میرحسین موسوی گفت: « دروغ ها و تهمت ها نشان داد که اسلام آقایان چگونه اسلامی است. » جناب موسوی گرامی، اسلام آقایان چگونه اسلامی است؟. اسلام آقای شما، محمد ابن عبدالله چگونه اسلامی بود؟.
چرا اینقدر به خودت و تمام سبز ها و همه ی کسانی که ذرّه ای به تو اعتماد و حتّی اعتقاد پیدا کرده اند، فشار می آوری تا ثابت کنی که: میان ماه من تا ماه گردون – تفاوت از زمین تا آسمان است؟.
چه تفاوتی بین اسلام سید علی خامنه ای، با اسلام علی ابن ابوطالب وجود دارد؟. چه بسا که خامنه ای با این همه جنایت و خونریزی و شکنجه گری، صد ها و بلکه هزار ها بار، اسلامی نرم تر و انسانی تری را نسبت به اسلام محمّد تازی، عرضه می کند.
میرحسین, تو چگونه اسلامی را می پسندی؟. زمانی که آن جوان کشی را بر پا کردید, و در سال شصت و هفت، هزاران جوان بیگناه و مبارز ایرانی را به جرم دگراندیشی و مخالفت با خود و رژیم منحوستان اعدام کردید، اسلامتان در خطی موازی با اسلام مدّ نظرتان که همانا اسلام محمّد است، حرکت می کرد یا خیر؟.
جناب آقای موسوی، هم میهن معترض به نتایج انتخابات، سرلشگر سبز، اگر همین امروز همه ی رأی هایی که از تو دزدیده شده است را، دو دستی بیاورند تقدیمت کنند، و لوح و فرمان ریاست جمهوری را از دستان تا آرنج به خون جوانان وطن آغشته شده ی سید علی خامنه ای، دریافت کنی، چه کار می کنی؟. می خواهی اسلامی همانند اسلام اولیه برای ما به ارمغان بیاوری؟.
می خواهی با اسلام جدیدت، دوران جدیدی از عقب ماندگی و فرهنگ باختگی و بیچارگی را برای ایران درمانده ا مان، رقم بزنی؟.
هدفت چیست؟. با این طرز فکر و خط مشّی که تو داری، راه به جایی نمی بریم که، اگر تو را رییس جمهور دائمی ایران هم بکنند، باز هم مشکلی از مشکلات بیشمار ما حل نمی شود که، تو نیز بر سر کار باشی.
باز هم آخوند و آخوند زاده مال ملّت را می خورند، و باز هم نور چشمی ها و آقا زاده ها خواهند بود که بر ما حکومت کنند و پست و مقام ها را در یک چشم بر هم زدن بقاپند.
شاید واقعاً نمی دانی اسلام چیست؟. شاید دلت نمی خواهد حقایق اسلام را درک کنی و متوجه این شوی که اسلام تاریخ و فرهنگ و مملکت ما را به باد فنا داده است.
میرحسین عزیز، تا کی می خواهی سنگ اعراب و دین سراسر جهل و پر از خرافات آن ها را به سینه بزنی؟
مرد سبز محبوب، تو زاده ی ایرانی، تو نام ایران و تاریخ گوهر بارش را با خودت یدک می کشی، چرا تبر دست گرفته ای و تیشه به ریشه ی این درخت پر بار و کهن می زنی؟
بیا تا دست در دست همدیگر بگذاریم و با اتّحادی با منش فکری یک ایرانی، به دور از هرگونه کژ اندیشی و هر چیزی که سبب می شود به فرهنگ و تاریخمان لطمه بخورد، برای ایرانی آزاد دوشادوش یکدیگر، مبارزه کنیم.
محمّد و علی و عمر و حسن و حسین، همه و همه، جز بدبختی و بیچارگی و غرق کردن مردم در افکار پوسیده و مرگ مردم بینوا در خرافات و دست و پا زدن تاریخ و فرهنگمان در لجنزار اسلام، چیز دیگری به ارمغان نیاورده اند.
سوغات اسلامی که تو در ذهن می پرورانی، زن ستیزی و تجاوز به کودکان و نوازش جنسی نوزادان دختر شیرخوار، کشتن و شکنجه و سر به نیست کردن مخالفین است.
در اسلام تو، زن برده ی جنسی است، و نوکر همه ی اهل خانه. در اسلام تو، مرد، آزاد است تا هر آنقدر که می خواهد، شهوت رانی و هوس بازی کند و اگر زن، لب به اعتراض بگشاید، مورد ضرب و شتم مرد قرار خواهد گرفت.
پیامبر تو، دخترک نه ساله ی بینوا را به جای عروسک بازی، به بازی با یک پیرمرد شهوت پرست در رختخواب وا داشت.
الله تو، همه ی انسان های دنیا را به غیر از مسلمانان، نجس و بی شعور می خواند و دستور به کشتن هر کس که به او ایمان نمی آورد می دهد.
علی، کسی که تو او را عادل ترین مرد تاریخ می دانی، یک قاتل مزدور گردن کلفت بود که جز آدم کشی و قتل نفس و باج گیری و مال مردم خوری، کار دیگری نکرد.
حسن فرزند علی، یک باج خور بود، از معاویه پول مردم زبان بسته را می گرفت و می خورد و خرج خانوم بازیش می کرد و دم از خلافت و حکومت نمی زد.
این ها که نام بردم، سمبل اسلام اند، آیا تو خواستار حکومت همچین دینی بر مردم بینوای کشورت هستی؟
بیا و بی خیال خط امام و اسلام شو، بیا و برای یک بار، یک حرکت به نفع مردم و کشورت انجام بده و کاری کن که تا ایران زنده است، نام میرحسین موسوی همراه با نام بابک و کاوه و آرش بیاید و با افتخار، نه با افتخاری و با ذلّت.
Pingback: از شکنجه و آش و لاش شدن هم میهنان زندانی امان چه خبر، آیا تاکنون کاری چه کرده ایم؟ | فضول محله()
Pingback: از شکنجه و آش و لاش شدن هم میهنان زندانی امان چه خبر، آیا تاکنون کاری چه کرده ایم؟ | فضول محله()