دهها هزارانسان وارسته و میهن دوست در گوشه و کنار کشور دربند رژیم خانمان برانداز ولایت وقیح گرفتارند. آه، ناله، ویافریاد درد وزجر این عزیزان به بیرون از شکنجه گاه نمی رسد. این برماست که فریاد آنان را درجهان آزاد به گوش دیگران برسانیم، و از آنان کمک بگیریم.
نمونه بارز این زندانیان زجر دیده که در وضع بسیار بد جسمی و روحی بسر می برند، و خدای ناخواسته هرآن امکان از بین رفتنشان زیاد است، آیت الله بروجردی، و آقای ارژنگ داودی می باشند:
۱- آیت الله بروجردی- این روحانی فرهیخته سالیانی است که بارژیم آخوندی در چالش و نبرد می باشد.
این اشتباه است که بگوییم چون آیت الله بروجردی یک آخوند است، و آخوندها خاک کشورمان را به توبره کشاندند، پس باید ایشان را نادیده گرفت.
شماری از آخوندها از همکاری بارژیم سرباززدند. شادروان آیت الله منتظری، نمونه آن است که در همان سال های آغازین حکومت اسلامی، باخمینی در افتاد، پشت پا به همه چیز زد، و تا پایان عمر، خانه زندانی ودر محاصره گزمه های رژیم بود.
آیت الله صانعی، و آیت الله دستغیب شیرازی نیز دو دیگر روحانیانی هستند که با رژیم به مبارزه برخاستند.
تاکنون، این دو بزرگوار، بارها مورد حمله و یورش لات و اوباش های رژیم قرارگرفته اند. در یورش به خانه این دو روحانی، پس از خرابی آن، به غارت کردن اساس و اموال آن پرداختند.
آیت الله دیگری را به یاد می آوریم که در دوران جنگ ایران و عراق از شامگاه تا بامدادان، به حال جوانان و فرزندان ایران که در میدان جنگ آش و لاش می شدند، می گریست، و برای آن عزیزان به سوگ وماتم می نشست.
این آخوند سرتاپاسرشار از دوستی و ایران دوستی، بارها از سوی رژیم برای امامت نماز جمعه دعوت شد، ولی هرگز نپذیرفت. بدبختانه در همان دوران، ناگهان به روشی ناشناخته ومرموز درگذشت.
آیت الله بروجردی سوای روحانیان وابسته به رژیم، فردی آزادی خواه و ایران دوست است که به فرهنگ، زبان، آئین، و تاریخ درخشان گذشته کشورمان پای بند می باشد، و بدان ها احترام می گذارد. آیت الله بروجردی دخالت آخوندها در سیاست و کارهای کشور را نادرست وغیرقانونی می داند.
حمله اوباشان و چاله میدونی های رژیم به خانه آیت الله بروجردی، و غارت اموال ایشان
آیت الله بروجردی خود و خانواده اش, برای مبارزه و برخورد سیاسی بارژیم، تاکنون غرامات سنگینی را پرداخت کرده اند:
پدرایشان را به قتل رساندند، بارها، به خانه و خانواده اشان یورش بردند. ایشان از ۵ سال پیش تاکنون، پس از یورش شبانه رژیم، درزندان، و درزیر شکنجه به سر می برد.
آیت الله بروجردی، مدت ها در زندان یزد بود، و اکنون در اوین، در وضع بسیار بد درگرفتار بند رژیم است.
رژیم، از هرگونه مداوا و معالجه ایشان تاکنون خودداری کرده است.
۲- آقای ارژنگ داودی- این هم میهن مبارز درسال ۱۳۳۲ در آبادان به دنیا آمد. پس از گرفتن دیپلم دبیرستان، به آمریکا رفت، ولیسانس مهندسی مکانیک وفوق لیسانس در رشته مدیریت صنعتی را ازدانشگاه تگزاس گرفت.
در اواخر حکومت شاه، ارژنگ از جمله دانشجویان فعال در “کنفدراسیون دانشجویان ایرانی” قبل از انقلاب بود. پس از انقلاب اسلامی به ایران بازگشت و در وزارت نفت مشغول به کار شد. ولی خیلی زود متوجه انحراف از آرمانهای انقلاب در رهبران آن گردیده و به جمع معترضان به افراطی گریهای انقلابیون پیوست و از وزارت نفت اخراج شد.
از آن پس مجتمع آموزشی با عنوان “پرتو حکمت” که موسسه ای غیر دولتی و غیر انتفاعی بود تاسیس کرد و به تربیت نسل جدید مبارزان در پوشش این مرکز پرداخت.
ارژنگ در آبانماه ۱۳۸۲ خورشیدی، دستگیر، و تحت شدیدترین شکنجه ها در سلولهای انفرادی زندان ” ۳۲۸ ” سپاه پاسداران، بند دو الف قرار گرفت.
در این دوران ۸ سال زندانی بودن، ارژنگ بر اثرشکنجه های رژیم، بخشی از بینایی و شنوایی خود را از دست داد. اما همچنان به مقاومت قهرمانانه اش در راه دشوار آزادی ادامه می دهد.
پیام آقای ارژنگ داودی مبارز بزرگ میهن، از زندان اوین
سرانجام، دادگاه شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب، از سوی قاضی حسن زارع دهنوی (حداد)، ارژنگ را به پانزده سال زندان تعزیری، پنج سال محرومیت از حقوق اجتماعی، انفصال دائم از مدیریت “مجتمع آموزشی فرهنگی پرتو حکمت”، ۷۴ ضربه شلاق و تبعید به زندانهای جنوب کشور محکوم شد.
اتهام ارژنگ “تاسیس و هدایت جنبش آزادی ایرانیان””نوشتن مانیفست ضد نظام جمهوری اسلامی”، توهین به رهبری و بنیانگذار جمهوری اسلامی و مسولین نظام و روحانیون”، توهین به مقدسات ، و همکاری با خبر نگار کانادایی جین کوکان برای ساخت فیلم “ایران ممنوع” می باشد.
ارژنگ پس از۶۴ روز اعتصاب غذا، به کوما coma رفت، و او را به بهداری زندان بردند.
از آن جا که رژیم همواره در پی نابودی این پیکارگران است، بدبختانه انتظار می رود که سرنوشت این دو انسان والاتبار؛یعنی آیت الله بروجردی، و ارژنگ داودی و شماری دیگر از زندانیان ناشناخته برای ما، همانند زنده یاد اکبر محمدی، و زنده یاد ولی الله فیض مهدوی به پایان رسد.