سرگذشت دیکتاتورها و خودکامه های جهان نشان می دهد که آنان بانداشتن دلیل قانونی و منطقی در عملکرد خود، ناچارند تا مخالفین خود را به بند کشیده، و با شکنجه و زورگویی و شکستن نیروی اراده و عزم راسخشان، آنان را تسلیم هوس ها و خواسته های خود نمایند.
رژیم فاشیستی و خودکامه ایران از در بند کشیدن و شکنجه کردن، پا فراتر گذاشته و آن تجاوز جنسی، و هتک حرمت و شرافت انسانی دربند شدگان، به ویژه بانوان گرامی و محترم کشورمان است.
یک بانوی محترم ایرانی که در اعتراض به « رأی من کجاست؟» دستگیر، و بارها به او تجاوز شده، شرح جنایات رژیم را بازگو می کند.
از این جا هم هنگامی که باشکست روبرو می شود، و به آرزوی ننگین خود مبنی بر خرد کردن اراده آهنین زندانی و به تسلیم در آوردن آن ها نمی رسد، به سراغ بستگان زندانی رفته، و با اذیت و آزار آنان می کوشد که زندانی از همه جا مصیبت کشیده را به زانو در آورد، و خواسته های پلید سیاسی خود را جامعه عمل پوشد.
تصرف مال و دارایی مخالفین به رژیم نیز بخشی از سرکوب آنان است. این گونه برخوردها، مانند شکنجه، تجاوز، آزار بستگان و فامیل، و گرفتن دارایی آنان کاملاً اسلامی بوده، و در راستای دستورات اسلام و روشی مشابه روش خود پیامبر می باشد.
این جاست که وابستگان و متعصبین مذهبی باید به خرد خود بازگردند، و از این اسلام کشتارگر و غیر انسانی فاصله بگیرند.
بخش دیگراز عملکرد رژیم برای بقای خود، ستم و ظلم زیاد به دگراندیشان، ودیگر ملیت های ایرانی است. ستم و جنایت های این رژیم به ویژه به بهائیان، یهودی ها، و هم میهنان سنی مذهب در بلوچستان، و کردستان، داستان اندوهبارو غم انگیزی است که می تواند محتوای چند نوشتار و کتاب را شامل شود.
بهائی ها، و پیروان مذهب تسنن، به امام دوازدهم، و چاه چمکران اعتقاد و باورندارند. آنان دکان کید و مکر آخوند را تعطیل می کنند. از این روی ولی وقیح و نوکرانش حق دارند که با این گروهها به چالش و مبارزه برخیزند. تا آن جا که نوکران جیره خوار ولی وقیح عملاً به دشنام دادن و ناسزاگویی این دو گروه، پرداخته اند.
کشتار و قتل عام بهائیان در سراسر ایران در رژیم گذشته، با سخنرانی های فلسفی در مسجد شاه تهران، کشتار آنان در سی سال گذشته در مازندران، آباده، یزد، و نقاط دیگر، همچنین سخن رانی بسیار زشت و جنایت بار آخوند دانشمند، به خواسته ولی وقیح و نوکران او، علیه هم میهنان اهل تسنن، نشانگر این دستورات و قوانین ضد بشری این اسلام خونآشام، به ویژه مذهب شیعه علیه پاکبازان کشورما است.
بدبختانه رژیم گذشته اسلام پناه نیز پا به پای ملایان ضد انسان، به مشکلات مناطق سنی نشین بی توجه بود، تا آن جا که بلوچستان و کردستان همچنان در فقر و بدبختی و عقب ماندگی به سر می برند، و هم میهنان گرامی بلوچ ما در نهایت تنگدستی، دور از هرگونه بهداشت و خدمات عمومی، و در زیر چتر دیکتاتوری رژیم به سختی با زندگی دست و پنجه نرم می کنند.
هرچند ماه نیز سپاه پاسداران، نوکران بی خرد و اندیشه رژیم، به مردم بیگناه و بی پناه بلوچستان، و کردستان یورش می برند، و به بهانه های گوناگونی چون قاچاق مواد مخدر، و یا ضد انقلاب، به پای چوبه دار می برند.
در این ویدیو آقای عبدالستار دوشوکی فعال حقوق سیاسی مردم بلوچستان، تجاوز و جنایت های رژیم علیه مردم آن سامان را شرح می دهد.
علمای مذهبی این دو استان محروم و عقب مانده به جای آن که مشکلات و سختی های منطقه، یورش به خانه ها، دستگیری و هتک حرمت به مردم محروم را دنبال کنند، تنها به شکوه و گلایه از نداشتن مسجد، و آزاد نبودن در اجرای مراسم مذهبی خود می پردازند.
گویا مردم این دو استان و یا نقاط دیگر سنی نشین در رفاه کامل مادی، و اجتماعی هستند، و هیچ گونه مشکل شهری ندارند، و تنها کمبودآنان مسجد و برگزاری مراسم مذهبی می باشد.
ازظلم و ستم به زنان، و کودکان، و یا جوانان بی کار و بی برنامه آینده گفتگو نمی شود، و تنها دشواری آنان، کمبود اسلام راستین است.
مولانا عبدالحمید امام جمعه زاهدان، و دیگر علماء تسنن، بهتر است توجه بیشتری به اجتماع در هم و عقب مانده خود باشند که هنوزهم پیشرفته تر از بیابان گردان عربستان در ۱۴سده پیش نیست.
اگر مسجد، کار گشا بود، و اسلام پیشرفتی داشت، دو کشور پاکستان و بنگلادش که درآن جا مسجد فراوان است و مردم آزادانه به عبادت می پردازند، می توانستند حد اقل زندگی را داشته باشند، و این چنین در فقر و بیچارگی مادی و فکری غرق و اسیر نباشند.
ما کشوری اسلامی تر از عربستان نداریم. ثروت آن کشور هم می تواند هرفرد آن جا را میلیونر کند. در شمارش مسجد هم در آن جا کم وکسری نیست، ولی از وضع اجتماعی، زنان، کودکان، و مردم کارگر و زحمتکش آن جا چه طور؟
در مصرهم مسجد فراوان، و اجرای مراسم مذهبی آزاد است. آیا وضع زندگی مردم چگونه است؟ آیا امام جمعه زاهدان و امام جمعه های دیگر نمی خواهند به فکر مردم باشند، و این چنین در دنبال مسجد نروند؟ اکنون همه به خوبی می دانیم که مسجد در پاکستان مرکز شستشوی مغزی و پرورش تروریست های بین الملی است.
از این جا بر مردم بلوچستان، و کردستان لازم می شود که مبارزات خود را در راستای کسب آزادی، برابری، و پیشرفت جامعه عقب نگهداشته خود کنند، نه ساختن مسجد، و اشاعه دین کشتارگر اسلام.