دو روز پیش در مقاله ای، درگذشت ناگهانی شاهزاده علی رضا را به تفصیل نوشتیم. اکنون این پرسش پیش می آید که چرا و به چه دلیل جوانی که همه امکانات زندگی و پیشرفت در یکی از دموکراسی ترین کشور جهان در اختیار داشته، دست به خود کشی زده است؟
جوانی که سالیانی چند در باره تاریخ درخشان ایران باستان به مطالعه می پردازد، و وصیت می کند تا خاکستر پیکرش پس از مرگ بر روی دریای خزر پاشیده شود، بی تردید نمی تواند یک جوان بی تفاوت به فروپاشی کنونی و غارت کشورمان باشد. از این روی، میهن دوستی و دلبستگی این جوان به سربلندی و آزادی کشورمان، مانند بسیاری از جوانان ایران، در خور ستایش است.
در این جا چند پرسش پیش می آید که امیدوارم بستگان شاهزاده ناکام، برای روشن شدن افکار عمومی پاسخ گوی آن ها باشند:
۱- برداشت و اندیشه سیاسی شاهزاده تا چه اندازه با خانواده اش همسانی و برابری می کرده است؟
۲- آیا شاهزاده تحت فشار و تلقین خانواده خود نبوده، که تسلیم خواسته سیاسی آنان مبنی بر بازگشت به تاج و تخت ایران باشند؟.
۳- آیا شاهزاده برداشت های دیگری سوای خانواده خود نداشته که همواره مورد سرزنش و ملامت آنان جای گرفته باشد؟.
۴- چرا در سایت فیس بوک رسمی علیرضا پهلوی، در چند عکس نامی از ایشان برده نشده و تنها نام ولیعهد به چشم می خورد؟.
۵- شاهزاده رضا پهلوی در سخنرانی خود بیان داشته که برادرشان از چند سال پیش تا کنون دچار ناراحتی روانی بوده است. بی تردید این نگرانی نمی تواند از درگذشت پدرشان، و یا خودکشی خواهرشان باشد که سالیان زیادی از آن دو رویداد می گذرد. آیا چه دلیل دیگری برای آن وجود داشته، و تاکنون مردم ایران، ویا دست کم پشتیبانان آن خانواده از آن ناآگاه مانده اند؟.