس گرایی، یک بیماری است و یا یک نوع علاقه و دلبستگی میان دو انسان؟ « فضول محله « پسر()