دوباره امروز آقای تمساح یزدی فضله پراکنی فرمودند که مدافعان حقوق بشر از حیوان پست ترند!
در اینجا چندین پرسش برای من پیش آمده که به آن ها می پردازم:
۱- توهین به انسان ها که به قول خودتان اشرف مخلوقات هستند، در دین نازنین اسلام هر جا که به نفع شما باشد حلال است یا کلاً توهین به هر کس که بر ضدّ شماست ثواب دنیوی و اخروی را به همراه دارد؟
۲- مگر نه اینکه حیوانات نیز توسّط تیم تحقیقاتی الله مدینه ساخته شده اند و خلاصه باید احترامشان را نگاه داشت؟ پس چرا آن ها را پست می خوانید؟
۳-.منظور حضرت آغا از جمله ی سرشار از ادب پست تر از حیوان چیست؟ یعنی مدافعان حقوق بشر آخوند تشریف دارند و ما خبر نداشتیم؟چرا که تا آنجا که ما می دانیم فرومایه ترین جانوران روی زمین آخوند ها هستند و سرور و سالار آن ها خمینی است.
۴- اگر مدافعان حقوق بشر پست و رذلند، پس می شود لطفاً خودتان را برای ما معرّفی کنید تا ما دریابیم که شما دیگر در چه گروه جای گرفته اید ؟
۵- تمساح ولایت، با تأسف و اندوه و می توان گفت که نمی توان شما را با حیوان ها مقایسه کرد، و شما را با آنان دریک کفه ترازو جای داد؛ زیرا: حیوان ها عموماً بی آزارند، و یا تنها بدنبال طعمه و سهم کوچکی می گردند، تا زنده بمانند. در حالی که شما دستور به تجاوز دختران باکره در زندان ها، و سپس اعدام آن ها دادی. آیا این است حقوق بشری و اسلامی شما؟ آیا با این رفتار، و با این عملکرد شما می توانی خود را انسان بنامی، و بخواهی از حقوق انسان ها سر در بیاوری؟
۶- شما که درگذشته با خیریه، صدقه، نذری و خیرات انسان ها ناآگاه کشورمان زندگی می کردی، و دست گدایی اتان دائماً پیش همه دراز بود، بهتر است جلوی زبانت را بگیرید و از پرت و پلا و یاوه گویی خود داری کنی.
مردم ایران فراموش نمی کنند که چه گونه شما فتوا دادی تا به مردان در زندان آن چنان تجاوز نمایند که مرگ را صد بار آرزو کنند.
شما فتوا دادی که فاعل این عمل شیطانی می تواند مستقیماً با فاطمه ی زهرا هم بستر شود. آیا این است حقوق بشر ی که از آن می زنی؟ شما حتی فاطمه زهرا را نیز به لجن کشیدی و اورا تاحد یک روسپی پایین آوردید.
۷- با این گفتار و فتوایت که به نام اسلام موجب آن همه خون ریزی، تجاوز، بی حرمتی به مقام انسانیت به ویژه به نسل جوان کشورمان شدی، آیا درست است که از حقوق بشر و مدعیانش نقد کنی وآنان را به چالش کشی ؟.
۸- شمایی که نوکری و بردگی ولی وقیح را پذیرفته اید، آیا نمی دانید همان مدّعیانی که شما آنان را از حیوان پست تر می خوانید، از شما به مراتب با شرف تر ند. زیرا آنها توانسته اند صدها جوان را از مرگ رهایی بخشند، و یا از شکنجه شدن وزجر کشیدن بازدارند، در حالی که شما همان جوانان را به کام مرگ می فرستید.
۹- دستگیری، در بند کشی، و شکنجه و آزار شیواها را به یاد می آورید؟ سنگ سار زنان م بی گناهی که تسلیم شما آخوندها نشدند، و از خود راندند چطور؟ یا شما خود را مسخره کرده اید، و یا یک ملّت را؟ زیرا تنها چیزی که در قاموس شما جنایت کاران وجود ندارد و دیده نمی شود، حقوق بشر و انسانیت است که در باره آن یاوه سرایی می کنید.
۱۰- در فرهنگ شما، حقوق بشر یعنی زدن و مجروح کردن زن و بچّه های شهیدان، بازجویی از زنان آزاده ای همانند بانو رهنورد در خیابان ها، یورش بردن به منزل یک انسان وارسته ای چون آقای کهروبی، و یا مردی آزادی خواه چون میر حسین موسوی را در خانه خود زندانی نمودن، و سرنوشتی همچون شادروان آیت الله منتظری را برایش رقم زدن است. آیا می تواند سوای این ها چیز دیگری باشد؟
شکنجه های وحشیانه ی شما در زندان های ایران دالّ بر آگاهی کامل شما از حقوق بشر است، چه کسی می تواند چهره ی شکسته و ماتم زده، و هیکل آب نشسته وپژمرده آقای ابطحی را در روز بازجویی در دادگاه فرمایشی عدل ولایت وقیح فراموش کند؟
کمی خجالت، ذرّه ای شرم، اندکی آبرو، جزئی مردانگی، چند نخودی انسانیت، خرده ای عقل و خرد و شعور لازم است تا شما بتوانید از این بی خردی و نا انسانی بیرون آیید، و به میزان و ابعاد جنایات خود پی ببرید. بدبختانه این اندک شعور و خرد را هرگز نمی توان در شما و هم کارانتان یافت.
البتّه من و شما به خوبی می دانیم که این تنها یک آرزو است و در دنیای واقعی محال…
به امید رهایی ایران و ایرانیان از شرّ این نابخردان…