فرهنگ مردم و یا یک ملت از هنگام نوزادی آغاز می شود، درآموزشگاه پرورش می یابد، و درجامعه کامل و شکوفا می گردد.
در بخش نخست، آموزش کودک را از آغاز زایش و در دامان مادر دیدیم، بخش سوم، آموزش کودک و نوجوان در جامعه اکنون به بخش دوم می پردازیم. در این جا
بخش دوم، آموزش کودک از کودکستان، تا دانشگاهاز دیدگاه خوانندگان می گذرد:
کودکی که وارد کودکستان و یا دبستان می شود، صفر کیلومتر نیست بلکه مغز کوچکش پراز داده هایی چون اشک ها، لبخندها، گفته ها، شنیده ها، و برخوردهای مادر، پدر، و دیگر بستگان، و یا دیده های گرداگرد خود است.

این یک دبستان دخترانه و پسرانه در دهات ایران است. دختران و پسران به روش ذبح اسلامی جدا از هم قرار گرفته اند. اکنون سده ۲۱ است و شاید در ۶۰ هزار از ۷۰ هزار ده و دهکده ما ساختمان دبستان، و وضعیت تحصیل این چنین باشد. یقیناً مدرسه های آفریقا از این بهترند. آیا نتیجه تحصیل دانش آموزان در این مدرسه چیست؟ در حقیقت رژیم جهل و جنایت ولی وقیح باید از داشتن چنین مدارسی شرم کند، و خجالت بکشد. باید گفت نفرین بر این رژیم اسلامی که ۱۴۰۰ سال مردم ایران را این چنین در خرافات دین سرگردان ساخته، و اجازه نداده است تا مردم از عقل و خرد خودشان استفاده کنند، و صاحب فرهنگی پویا و پیشرفته باشند.
داده های نخستین محیط خانه می تواند زیر بنای خوب و یا بدی در آموزش بعدی کودک باشد.
کودک همواره همه برداشت های تلخ و شیرین، دل انگیز، و یا غم انگیز پیشین را مانند فیلم های عکاسی و فیلم برداری، با خود و در لابلای مغز کوچک خود ذخیره دارد. این خاطره ها می تواند به آموزش کودک در کودکستان و یا دبستان پایندگی و دوام بخشد، و یا آن که او را به بیراهه کشاند، و به سستی و پوسیدگی گراید.
بدبختانه همان گونه که در بخش نخست گفته شد، محیط خانوادگی در ایران بسیار آشفته و پر از هرج و مرج است. و کودک با ذهن پریشان به دبستان، آن گاه به دبیرستان و دانشگاه می برد، و سرانجام در اجتماع، و در برخورد به هم نوعان خود، به آنان تحویل می دهد.
در دبستان های ما نیز با دشواری و کمبودهای دیگری روبرو هستیم. آموزگاران در کشورمان خود با مشکلات و ناکامی های زیادی رو برو هستند. آنان از کمبودهای مالی، خانوادگی، و اجتماعی رنج می برند. بنا براین، بسی دشوار و شاید هم غیر ممکن باشد که آموزگار خسته و ناتوان بتواند در آموزش کودکان، آن هم آلوده به مسائل و نابه سامانی های خانوادگی خود، نقش سازنده ای داشته باشد.
نتیجه این که، محیط نا مناسب خانه و مدرسه در کشور ما موجب گردیده تا کودکان تک رو و منزوی بار آیند، و از همکاری و کارهای چند نفری، و یا دسته جمعی دوری کنند.
این آموخته ناپسند و غیر اجتماعی، به دانشگاه کشیده می شود، و در اجتماع پیاده می گردد. تا آن جا که ما در کشتی، بکس، و دیگر فعالیت های تک نفری ورزیده ایم، ولی در ورزش هایی چون فوتبال، والیبال، و هرگونه کارهای جمعی بازمانده و برجای مانده ایم. حتی در نشست های اداره ها نیز کار جمعی به جایی نمی رسد، و سر انجام رئیس و مدیر کل است که تصمیم می گیرد.

این هم یک دبستان قرن ۲۱ ایران، و آن هم تیم والیبال دبستان. فرهنگ که اساس و پایه تمدن و پیشرفت کشور است، به لجن کشیده شده، و به جای آن چند هزار آخوند شکم بشکه مفتخور، مملکت ر ا مانند ارث پدرشان به یکباره بلعیده اند، و به جای آن یا مملکت را به نفع خود غارت کردند، و یا دزدگاه و بنگاه خرسازی هایی به نام مسجد ساختند. غارت و چپاول ۱۶۰۰ میلیون پوند انگلیسی به وسیله مجتبی خامنه ای فرزند تبهکار و جنایت کار ولی وقیح از این نمونه است که موجب گردیده فرهنگ ما به قهقرا رود، و فرهنگیانمان خاکستر نشین شوند. نفرین بر رژیم ۱۴۰۰ سال غارت گری، و جنایت نفوذ اسلام در ایران.
در کارهای سیاسی نیز همین کمبود دیده می شود. فعالان سیاسی ما تک رو و جوشش ناپذیرند. آن ها نمی توانند با همدیگر به توافق و اتفاق رسند. همین نقص و ناهمآهنگی موجب گردیده، که کشورمان روی آزادی و دموکراسی به خود نبیند. و هر خودکامه ای بر کشور تسلط یافت، بتواند سالیانی چند، خود و بازماندگانش بر ما حکم رانی داشته باشند.
ما در بخش نخست دیدیم که عده ای بی فرهنگ بازاری و سودجوی، مانند دکتر عبدالکریم سروش، استادان خوب دانشگاههای ما را درو کردند، و یا دکتر جاسپی یک فرصت طلب نوپا، با برپا کردن اطاقک ها و ساختمان هایی که به درد مسافرخانه هم نمی خورد، به اصطلاح دانشگاه اسلامی ساختند، و باگماردن شماری افراد نا آگاه و بی تجربه به نام استاد، با سرنوشت جوانان ما بازی کردند، و فرهنگ ما را به لجن کشیدند.
شرایط خوب آموزش در کشورمان چیست، و چه گونه باید باشد؟
از آن چه گفته شد، در وهله نخست تربیت آموزگاران، و آموزش گران عاری از پیامد های بد فامیلی و اجتماع است. آماده کردن یک آموزگار، دبیر، استاد، و هرآموزش گر دیگر علاوه بر احاطه داشتن به دانش روز، از دیدگاه روانشناسی نیز باید داوطلب عاری از هرگونه دشواری روحی و روانی باشد.
آن گاه محیط و شرایط آموزشگاه، از دبستان گرفته، تا دانشگاه باید آماده و برخوردار از خواسته های مورد نیاز کودک، دانش آموز، و دانشجو باشد.
محیط آموزش باید بهداشتی، مجهز به آزمایشگاهها، امکانات ورزشی، سالن نمایش، بحث، سمینار، کتابخانه، دسترسی به کامپیوتر و وسائل مدرن روز باشد.

این یکی از دهها هزار دبستان در سراسر کشورهای پیشرفته است. آن را مقایسه کنید با خرابه هایی به نام دبستان، در کشور آخوند زده امان، ایران. کشور ما بر روی دریایی از نفت و گاز خوابیده، و با داشتن کان های زیر زمینی، یکی از کشورهای ثروتمند جهان به شمار می آید. اما خرافات دینی موجب گردیده که کشور را ۱۴۰۰ سال از دایره ترقی و تمدن دور، و عقب افتاده نگاهدارد. ما به مسجد که مرکز تحمیر یعنی خردزدایی، و خرگرایی مردم است نیازی نداریم. بر جوانان ما است که جلو توسعه این مراکز فساد و دکان حقه بازی آخوند را بگریند، و آن ها را تخته کنند. سوای این عملکرد، ما همچنان در فرهنگ باختگی خواهیم ماند.
در شرایط خوب آموزش، آن چنان که گفته شد، وظیفه یک پرورش کار آگاه در کودکستان ایجاب می کند که با نشان دادن محبت، گرمی، و مهر مادری، و بازیرکی و کاردانی، کمبود های محیط خانواده که کودک به ارث برده است جبران نماید.
آن گاه کودک با شناختن رنگ ها، نقاشی و رنگ آمیزی، آشنایی با شماره ها، دیدن تصویر و منظره های آموزنده و زیبا، ها، با طبیعت آشنا می شود.
آواز و سرود خواندن، آموزش و بازی با کودکان دیگر، می تواند همکاری و کارهای دسته جمعی را به کودک یاد داده، و او را از تک روی، یکه تازی، و خود بزرگ بینی در آینده باز دارد. وظیفه کودکستان باید بیشتر پرورش فکری و روانی کودک باشد تا آموزش.
در دبستان، کودک آموزش خود را به طور جدی دنبال می کند. نوشتن وخواندن، ریاضیات، هنر، نقاشی، ورزش، آشنایی با تاریخ و جغرافیا، آموزش نخستین کودک در دبستان است.
کار مهم تر، و اساسی تر، آموزش همکاری، کارهای دسته جمعی، و با همدیگر بودن، و با هم کار کردن است. آموزش در دبیرستان نیز دنباله کار دبستان است که در سطح گسترده تر، و بازتری دنبال می شود.
در کشورهای پیشرفته جهان، دانش آموز را از دبستان و به دنبال آن از دبیرستان از تک روی، و تنها کار کردن باز می دارند، و به همکاری با یکدیگر و کارهای چند نفره عادت می دهند.
شرکت دادن دانش آموزان متناسب با سنشان، در ورزش های گروهی مانند فوتبال، والیبال، بسکتبال، کوهنوردی، و یا تهیه نوشتار، و گزارش برای سخن رانی و شرکت در انجمن های ادبی، سخن رانی، دکلمه، تاریخ گویی، داستان سرایی، شعرخوانی، اجرای نمایشنامه، گردش علمی، و مانند آن ها، آنان را به کار گروهی آشنا، و عادت می دهد.
همکاری خانواده با آموزشگاه، و شرکت در انجمن های خانه و مدرسه، نیز می تواند در راستای این هدف و انجام کار دسته جمعی باشد.
Pingback: دوازده فروردین، یادآور روز حماقت و به گل نشستن کشتی فهم و شعور ایرانی استفضول محله | فضول محله()