از دیرباز تاکنون، به جای آن که دین در راه گسترش آرامش، وتسکین روح و روان انسان ها قراربگیرد، آلت دست و بازیچه سیاست پیشگان و سرمایه داران شده، تا بر خرافات مردم ساده دل و نا آگاه کشورهای جهان سوم بیافزایند. آب راگل آلود کن و ماهی بگیر، مصداق عملکرد این افراد است. این گونه انسان نماها، درمقام یک سیاستمدار، سرمایه دار، ویا به اصطلاح یک روحانی، به نام سوداگران دین نامیده می شوند.
پیامد خیانت این سوداگران، دو دستگی و چند پارچگی در بافت جامعه، از میان رفتن همبستگی و هم آهنگی، ظهورو پیدایش جاسوسی و خیانت در بین گروه های از هم پاشیده شده، به جان هم افتادن نیروهای فعال، وسرانجام، ریزش مقاومت و ایستادگی مردمی در برابر زورگویی، تجاوزها، و غارت گری هاست.
دین زردشت و بودا تا آن جا که ما آگاهی داریم بر اساس محبت، گذشت و خدمت به دیگران بناشده. سه شعار زیبای زردشت؛ پندار، کردار، و گفتارنیک سراپا انسانیت و دوستی است که در آن غبار کینه توزی و نادرستی دیده نمی شود.
مسیح نیز پیام آور صلح، دوستی و گذشت بود. تا آن جا که می گوید؛ اگر به گونه راست شما سیلی زدند، گونه چپ را جلو آ آورید، و برای سیلی دیگر آماده سازید.
واما، هنگامی که این ادیان در اختیار و در دست سوداگران دین قرارگرفت، تغییر ماهیت داد، و به عنوان تازیانه و اسلحه در شکنجه و آزارمردم قرار گرفت.
موبدان زردشتی که بر جان و خرد درباریان ساسانی تسلط یافتند، آن چنان زندگی را بر مردم تنگ و تیره ساختند، که زوال و فروپاشی خاندان بزرگ ساسانی را موجب گردیدند، و کشور را به دست پا برهنگان تازی سپردند.
در قرون وسطی در اروپا سوداگران دین در کلیساها، زندگی را برای مردم به جهنمی تبدیل ساختند. جهل و خرافات را آن چنان اشاعه و رواج دادند، که هم اکنون نیز بیش و کم آثار آن در جهان غرب دیده می شود.
شاه اسماعیل صفوی، برای پیشبرد هدف های سیاسی خود؛ یعنی روبروشدن ومقابله بادولت عثمانی که تا نزدیک فرانسه پیش رفته و به مرزهای انگلیس نزدیک بود و به سرزمین ما نیزچشم طمع داشت، همچنین ازبکان و ترکان سنی مذهب که همواره مزاهم مرزهای شمال و شمال غربی ایران بودند، مذهب شیعه را که بیش از ۱۵٪ از مردم بدان باورنداشتند، مذهب رسمی نمود.
این ابتکار سیاسی به اوامکان داد تا کشور را باردیگر یک پارچه ساخته، دست دشمنان را از مرزهای ایران کوتاه کند.
جانشینان شاه اسماعیل که ازسیاست یک پارچگی وی دورماندند، در دام آخوند های شیعه که پرورده دکان سیاسی بریتانیای کبیر بودند، فرو رفتند.
پیامد ای سوداگری و خرافه گرایی، اشتباهات جبران ناپذیر فتحعلی شاه قاجار در اعلام جنگ باروسیه و ازدست دادن یک سوم خاک ایران بود.
این هدف های سیاسی و سوداگری دین همواره تا به امروز ادامه داشته است. سی آی ای آمریکا در دوران رژیم گذشته هرساله هزاران دلار به آخوندهای ایران کمک می کرد تا با شاه مخالفتی نکنند.
دانشگاههای لندن در گسترش خرافات دینی، تشویق و دعوت سوداگران دین، پیوسته در حال تلاش و کوشش بوده اند.
بن لادن نوچه و دست پرورده سی آی ای است که نخست در برابر توسعه طلبی روسها و گسترش قدرت آن ها ایستادگی نمود، سپس به جنگ افروزی و خرافه گرایی میان کشورهایی مانند افغانستان، پاکستان، عراق پرداخت.
آمریکا و انگلیس به بهانه سرکوبی بن لادن و مبارزه باصدام دیکتاتور به افغانستان و عراق حمله کردند، این کشورها را درزیر قدرت و نفوذ و بهره برداری خود قراردادند. ولی آنها، دست به ترکیب بن لادن و دیگر خرافات نزدند، و استخوان را لای زخم باقی گذاشتند.
پیش از آن که اسراییلی به وجود آید، سه گروه مسیحی، یهودی، و مسلمان در آن منطقه به زندگی آرام خود ادامه می دادند. سیاست غرب به سرپرستی انگلیس بر این قرار گرفت که منطقه نا آرام شود. مسلمان و یهودی به جان هم افتند، تا نفوذ و دخالت این سیاستمداران برجای بماند. تاکنون پس از چند سده در می یابیم تازمانی که خود مردم باهم کنارنیایند، و گروههای مذهبی تا خود به تفاهم و هماهنگی نرسند، کاری از پیش نخواهند برد.
دولت غارتگر بریتانیای کبیر دوسده بر سرنوشت هندوستان احاطه داشت. کشور را غارت کرد، و مردم را به بیگاری کشید. نه تنها کمترین تلاشی در گسترش خرد و خردگرایی مردم نکرد، بلکه بر خرافه گرایی مردم نیز افزود و آنان را درمیان گل و لای، و مشکلات هم چنان به حال خود واگذاشت.
سر انجام، گروهی از مردم هندوستان به خود آمدند، خرافات را کنار گذاشتند و هم اکنون در راه سازندگی و پیشرفت کشور خود گام بر می دارند.
واما، کشورما، پس از آن که بنا به خواسته و همکاری مشترک دولت های انگلیس و روسیه در دوران سلطنت کوردلان قاجار در سراشیبی سقوط وخرافات پیش می رفت، نویسندگان و روشن فکران، و سیاستمدارانی در ایران مانند رشدیه و میرزافتحعلی آخوندزاده، میرزا عبدالرحیم طالبوف به ویژه در آذربایجان پیدا شدند، که در برابر این ریزش و سقوط ایستادگی کردند، و به روشنگری مردم پرداختند.
انقلاب مشروطیت ثمره روشنگری نویسندگان میهن دوست، و فداکاری دلاورانی چون ستارخان، باقرخان، و صد ها زن ومرد قهرمان دیگر کشورمان بود.
دولت های انگلیس و روسیه که سال ها باهم همکاری داشتند، پس از پایان جنگ جهانی دوم روبروی یکدیگر قرار گرفتند. در این جا آمریکا نیز وارد معرکه شده بود، و بدنبال امتیاز و بهره برداری می گشت. اشاعه مذهب و خرافات یکی دیگر از رههای مبارزه با کمونیزم و کوتاه کردن دست روسیه در قدرت نمایی باغرب بوده است.
ساختن فیلم های مذهبی مانند The Song of Bernadette در سال ۱۹۴۳وفیلم دیگری به نام
The Miracle of Our Lady of Fatima در سال ۱۹۱۷، گویای این خرافه گرایی و تحمیر مردم، و چپاول گری دکان داران دین بوده است.
فرستادن میسیون های مذهبی به آفریقا و آمریکای جنوبی و مسیحی کردن آنان نیز بر همین منوال است.
درزمان شاه فقید، ازیک سوی او را وادار به همکاری و پرداخت پول به وسیله ساواک به آخوندها نمودند، از سوی دیگر باقطع کمک های سی آی ای به آخوندها، زیر پای شاه راخالی کردند. هم زمان با آن، بلند گو، و وسیله تبلیغات خمینی شدند.
بنابراین، برای هدف های استثماری خود، بن لادن را در افغانستان و خمینی را در ایران به قدرت رساندند. در این سه دهه نیز با رژیم کشتارگر ولایت وقیح همکاری نزدیک و تنگاتنگ داشته اند.
در این میان نه افغانستان، نه عراق، و نه ایران هیچ کدام به آزادی و دموکراسی نرسیدند. بلکه منطقه کاملاً در اختیار و زیرنفوذ بلامانع سوداگران دین قرار گرفت، و به دستیابی آنان به ثروت های ملی این کشورها افزوده گشت. و هر به اصطلاح مبارز سیاسی که ظاهراً از رژیم آخوندی سر باز زده بود، فوراً در کنار کاخ سفید، و یا کاخ ملکه انگلیس و در زیر چتر خدایان زور و زر قرار گرفت.
هم اکنون نیز دولت آمریکا باکمک به گروههای خرافاتی مذهبی، مانند مجاهدین، و جندالله گروه مذهبی بلوچستان، و احتمالاً شماری از بازاریان متعصب، و پناه بردگان مذهبی به آمریکا و در کنار کاخ سفید، از یک سوی ظاهراً بارژیم ایران در چالشند، ولی در حقیقت به خرافات و گسترش آن دامن می زنند، و آگاهان سیاسی را باروبرو قراردادن با این خردباخته ها، کم رنگ و ناتوان می کنند.
این سوداگران دین، نه تنها کشورهای جهان سوم را به زیر یوغ، اراده، و فرمان خود درآوردند و به حال خود رها نمی کنند، بلکه سیاست زشت و کریه خود را در میان هم میهنانشان نیز پیاده می کنند.
روی کار آمدن اوباما که نیمه مسلمان است، و دست ملک عبدالله پادشاه عربستان را می بوسد، یکی ازهمان نمونه سیاست این سوداگران است.
ساختن مسجد های گوناگون در آمریکا که هرکدام بر ای شستشوی مغزی و تفرقه افکنی میان باورهای مذهبی گوناگون وظیفه بزرگی برعهده دارد، یکی دیگر از برنامه های این سوداگران است.
برای آن که این کار، سرعت بیشتر بخشد و خردباختگان زیاد تری در جامعه در برابر گروههای دیگر باشند تا سوداگران بهتر به نتیجه رسند، نقشه سوزاندن قرآن و تحریک احساسات میلیون ها مسلمانی که در مکتب بن لادن آمریکایی پرورش یافته اند، به اجرا در می آید.
نتجه این که خرافات باردیگر برخرد و عقل غالب آمده، و در آینده ای نه چندان دور، مسجدهای گوناگونی در سراسر آمریکا برپا خواهند شد.
در پاکستان نیز بنا به خواسته دولت های استثمارگر غرب و به کمک مالی دولت عربستان که خود از این سوداگران در آن کشور نمایندگی می کند، دهها هزار مسجد ساخته شده تا به شستشوی مغزی جوانان بپردازند، و گروههای خودکشی سیاسی را روان بازار کنند، و به جان مردم و جامعه خودبیاندازند تا تفرقه و چندپارچگی در کشور به وجود آید. زیرا مثال ؛« تفرقه انداز و حکومت کن» مصداق این دولت های استثمارگر است.
در انگلیس، فرانسه و برخی کشورهای دیگر اروپایی نیز به بهانه آزادی مذهب به خواسته سوداگران دین، تب مسجد سازی، و مسلمان خرافاتی مسلح نمودن، و به جان افراد دیگر جامعه انداختن، به شدت بالا گرفته است. قدرتی را دربرابر آن یارای ایستادگی نیست، و صداها به سرعت درگلو خاموش می شود.