بدبختی های ما یکی دو تا نیست؛ از یک سوی، رژیم مرگبار ولایت وقیح ۷۰ میلیون مردم شرافتمند و دارای فرهنگ و تاریخ را دربند گرفته، وهرساعت و هر لحظه انسانی را به قربان گاه می فرستد، از سوی دیگر، شارلاتان ها، ساندیست خوران، و مزدوران، در گوشه و کنار کشور، مانند مگس و موریانه به جان مردم افتاده اند، و به مکیدن خون ملت می پردازند. آن سوی دگر، صدا و بلند گوههای خارجی، مردم مصیبت کشیده ما را به بازی می گیرند، و هردم ساز تازه تری می زنند.
انتظار می رفت که صوت و صدای آمریکا، در این خفقان سیاسی کشورمان اندک راهگشا، و فریاد آزادی خواهی مردم ما باشد. آخر نا به سلامتی، کشور ابر قدرت آمریکا ادعای آزادی و آزادی خواهی می کند، و خود را پرچمدار دموکراسی و عدالت اجتماعی می داند.
بر این تصور باطل، چند سال است که بسیاری از مردم ما باخوشبینی به این تلویزیون روی آوردند، و آن را بلند گوی فریاد آزادی خواهی خود دانستند.
بدبختانه این رسانه، هرآن که برنامه ای می رفت تا کمی در راستای خواسته مردم قرار گیرد، ناگهان تغییر جهت داده، درست برخلاف مصلحت و سیاست مردم ایران، و همگام با تلویزیون های وابسته به رژیم، با کنار گذاشتن افراد خوب و شایسته و جایگزینی آنان با کسانی که مدیریت و یا آگاهی درستی ندارند، از کیفیت و هدف های برنامه برکنار ماندند.
ما زیاد به گذشته دور نمی پردازیم که گفتنی ها زیاد است، ولی گوش شنوا کم. تنها به بیان چند نکته زیر می پردازیم و امید واریم اگر مدیریت تلویزیون می خواهند برنامه هایی در راستای خواسته مردم ایران اجراء کنند، به این نکات توجه فرمایند:
۱- بهترین و مفید ترین برنامه این تلویزیون، تا آن جا که ما آگاهی داریم، تفسیر خبر، آن هم به مدیریت و اجرای آقای جمشید چالنگی است، که با آگاهی و تسلط همه جانبه و مدیریت کامل خود بر وقایع روز، اطلاعات درست و دست اول را در اختیارهم میهنان ما می گذارد.
بنابر این، نه تنها از میزان ساعات روزانه این برنامه نباید کم شود، بلکه صدای آمریکا اگر علاقه و دلبستگی به رضایت و خواست بینندگان خود دارد، باید ساعات آن را حتی زیاد کرده به ۱/۵ ساعت در روز برساند، و هرچه بیشتر از مدیریت قابل ستایش آقای چالنگی بهره برداری، و استفاده شود.
بدیهی است که خانم درخشش نیز با دلبستگی و علاقه زیادی در حد توانایی خود می کوشد تا برنامه ها هرچه بهترباشد.
۲- برنامه دیگر که به تازگی پخش می شود، و گویای حقیقتی ژرف از شرایط کنونی سیاسی ایران می باشد، برنامه پارازیت با همکاری آقایان کامبیز حسینی وسامان اربابی می باشد. این دوجوان میهن دوست، باپشتکار و به همراهی و همکاری دیگر عزیزان، برنامه خوب و مردم پسندی را هرهفته ارائه می دهند، و به اجراء می گذارند.
۳- برنامه بانوان و رویدادها، هرکدام در حد خود خوب، ولی فوق العاده و صد در صد مورد نیاز نیستند.
۴- برنامه روی خط، جز بررسی به مسائل بدیهی و پیش پاافتاده و غیر ضروری در شرایط کنونی ایران نیست. این برنامه هنگامی به درد می خورد، که ایران آزاد شده باشد، و یک رسانه ملی و مردمی بخواهد مسائل اجتماعی را بررسی کند.
وانگهی، عملکرد سست و مدیریت ضعیف مسئول این برنامه موجب گردیده، که تلویزیون، پایگاه رژیم اسلامی شود، و هر آن سیل تلفن و ای میل ها از سوی مزدوران جمهوری اسلامی بدان سرازیر گردد.
۵- از مدیریت تلویزیون خواهشمند است از دعوت میهمانانی که به هردلیل مورد تأیید و خواست مردم نیستند، و پایگاه مردمی ندارند، مانند آقای هوشنگ امیر احمدی، آقای فرخ نگهدار، و دکتر شعله سعدی، خودداری فرمایید.
موضوع دیگر که توجه بدان ضروری است، این که؛ ما با گذاشتن برنامه های علمی، مانند مطالعه کهکشان، و فضا شناسی مخالفتی نداریم. این برنامه ها می توانند پا به پای برنامه های دیگر برگزار شود، ولی مسأله اصلی و اساسی مردم ما، خفقان سیاسی و نبودن آزادی است.
درنبود آزادی و دموکراسی و زیر چتر خفقان و مردم ستیزی، مطالعه علوم ارزشی ندارد. به گفته دیگر؛ این ها برای فاطی تنبون نمیشه. وانگهی، دانش فضایی و هردانش دیگری را می توان به روش های گوناگون دیگری آموخت. فرا گیری آن ها در دنیای با ارتبا طات آسان امروزی چندان دشوار نیست.
در پایان امیدوارم گوش شنوایی باشد تا این یادآوری ها را بررسی کند. در غیر این صورت، می توان پیش بینی کرد که در آینده ای نه چندان دور، این رسانه، محبوبیت و شهرت خود را به کلی ازدست خواهد داد، و شمار کمی از مردم برنامه های آب بند وکم آرزش آن را نگاه خواهند نمود.