وزیر بازرگانی اعلام کرد که قیمت نان در سراسر نانوایی های ایران به یکباره واقعی خواهد شد.
آقای حمید علیخانی معاون وزیر بازرگانی دولت منفور، ما گمان می کردیم با هدفمند سازی یارانه ها قیمت نان به تدریج افزایش پیدا کند، ما می پنداشتیم که نمی خواهید مردم ناگهان با موج عظیمی از گرانی دست و پنجه نرم کنند.
ما فکر می کردیم که شما قصد دارید آرام آرام جان ملّت درمانده را بگیرید، ولی زهی خیال باطل، که شما نامردان، ذرّه ای از احساس و حس مسئولیت و وجدان بویی نبرده اید.
قیمت نان به یکباره چند برابر می شود، حتّی فکرش نیز لرزه بر اندام خانواده هایی می اندازد که زیر خط فقرند، حتّی آنانی که ترسان و لرزان روی خط فقر ایستاده اند نیز از گزند این بلا جان سالم در نخواهند برد.
خط فقری که کارمندان ساده ی اداره ها و کارخانه ها و شرکت ها را نیز به زیر خود می کشاند، و تا چه اندازه درد آوراست. صحبت ما از آن عدّه ای نیست که داشتند و دارند و بیشتر می خواهند، چرا که با سیستم اقتصادی مریض مملکتمان ثروتمندان هر روز غنی تر می شوند و فقیران و تهی دستان هر روز ندار تر و مظلوم تر.
هیچ به آن درماندگانی که تمام درآمد روزانه شان که از راه گدایی و گل فروشی و آدامس فروشی به دست می آید فکر کرده اید؟آنان که این درآمد فقط جوابگوی خرید تکّه ای نان است تا شکم گرسنه سر بر بالین نگذارند و زنده بمانند،؟.
آیا فکر کرده اید، به دستان پینه بسته ی پدر پیری که دیگر جانی برایش نمانده تا بدود برای لقمه ای نان و زیر بار قرض و بدهکاری کمرش خم شده است؟.
به چشمان بر از اشک مادرانی که شوهر خود را در تنگدستی، بیماری، و بی کسی و در اجتماع آخوند زده بی رحم و عاری از انسانیت و راستی، از دست داده اند، و تنها مانده اند با چند بچّه ی قد و نیم قد و باید با تمام این نداری ها فکر چاره کند برای لباس و خورد و خوراک آن طفلان بی گناه؟
آیا تا به حال به این اندیشه رسیدید که چرا جوانان ما کلیه خود را می فروشند تا کمی از تنگدستی و فقر دامنگیر خود و خانواده اشان بکاهند؟ چشم بصیرت و وجدانی بیدار می خواهد که این همه فجایع و مصیبت های اجتماع را ببیند، و درک کند. تصور نمی رود در هیچ یک از شما وابستگان به این رژیم کشتارگر غیر انسانی آن وجدان و دید کافی وجود داشته باشد.
آقای وزیر دارایی، انسان باش، و لحظه ای بیاندیش. به نوزادانی فکر کن که همین حالا در خانواده ای کارگری به دنیا آمده اند و با این شرایطی که شما به وجود آوردید، آینده ای نخواهد داشت، حتّی اگر این رویه پیش برود، حقّ تحصیل نیز از او سلب خواهد شد، چرا که جایی که شکم گرسنه است، مجالی باقی نمی ماند برای کسب علم و دانش.
قیمت نان را یه یکباره افزایش دادید، با رویش ناگزیر بی پولی ها چه می کنید؟ با حقوق های شش ماه عقب افتاده، وبا کارخانه های ورشکسته؟ با کارگرانی که اخراج نموده، و نانشان را آجر کرده اید چه می کنید؟
با قیمت سرسام آور آب و برق و گاز و رشد سراسیمه ی قیمت گوشت و مرغ و میوه و تمامی احتیاجات اوّلیه ی مردم چه می کنید؟
فقط از مدیریت و اقتصاد، تورم و سفرهای استانی را یاد گرفته اید؟ فقط می دانید چگونه افزایش قیمت دهید؟ پس چه کس به فکر مردم است؟.
اگر از شرف و آبرو بویی برده بودید، سرمایه ی ملت را خرج حزب الله و فلسطین و افغانستان و عراق نمی کردید و مردم را وادار نمی نمودید تا از سر نداری و از زور بی پولی دست به هر کاری بزنند و بی آبرو شوند.