به مناسبت سمیناروحدت اسلامی که به مدت سه روز در تهران تشکیل شد، صدها آخوند و ملای ریز و درشت، و کور وکچل مفت خور در آن شرکت نمودند، و از خوان گسترده ملت ماتم زده و در بند کشور، و در غیاب خود صاحبخانه بهره گرفتند.
آقای خامنه ای از اسلام و پیامبر و نورافشانی و دامنه علم و خرد آن روده درازی فرمودند. و از امت های اسلامی خواستند که از این همه موهبت و معنویت برای همبستگی بایکدیگر استفاده کنند، و حق ملت مظلوم و بیچاره فلسطین را از اسرائیل بگیرند، و تلاش کنند تا باهل دادن، این دولت غاصب را به دریا سرنگون کنند.
آقای حجت الاسلام صدیقی امام جمعه تهران نیز، فضله پراکنی فرمودند، و گفتار پیامبرانه امام چهاردهم را تکرار فرمودند.
شگفتی آن است که تا پیدایش تئوری الکتریسته به وسیله فرانکلین در سال ۱۷۵۰ میلادی و ساختن نخستین لامپ برق در تاریخ ۲۲ اکتبر ۱۸۷۹به وسیله ادیسون، دنیا در تاریکی فرورفته بود، و گهگاهی نور کم رنگ شمع و یا چراغ های روغنی و یا نفتی سو سو می زد، و تنها گوشه ای از یک سالن کوچک را کمی روشن می کرد.
در عربستان که همین شمع هم وجود خارجی نداشت، و تنها مهتاب بود که پاره ای از شب ها را روشن می نمود. حال، ما ندانستیم آن همه نور از کجای پیامبر و اسلام بیرون آمده که چنین زمین و زمان را روشن ساخته است؟
همه این ملاهای شیاد، و طرفداران بی خرد آنان هردم و هرجا از اسلام دین نور و روشنایی سخن می گویند. مزخرفات بسیاری نیز در کتاب ها و رساله ها انباشته اند که این دین را دین نور، روشنایی، پاکیزگی، بخشش، و دیگر سجایای انسانی نشان می دهد.
به جرأت می توان گفت آن چه نوشته اند و می گویند کاملاً عکس و وارونه حقیقت است. در حقیقت اسلام دین تاریکی، سیاهی، غارتگری، قتل و جنایت است. سرتاسر سال گفتگو از مرگ، سوگواری، پوشش سیاه، قبر، عذاب آخرت، غم، گریستن، نالیدن، توی سرزدن، و مانند آن هاست.
موسیقی، هنر، شادی، رقص، آواز، خندیدن، جشن و سرور در این دین غیر مجاز و مردود است. به ویژه مذهب شیعه که سراپا سیاهی، تاریکی، و جنایت است. حال باید دید چگونه این شیادان دکاندار دین از نور و روشنایی گفتگو می کنند، و اسلام را دین محبت، وحدت، برابری، و برادری می دانند.!!!!
ضمناً ولی وقیح با از دست دادن مشروعیت خود و پشتیبانی مردمی، باسورچرانی و بخشش از سفره ملت به گدایان اسلامی، خواهان هم بستگی و وحدت آنان شد تادست کم دوستانی در میان مسلمانان آن سوی مرزها داشته باشند.
حال، از ولی وقیح باید این پرسش نمود، وقتی ۵۰۰ ۱ میلیون پیروان مذهب تسنن دنیای اسلام ۱۰۰ میلیون پیروان مذهب شیعه را انحرافی، جدا شده از دین و کافر می دانند، ولی وقیح چگونه و از کجا به دنبال وحدت اسلامی است؟. آیا ایشان شعور خود را از دست داده، و یا مسلمانان واقعی جهان احمق و دیوانه اند؟
نکته دیگراین که رفتار زشت و کشتارگسترده این رژیم در سه دهه گذشته از هم میهنان سنی ما در کردستان، بلوچستان، و خراسان، نه تنها برای ایرانیان، بلکه برای جهان اسلام، و یا جهان غیرمسلمان، فراموش ناشدنی است.
از این روی، زهی بیشرمی، زهی گستاخی و پرده دری این آخوندک ۵ تومانی مشهدی است که با سورچراندن مشتی اوباش مسلمان، به دنبال وحدت اسلامی باشد.
به دنبال نورافشانی اسلامی ولی وقیح، آقای رفسنجانی نیز برای حفظ دارایی هایی که خود و خانواده اش از مال ملت محروم چپاول کرده، و به غارت برده، در کانادا اتوبان، و در دوبی فروشگاهها ساخته اند، سخنان پرزرق و برق ایشان را نشخوار نمود، و از نورافشانی اسلام یاد آور شد.
آن گاه افزود که؛ « روحانیت همیشه پشتیبان و پناهگاه مردم بوده است». این ادعای بیشرمانه، تف سربالایی است که رفسنجانی به هواپرتاب می کند، که بی تردید به سر و پیشانی خودش فرو خواهد افتاد.
تا پیش از انقلاب، کسانی که به کتاب های تاریخ و دینی نوشته تاریخ نویسان بزرگ دسترسی داشتند، آخوند و جنایات او در تاریخ کشورمان، و اصولاً یورش تازیان، و زیر وروشدن تمدن و فرهنگ ما را به خوبی می دانستند.
تاریخ نویسان و فرهنگ دوستان ایرانی نیز با ترس و لرز از رژیم های اسلام پناه و آخوند، بسیار کوتاه و ناقص، حقیقت جنایت های آخوند و اسلام در کشورمان را برزبان می آوردند.
ولی در گذشته، مردم عادی کوچه و خیابان که مطالعه ای نداشتند، تحت تأثیر سخنان زهر آگین و خردزدای آخوند، تصویر قشنگ و ظاهری از آنان، واسلام بزک شده و خوش ظاهر داشتند. بنابر این، می توان گفت آخوند روباه مکار را در پوشش میش می دیدند.
اما خوشبختانه پس از انقلاب و گذشت سه دهه از آدم کشی، چپاول گری، تجاوز، و غارت گری آنان، دیگر متاع دروغین این گروه مفتخور و سربارجامعه خریداری نخواهد داشت.
بنا بر این، به آقای رفسنجانی و هم قطاران دزد و آدم کش ایشان باید نوید داد که هر ایرانی در خانه خود طناب داری آماده کرده است که همه شما جانیان و دزدان رابه زودی حلق آویز کند، تا این بار تاریخ کشورمان درس عبرتی برای نسل های آینده باشد، و هرگز از خاطره ها بیرون نرود.