ساعاتی پیش، رویداد درگذشت شاهزاده گرامی و مهربان میهنمان، علی رضا پهلوی را شنیدیم. بی تردید این حادثه اندوهبار، بر دل و جان یکایک انسان های پاک و بی آلایش سرزمینمان سنگینی خواهد کرد. ما این اتفاق نا گوار را با کشتار، زجر و شکنجه جوانان برومند و عزیزمان به دست آدم کشان، و جانوران ولایت وقیح یکسان و برابر می بینیم.
ممکن است که شماری از ما روش سیاسی و عملکرد شادروان محمد رضا پهلوی را به نقد بگیریم، ولی هرگز با ویژگی های فردی و خانوادگی ایشان انتقاد و ایرادی نخواهیم داشت.
از شخص شاه فقید که بگذریم، بسیار بی انصافی و دور از انسانیت است اگر ما بخواهیم از خانواده و بستگان ایشان، به ویژه فرزندان آن شادروان کمترین انتقاد، و یا برخورد نا مناسبی داشته باشیم. چه هیچ کدام از آنان تاکنون در ایران مصدر کار و وظیفه ای نبوده اند که بتوان کارنامه اشان را زیر ذره بین گذاشت و به نقد نشست.
اگر رژیم کشتارگر ولایت وقیح اندک دموکراسی و آزادی خواهی داشت، همه جوانان میهن، از جمله شاهزاده گرامی علیرضا می توانستند به جای سرگردانی و اسیر اندوه ونگرانی در کشورهای بیگانه بودن، همه تلاش و نیروی خود را در میهن به کار برند، و منشأ خدمات و کارهای سازنده در کشور باشند.
ولی ما به خوبی می دانیم که رژیم کشتارگر و ضحاک منش حاکم بر ایران، هرگاه از دید سیاسی فردی را مورد اتهام و بازپرسی قرار دهد، همسر، فرزندان، و حتی بستگان نزدیک و دور آن متهم را مورد آزار و اذیت قرار می دهد. چنان که وکیل و فرزند خانم سکینه آشتیانی را بدون هرگونه مجوزی دستگیر، و به زندان انداختند.
ما مرگ نا بهنگام این شاهزاده پاک و مهربان را همانند همه هم میهنان به خاک و خون کشیده شده کشورمان، از بی دادگری رژیم جهل و جنایت آخوندی می دانیم.
شرح کوتاهی از زندگی شاهزاده ناکام
شادروان علیرضا پهلوی، در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۳۴۵ در تهران به دنیا آمد. در سال ۱۳۵۷ در حالی که ۱۲ سال بیشتر نداشت، همراه با خانواده خود به دلیل یورش سوم تازیان به سرزمینمان، به ناچار آواره کشورهای دیگر گردید.
بر اساس اطلاعات به دست آمده، شاهزاده گرامی در سال ۱۳۶۷ از دانشگاه پرینستون موفق به کسب مدرک کارشناسی، از دانشگاه کلمبیا موفق به دریافت مدرک کارشناسی ارشد و در سال ۱۳۸۳ موفق به کسب مدرک دکترا در رشته ایرانشناسی قبل از اسلام از دانشگاه هاروارد گردید. وی به زبانهای انگلیسی، فرانسه و فارسی مسلط بود.
روحیه حساس و سرشار از میهن پرستی این شاهزاده که بی تردید با نگرش شگرفی در تاریخ پر افتخار ایران در دوران پیش از یورش تازیان، همانند آینه شفاف و درخشان شده بود، همانند هزاران ایرانی پاکباز و نیک سرشت کشورمان که سرنوشت امروز و آینده ایران را تیره و تار می دید موجب گردید که نتواند فروپاشی میهن و شکنجه و رنج هم میهنان خود را بیش از آن تحمل کند، و گویا ترجیح داده است تا به زندگی خود پایان بخشد.
همان گونه که گفته شد، اگر خمینی جنایتکار نبود و رفتار یک انسان آزاد اندیش را داشت، خانواده شاه فقید نیز مانند دیگر مردمان ایران می توانستند در خانه و زندگی و کشور خود بمانند، به کار و یا تحصیل پردازند، و به مردم و کشور خدمت کنند.
نلسون مندلا پس از ۲۹ سال زجر و زندانی بودن، آزاد، و به ریاست جمهوری کشورش برگزیده شد. این انسان باشرف و والامقام، اجازه نداد که از یک مخالف سیاسی و یا عاملین زندان و شکنجه اش دستگیر، و برای یک یا چند ساعت از او یا آنها،بازجویی شود.
نلسون مندلا حتی سپید پوستان نژاد پرست که می خواستند آفریقای جنوبی را ترک و به استرالیا روند، با دوستی و محبت، از آن مهاجرت باز داشت، و از آن ها درخواست نمود تا در کشور خود بمانند، و به خدمات خود ادامه دهند.
روش و عملکرد مهاتما گاندی با مخالفین سیاسی و حتی آن هایی که موجب زندانی شدن و زجر او بوده اند نیز به همین روش بود.
از آن چه گفته شد، ما مرگ این شاهزاده دلبند و علاقمند به ایران را جنایتی دیگراز جنایات رژیم مرگبار ملایان می دانیم، و از همه هم میهنان بزرگوار و گرامی امان در خواست داریم با هر مرام و برداشت سیاسی که دارند، خاطره اندوهبار این مصیبت دردناک را همانند دیگر مصیبت های میهنمان بدانند، و همدردی خود را به خانواده آن شاهزاده، ابراز فرمایند تا موجب تسلی درد بی پایان آنان شود.
کارکنان فضول محله نیز این مصیبت بزرگ را به همه خانوده آن شاهزاده به ویژه به شهبانوی گرامی مادر، شاهزاده ولیعهد، و خواهر عزیزشان تسلیت می گویند، و در این سوگ بزرگ با آنان شریکند.
به امید آن که هرچه زودتر سایه جهل و جنایت ولایت وقیح از سر مردم و کشورمان کوتاه گردد، تا همه ایرانی ها، با هر مرام و روش سیاسی یا دینی، بتوانند در کنار هم آزادانه و با دموکراسی زندگی کنند، و به پیشرفت و آبادانی سر زمینمان بیافزایند. به امید آن روز، که بسیار نزدیک است.