کوروش بزرگ مظهر انسانیت و ایثارگری و دوستی است که تاکنون جهان نظیر او را کمتر به خود دیده است. این انسان بزرگ که بی تردید می توان وی را پیامبرصلح و آشتی و خدای کرامت و بزرگواری نام برد، در زمانی می زیست و در دورانی در اوج ّقدرت و شوکت بود، که جهان در زیر پای اسبان و چکمه خون خواران و یکه تازان و خودکامگان سرمست از قدرت در آتش ظلم و بیدادگری و تجاوز می سوخت.
ما به خوبی می دانیم که حیوانات هنگام گرسنگی در پی شکارند وگرنه در دیگر زمان ها بی آزار می مانند. در حالی که خون آشامان و زور گویان جهان را هرگزسیری و رفع تشنگی در کار نیست. اینان همیشه و هر گاه در جستجوی دریدن و خون ریزی اند.
ولی کوروش انسانی دیگر بود. هرگز به دنبال خونریزی و آزار دیگران بر نیامد. او بهترین را برای دیگران می خواست و کمترین را برای خود.
کوروش جهانگیری بی اشتها، و رهبری صلح اندیش و دادگری بی مانند بود.
واژه کوروش گویا از واژه خوروش (بر وزن مهوش = مانند ماه) به معنای شبیه و مانند خورشید آمده است.
کوروش در سال ۶۰۰ پیش از میلاد به دنیا آمد. او توانست بزرگترین و پهناورترین امپراتوری زمان خود را در نهایت دوستی و شادمانی ملل مورد تصرف خود برپاکند.
او به هرکجا رفت و به هرجا رسید برخلاف همه قهرمانان و یکه تازان جهان، به جای خرابی به ساختن شهرها و آبادی نقاط مسیر و در قلمرو خود پرداخت.
او خون کسی را نریخت و سربازان خود را از هر گونه خونریزی و ظلم و ستیز باز داشت. به خدایان و آداب و رسوم همگان پیوسته احترام گذاشت و پا به پای مردم هر سرزمین که وارد می شد، به نیایش خدایان آنان می پرداخت.
کوروش در تاریخ ۲۹ اکتبر ( ۷ آبان) سال ۵۳۹ پیش از میلاد وارد بابل شد. مردم بابل که از ستم و جور نابونیدوس پادشاه آن جا به ستوه آمده بودند، مقدم کوروش را به کشور خو د گرامی داشتند ودر مسیر حرکت او با دسته های گل از او و سپاهیانش استقبال کردند، و بر رکاب اسب و پای کوروش بوسه می زدند.
گفته شده است که نابونیدوس پادشاه بابل به رسم آن روزگاربه عنوان خیر مقدم گویی به کوروش، دختر بسیار زیبایی را به او پیشکش می کند. کوروش دخترک را به کناری می کشد و از او می پرسد که آیا هرگز کسی را دوست داشته است؟ دختردر کمال سادگی یکی از فرماندهان سپاه نابونیدوس را به عنوان دلدار و عاشق خود به کوروش نام می برد. کوروش آن سپاهی را می خواند، دختر رابه او می دهد، و برایش پست و مقامی در سپاه خود باز می کند.
براستی که این حقیقت تاریخی که به وسیله هرودوت، گزنوفون ودیگر تاریخ نگاران یونانی که ازلشکر کشی خشایار شاه و به آتش کشیدن آتن از ایران و ایرانی خاطرات شومی داشتند، این چنین تحسین انگیز و با آب و تاب بیان شده، دلیل کامل و درستی است ازبزرگی و دادگستری این پادشاه، که همانند وی در تاریخ انسانی کمتر دیده شده است.
با گشایش و فتح بابل، از آن پس کوروش به نام پادشاه بابل، سومر وآکاد (سوریه و لبنان) و پادشاه بزرگ پارس تا مرز هندوستان و روسیه کنونی نامیده شد. بابل، اکباتان (هگمتانه یا همدان)، شوش، و پاسارگاد پایتخت ها و مراکز فرماندهی این ابرمرد تاریخ بوده است.
بنا به نوشته گزنفون، تاریخ نگار یونانی، کوروش نخستین پادشاهی بود که سیستم پستی (چاپارخانه) را در دنیای آن روز در ایران بزرگ دایر نمود و رواج داد.
به همین دلایل گفته شده، کوروش نخستین پادشاهی است که در جهان به عنوان کبیر نام گرفته و جهانی باخرد و با اندیش، در برابر این انسان بزرگ هم چنان سر تٰعظیم و تکریم فرود می آورد و او را می ستاید.
منشورآزادی کوروش– در سال ۱۸۷۸ میلادی در نزدیکی بابل استوانه گل پخته ای بدست آمد که بر آن فرمان آزادی و دموکراسی جهانی برای نخستین باراز سوی قدرتمندترین پادشاه و فرمانده روی زمین بر آن نوشته شده است. این استوانه هم اکنون در موزه بریتانیا در لندن نگهداری می شود. به تازگی این منشور برای چند ماه به رسم امانت به ایران برده شده، ودر اختیار رژیم اسلامی می باشد.
مرگ کوروش- بنا به نوشته هرودوت تاریخ نگار یونانی، کوروش در ماه ژوئیه یا اوت ۵۲۹ پیش از میلاد در حال مراقبت و نگهداری مرزهای شمالی ایران به دست گروههای وحشی بیابانی مزگت کشته شد.
بی تردید، کمتر مادر گیتی است که دلاور سلحشور و انسانی بی مانند همانند کوروش را باردیگر بزاید و چنین گوهر کم نظیری را به جهان عرضه نماید.
ببینید و مقایسه کنید؛ بیش از ۲۵۰۰ سال پیش در دوران بربریت و آدم خواری چه انسان هایی بر مردم و سرزمین ما فرمانروا بودند، و حال چه جانوران خون آشامی چون یک آخوندک بی فرهنگ و خونخوار، دشمن انسان و انسانی، و دشمن آب، خاک، آیین، زبان ، و هستی ما برما و ناموسمان حکومت می کند و سرنوشت ساز است.
درپایان، جادارد که از بانوی بزرگوار، هم میهن فرهیخته، انسان پاک و شرافتمند شکوه میرزادگی که در حفظ پاسارگاد و جهانی کردن آن کوشش نموده اند، هم چنین دیگر هم میهنان گرامی که در حفظ و نگهداری فرهنگ و تاریخمان تلاش می کنند، تشکر می نماییم و دستهایشان را می بوسیم.
اینان در قلب ما جای دارند، و برایشان بهترین ها را از خدای بزرگ ایران آرزو می نماییم.