بدبختانه مردم کشورمان ازداشتن یک رسانه آزاد و اطلاع رسانی درست محرومند.
زیرا بسیاری از تلویزیون و رادیوهای برون مرزی به طور مستقیم و یاغیر مستقیم وابسته به جمهوری اسلامی اند، وشماری از رسانه ها نیز برای گروه ویژه و سیاست خاصی کار می کنند، بازهم وابسته اند، و آماده نیستند دیدگاههای همگان را پذیراباشند.
از این روی، مردم به ناچار به صدای آمریکا پناه می برند، که آن هم خالی از غرض و سیاست ویژه خودشان نیست.
می توان گفت که صدای آمریکا تا اندازه زیادی به موازات و در راستای رژیم ایران در حرکت است. در آن کم تر برنامه ای سوای یک یا دو برنامه می توان یافت که بتوان خواسته های ملی و مردمی مارا در آن ها یافت، و یا ارزیابی نمود. حتی در بهترین برنامه ها که تفسیر خبر است، گهگاهی ازچهره های ضد ایرانی و یا همراه و همگام رژیم کنونی بهره می گیرند که دهن کجی به مردم ایران است.
تنها برنامه ای که به تازگی به اجراء در آمده، و در راه ودرخدمت مردم ایران است، برنامه «پارازیت » می باشد، که به وسیله آقای کامبیز حسینی و همکاران خوب ایشان تهیه و برگزار می شود.
یکی از برنامه هایی که مردم ایران را سرکار گذاشته، و بی تردید مردم کشورمان را از دشواری ها و معضلات خود باز میدارد، ودر حقیقت قرص آسپرینی برای مردم است، برنامه «روی خط» می باشد.
برنامه روی خط حاشیه ای و برای سرگرم سازی، و دور نگاهداشتن مردم از مسائل سیاسی و جنایت های رژیم است. این برنامه ها هنگامی سودمند و کار آمد است که در یک سیستم و رژیم دموکراسی آن هم درون کشور و با نظر خواهی همگانی به اجراء در آید.
آقای کامبیز حسینی جوانی میهن دوست، باهمکاران خوبشان، برنامه ای انتقادی و سازنده در راه خواسته ها
ودیدگاههای مردم اجراء می کنند.
سیستم های زورگویی و دیکتاتوری آن چه را می پسندند، و اجازه پخش آن می دهند، در جهت سودجویی و ادامه خفقان مردم است.
برنامه هایی چون، موقعیت توریستی ایران، جاهای گردش گری، وضع مترو، اعتیاد، روسپی گری و مانند آن از این گونه اند.
این ها گرفتاری های اجتماعی است، و همان گونه که بدان اشاره رفت در جامعه ای که رژیم آن بر انگیخته از همه پرسی باشد، آن هم در درون کشور که مردم همه روزه با آن ها دست به گریبانند، قابل بررسی و نگاهی به دیدگاههای مردم است.
درشرایط کنونی، اجرای این گونه برنامه ها کمک و همراهی بیشتر با رژیم می باشد. به ویژه آن که به روشی نادرست دربرنامه از آن ها گفتگو می شود، و نکته های پر اهمیت و اصلی را نادیده گرفته شده، و از قلم می افتند.
در این جا ما درباره گردش گری و دشواری های کنونی باشما گرامیان به گفتگو می نشینیم که صدای آمریکا چه به آسانی و با بی تفاوتی از آن گذر می کند؟:
گویا آقای سیگارچی پس از فعالیت های سیاسی خود در ایران اکنون وظیفه خود می داندکه در راستای سرکار گذاشتن مردم، در خط رژیم ملاها کار کند.
بی تردید رژیم ایران با هر گردش گری مخالف است. زیرا در گردش گری، تبادل افکار به وجود می آید. مردم، از یکدیگر فرهنگ، آداب، رسوم، ووضعیت سیاسی و اجتماعی کشور گردش گر، و دهها اطلاعات جهانی دیگر فرا می گیرند. در حقیقت گردش گری، یک سمینار آموزش، و کلاس درس برای همگان است.
اگر ما به مفهوم این زبانزد(ضرب المثل) فارسی یعنی؛ « همه چیز را همگان دانند»، آگاهی داشته باشیم و توجه کنیم، بر این باور خواهیم بود که گردش گری وسفر برای هرفرد، آموزنده و کلاس درس است.
رژیم ایران که می خواهد به روش دیکتاتوری و زورگویی خود هم چنان ادامه دهد تا راه غارتگری و چپاول برایشان هم چنان باز باشد، باهر گونه سفر ایرانی به کشورهای دیگر، و یا مردم کشورهای دیگر به ایران مخالف است.
رژیم هیچ گاه مخالفت خود را آشکار نمی کند. ولی عملاً وجود این دشواری ها را می پذیرد، و به افزایش آن ها نیز دامن می زند:
۱- سختگیری بر پوشش توریست ها، وترساندن آنان از بی حجابی در ایران. آن چنان است که گردش گران کشورهای دیگر در ایران، باترس و لرز رفت و آمد می کنند، و باوحشت تلاش دارند تا پوشش اسلامی اشان کامل، و حتی بهتر از ایرانیان باشد.
۲- برنامه های دست و پاگیر واندوه آور مانند تعطیلات پی در پی به مناسبت محرم، صفر، روزهای درگذشت مهاجران عرب به این کشور، برای گردش گر خارجی ملال آور، و مصیبت افزا است.
۳- نداشتن وسائل و امکانات رفاحی مانند دستشویی، شستشوی تن، و پوشاک که گردش گران به بهداشت و تمیزی آن ها بسیار وابسته اند، نیز موجب دلسردی و پشیمانی گردش گران خارجی است. به ویژه کیفیت دستشویی در ایران که ناگفتنی است،
در ایران دستشویی (منظور توالت است) در حد لازم نیست، و شمار کمی هم که وجود دارد سوغات تازیان ۱۴۰۰ سال پیش است. شناخته شده ترین جاهای توالت در ایران مسجد ها هستند، که آن ها هم نخست بیشتر برای مردانند، دیگر این که بسیار کثیف، بدبو، غیر بهداشتی، و در حقیقت لباسی است که تنها به قواره و برای آخوند ساخته شده است. وانگهی، گردش گران غربی به دلیل مسلمان نبودن، اجازه ورود به این منجلاب ها را هم ندارند.
۴- در ایران هتل و مسافرخانه بسیار کم، کثیف، نامرتب، و خیلی گران است. شمار کمی از هتل های نسبتاً خوب بازهم باکیفیت پایین به غارت کردن جیب گردش گران می پردازند.
۵- رستوران و غذا خوری- در ایران رستوران و غداخوری مناسب باغذای خوب و بهداشتی، به اندازه کافی که پاسخگوی نیازهای گردش گران باشد، نیست. حتی یک کافه آبرومند برای ناشتایی و نوشیدنی درست که در سطح جهانی پذیرفته باشد، دیده نمی شود.
غذاهای ایران نیز محدود، شکم پر کن، بسیار بی خاصیت، و بدون بهداشت و کیفیت خوب درست می شود. خوراک ها از چلو پلو آغاز می شود، و به پلو چلو ختم می گردد. سالاد گوناگون باسس های خوشمزه و کم چربی به ندرت یافت می شود.
۶- جابه جا شدن درون شهرها- در شهرهای بزرگ و تاریخی، رفت و آمد و بازدید از جایگاههای تاریخی و دیدنی به دلیل ترافیک و شلوغی تقریباً امکان ناپذیر است. تاکسی و اتومبیل خوب و قابل اطمینان باراننده درست و امین نیز بسیار کم است.
۷- دشواری دیگر، رفتن از یک شهر به شهر دیگر است. مشکلات این کار ناگفتنی است. مسافرت باهواپیماها محدود، کم، وباکشتن وقت و پرداخت پول زیاد همراه است. اتوبوس ها نیز نامرتب، بی برنامه، و هرآن باخطر تصادف و واژگونی همراه است.
۸- نحوه پرداخت هزینه ها- ایران نیز مانند شماری از کشورهای جهان سوم و نیمه پیشرفته، باحرص و طمع ورزی، گردش گران را ناچار می کند که هزینه های خود را با ارز خارجی مانند دلار بپردازند. این یک کلاه برداری دیگر است که جهانگرد باخاطره بد ایران راترک می کند.
۹- دشواری های نخستین در گرفتن ویزا، سرگردانی در سفار تخانه های آخوندی، که برخوردها بسیار تلخ و خصمانه است، هم چنین سرگردانی نیمه شب در فرودگاه امام، بدون داشتن کمترین امکانات رفاهی، و آسایشی، قوزبالاقوز دیگراست، و جهانگرد بینوا را تا سرحد دیوانگی به جلو می برد.
۱۰- نکته دیگر، راهنمایان جهانگردان در گردش ونشان دادن جاهای تاریخی است. ما در این جا حکم کلی صادر نمی کنیم، ولی همین اندازه یاد آور می شویم که بسیاری از این راهنمایان، خارج ندیده، و ناآشنا به روش فکری، اندیشیدن و خواسته های گردش گرانند. به ویژه آن که وقتی سود جویی شخصی وسوء استفاده در درجه نخست قرار می گیرد، جهانگرد بیچاره را در طلسمی نا آشنا و دربند قرار می دهد.
پرسش در زندگی شخصی، گرفتن آدرس و نوع کار و درآمد جهانگرد، از زشت ترین نکته هایی است که شماری از این راهنمایان در کاربرد آن ها کوتاهی نمی کنند.
۱۱- نکته آخر که هرجهانگرد و حتی ایرانی را از آمدن به ایران بیزار می کند، چهره جنایت کارانه و غیر مردمی رژیم است که از دید جهانیان پنهان نمانده است. گمان نمی رود دیگر کسی سوای مزدوران و فرصت طلبان در جهان باشد که از کارهای زشت و ناپسند این رژیم کشتارگر ناآگاه مانده، و رغبتی از خود برای آمدن به ایران نشان دهد.
آن چه از این دشواری ها گفته شد، و یا مشکلات دیگر که قابل لمس نیستند، ولی وجود دارند، موجب گردیده است که جهانگردان علاقه ای به آمدن ایران نداشته باشند.
این ها همه خواسته و یا برنامه ریزی خود رژیم غیر مردمی ولایت وقیح است. بنابراین، تلویزیون آمریکا نباید هرگز در این گونه موارد وارد گفتگوی اجتماعی شود که نمی خواهد به بررسی و کنکاش آن مطالب پردازد، و در حقیقت موضوع را به بیراهه کشانده، و آب به آسیاب رژیم می ریزد.