خانم فاطمه ابوطالبی همسر سفیر ایران در فرانسه در مصاحبه ای با رادیو «چند فرهنگ و فرهنگ ملت های گوناگون» ادعاهایی می کند، و حرف هایی می زند، که ناچار می شود در گفتگوی بعدی با گزارش گر دولتی فارس، آن ها را حاشا و تکذیب نماید.
براساس این ادعاها، همکار نویسنده عزیز ما آقای سیروس پارسا مقاله زیر را نوشته اند که به نظر شما گرامیان می رسد:
خانم فاطمه ابوطالبی ادّعا کرد که خانه اش در تهران چندین مرتبه از کاخ لویی شانزدهم (محل سکونت ایشان در پاریس) بزرگتر و مجلل تر است و الماس هایی که نگین انگشتری هایش هستند سنگ های طبیعی اند و بینی اش را به خاطر شکستن در ۱۶ سال پیش عمل کرده و شیرین عبادی لایق جایزه ی نوبل نبوده و زنان در سرشان غدّه ای دارند که اجازه ی تصمیم گیری را ازشان می گیرید!
فاطی خانوم شما مشکل مغزی دارید چرا زنان این مملکت را تحقیر می کنید؟
شما عقده ی هزاران چیز را در دل داری و با پولی که از گلوی مردم ایران دزدیده شده در حال پز دادن هستی والماس های گران قیمت می خرید و خانه ی ۱۵۰۰ متریتان را در تهران که فقط ۳۰۰ متر اتاق پذیرایی دارد به رخ خبرنگاران و ایرانیانی که در فقر و بدبختی دست و پا میزنند می کشی.
زنان و دخترانی که از زور ناچاری و بی پولی و فقر به تن فروشی مشغولند, هزاران بار از شما با شرف تر و انسان ترند.
شما یک هرزه سیاسی هستی که همراه شوهر نالایق تر از خود، پارسال به طرفداران موج سبز که رو به روی منزلتان تظاهرات می کردند، فحاشی می کردی و آغایت که مثلاً سفیر مملکت است با پلیس فرانسه درگیری فیزیکی پیدا کرد.
ننگ بر تو، شوهرت و خاندانت که به زیبایی دماغ معروفید.
شما با بی شرمی و وقاحت به خبرنگار رادیو فرانسه می گویی که جریان رستاخیز مردمی پس از کودتای ننگین خامنه ای- احمدی نژاد، کار آمریکا و انگلیس بوده، و این که شما از پیش می دانستی، و همه آن جنایات رژیم را به عنوان سرکوب شورشیان، پیش بینی می کردی.
باچه رویی زنان ایران مانند سکینه آشتیانی را گناهکار می دانی، برایش حکم اعدام صادر می کنی، به زنان در بند و شکنجه شده و مصیبت دیده ایران کار نداری، ولی دلت برای مردم غزه، لبنان، و پاکستان می سوزد، و از آنان پشتیبانی می کنی؟ آیا تو خود را ایرانی می دانی؟ آیا می دانی که دربازگشت، البته اگر به ایران برگردی، بانوان بزرگوار ایرانی به صورتت تف خواهند انداخت؟ و تو را تازی زاده ضد ایرانی، و دشمن ایران خواهند شناخت؟
به راستی کمی شرف و انسانیت لازم است تا دهان ها از چنین هرزه گویی بسته شود، و به خون جوانان برزمین ریخته شده، این چنین توهین و بی احترامی نشود.
نفرین بر شما وطن فروشان هرجایی که برای پست و مقام، و چهار روز زندگی بادآورده دروغین خود، چنین حقیقت و گفتنی ها را زیر سرپوش می گذارید.
با چه رویی نشسته ای و در مصاحبه ی رادیویی از دماغ فک و فامیلت صحبت کردی و اعتراف کردی که آن خرطوم را به دلیل شکستگی عمل کرده ای و… چرا آبروی ایرانیان را می بری ای بی صفّت؟
مبارکا باشد، الماس دست می کنید؟ دکوراسیون کاخ لویی شانزدهم را عوض می کنید؟ اتاق پذیرایی خانه ی غصبیتان در تهران ۳۰۰ متر است؟ می شود بگویید این همه ثروت را از کجا به چنگ آورده اید؟
آیا خانه ۵ طبقه نیاوران شما و یا زمین آن مال غصبی و از آن یک فلک زده و زحمت کشی نبوده، که بستگان شوهر و یا خودت، به زور به تصرف خود درآوردند؟
آیا این ارث پدری بوده است یا نان بازویتان را که نخورده اید؟ پدرتان از کجا آورده؟
تو که از زن بودن فقط اندام زنانه را داری و ذرّه ای از شرافت زنان و شجاعت و درایتشان در خون آلوده ات وجود ندارد.
خوب می دانی که این خرج هایی که شما می کنید، پولی است که حقّ آن ملّتی است که نان در خون می زنند و می خورند.
این پول آن کارگرانی است که از کار بی کار شده و خانه نشین شده اند. این سرمایه ی جوانانی است که از سر بی کاری به اعتیاد و خودکشی و خودفروشی روی آورده اند.
این نانی که شما می خوری آه و شاک مادرانی است که جوان در راه این مملکت از دست داده اند. بی عدالتی تا کجا؟ بی شرافتی و بی غیرتی تا چه حد؟
مردم ایران زیر بار فشار اقتصادی له شده اند و آن وقت شما رنگ پرده های اشرافی لوئی را از سبز به فیروزه ای تبدیل می کنی؟
خوشحالی از زندگی متعفّنت؟ نمی دانی که دنیا دار مکافات است و از هر دست بدهی، از همان دست پس می گیری؟
حقوق شوهر سرکارت، پول خون ندا ها، سهراب ها، فرزاد ها، و شیرین هاست. قند در دلت آب می شود زمانی که می اندیشی به ثروت باد آورده ای رسیدی؟
جوانان این مرز و بوم در دخمه های تاریک اوین دست به اعتصاب غذا می زنند تا فقط اجازه ی یک تلفن کوتاه به خانواده شان را بگیرند.
بد ترین شکنجه ها و زشت ترین توهین را به جان می خرند تا تو، کسی که دامان پاک زنان ایرانی را لکّه دار کرده ای و نامت از دایره ی شیرزنان سرزمینمان بلکه از زمره ی انسان نیز خارج است، بر مبل های سلطنتی ات بشینی و دم بزنی از ثروت و داشته هایت؟
شرم بر تو، و ننگ بر نظام الهی سیّد علی که زیر سایه ی ولایتش، هرزگانی چون تو به عرش می رسند و انسان های با شرافت فرش را دو دستی چسبیده اند تا به زیر زمین سقوط نکنند.
واما، آن آدمک دروغ گو، به نام کریمی که اخیرا به فرانسه مامور شده و مشاور و یا رایزن فرهنگی سفارت است . ایشان یا کم اطلاع است و حقیقت را نمی داند، و یا مانند شما و شوهرتان مزدور و چاپلوس خلافتگاه خامنه ای است که نان را به نرخ روز می خورد.
ایشان می گوید که سنگسار از مسیحیت و دین یهودی به اسلام آمده است. آری این درست است که اسلام رونوشت و فوتوکپی دین یهودی است، ولی ربطی به دین مسیحی ندارد. چون درآن دین از کشتن، شکنجه، سنگسار، و مانند اسلام که همه آن ها زیبنده و ساختار آن است خبری نیست.
دیگر این که، اگر در ایران سال هاست که سنگسار منسوخ و متوقف شده، پس چرا حکم آن برای سکینه آشتیانی در بی دادگاه تبریز صادر شده است.؟
و دیگر این که این آقای مشاور فرهنگی سفارت ادعا می کند، کسانی که سنگسار می کنند، و سنگ می زنند، باید پاک باشند، و گناهی نکرده باشند و چون هرکس در زندگی بیش و یاکم گناهی مرتکب شده است، پس عملاً کسی پیدانمی شود که سنگ پرتاب کند.
این گفته و ادعا به حضرت عیسی بر میگردد که درجمعی حاضر نشد یک زن روسپی را سنگسار کند، به ادعای آن که او نمی توانسته بی گناه باشد. به دنبال آن، مردم دیگر پراکنده شدند، و کسی حاضر نشد سنگ بیاندازد.
حال، پرسش ما از این آقای مشاور فرهنگی آنست؛ پس کسانی که تا کنون به امر ولایت وقیح به زنان بیگناه و محروم اجتماع ما سنگ پرتاب کردند، و آنان را سنگسارنمودند، خود هرگز گناهی نکرده، و بی گناه بودند؟ امید وارم ایشان آن قدر وجدان و شرف داشته باشد و بگوید آنان در راستای رژیم مرگبار سنگسار می کردند، و عموماً گناهکار و آلوده بودند.
در پایان فاطمه خانم که بر اسب قدرت نشسته و چنین به تازش در آمدی، بدان و آگاه باش که در همیشه به روی پاشنه نمی چرخد و دور نیست روزی که تو در اوین باشی و ما به اندازه ی دانه دانه ی ریال هایی که از گلوی این مردم دزدیده ای و خرج کرده ای در حبس و فلاکت نگاهت داریم.