این مقاله در تاریخ سوم اسفند ۸۹ پخش شده است:
در تاریخ دوم اسفند ۸۹، مقاله ای در مورد کم و کاست های جنبش سبز نوشتیم و پیشنهاداتی داشتیم که به ذوق چند هم میهن که تنها سر مقاله را خوانده بودند، خوش نیامد.
بدبختانه ما همگی زیر سقف استبداد و زورگویی بزرگ شده ایم، و طاقت شنیدن هیچ انتقادی را نداریم. انتظار داریم که همه به ستایش و تمجید از ما بپردازند، گفتار و عملکردمان را چشم بسته بپذیرند، و هرگز در مقام پاسخ گویی و انتقاد بر نیایند. به عبارتی کوتاه؛ ما دنبال به به، و چه چه هستیم.
در انقلاب سال ۵۷ هم همین روش پیاده شد. کسانی بودند که از آخوند، بنی صدر، و بازرگان، و بعدها از رفسنجانی، و خاتمی انتقاد کردند، و در زیر باران دشنام هواداران آخوند، دهان خود را دوختند، و گوشه گیر شدند.
نمونه های بسیاری در دست ما است، ولی اکنون نمی خواهیم وقت هم میهنان گرامی را برای یادآوری آن ها تلف کنیم. اما ممکن است در آینده لیستی از آن در اختیار خوانندگان خود بگذاریم تا جوانان میهن دوست و پاکبازی که با خوش بینی به گرد جنبش سبز جمع شده اند، ضمن دیدن زیبایی و خوبی های این جنبش، به کم و کاست، اشتباهات و عملکرد نامناسب آن پی ببرند.
ما از جوانان هموطن که آنان را ستایش می کنیم، آزادی خواهی، و تلاش آنان را ارج می نهیم، و دست همگی را می فشاریم، در خواست می نماییم تا از احساسات دست بردارند، به خود آیند، و مسائل و دشواری ها را بادید بازتر، و با خرد و منطق نگاه کنند.
تجربه هایی از انقلاب کشورهای دیگر:
الف – در مصر چه گذشت؟
ب – در لیبی چه اتفاقی می افتد؟
الف – در مصر چه گذشت؟
همان گونه که می دانیم، مردم مصر در یکماه گذشته در برابر دیکتاتور بی رحم و کاملاً مسلح ایستادند، و به سرعت توانستند او را از صندلی قدرت پایین کشیده، بیرون رانند.
با آن که زورگویی و برخورد خصمانه رژیم مصر با مردم، کمتر از رفتار رژیم ایران نبود، ولی مصری ها بدون داشتن رهبر شناخته شده ای، توانستند به سه دلیل زیر دیکتاتور را فراری دهند:
۱- تظاهرات به طور مدام و پیوسته ادامه داشت
۲- در برابر حمله و یورش سیاه جامگان و مزدوران رژیم، مردم عمل به مثل انجام دادند. بدین روش که مردم خودروهای دولتی را به آتش کشاندند، و به گروههای مسلح متجاوز حمله ور شدند.
۳- همبستگی در سراسر مصر به ویژه شهرهای بزرگ، همزمان و همراه با قاهره پایتخت آن کشور ادامه داشت.
ب – در لیبی چه اتفاقی می افتد؟
رژیم لیبی از نظر خونخواری و آدم کشی با رژیم ایران تفاوتی ندارد. این رژیم، در این چند روز، بیش از ۳۰۰ نفر را به خاک و خون کشانده است. با این حال، انقلاب مردم لیبی بسیار پیشرفته و به دو دلیل زیر تا کنون موفقیت آمیز بوده است:
۱- هجوم و تلافی مردم، و به آتش کشیدن ساختمان های دولتی، انبار اسلحه و مهمات، تأسیسات نظامی، و حمله به سوی مرکز رادیو و تلویزیون.
۲- حرکت مردمی، و انقلاب در شهرها. از آن جا که بیشتر نیروی نظامی و ضد مردمی رژیم در تریپولی پایتخت لیبی گردآوری شده است، قیام مردم در دیگر شهرستان ها، با برخورد نیروی کم رژیم روبرو شده، و مردم به آسانی توانستند کنترل شهر خود را در دست گیرند، و به تأسیسات دولتی و نظامی دست یابند.
این ویدیو نشان دهنده قیام مردم لیبی علیه رژیم جنایتکار خود است که از شهرهای گوناگون آغاز شد، و به پایتخت کشیده شد.
واما، در مورد کشورما از ۱۹ ماه پیش تاکنون با آن که تظاهرات میلیونی هم میهنانمان، چشم جهانی را خیره کرد، و آنان را شگفت زده نمود، با این حال، ما به نقطه اول باز گشتیم. گویا ما به دور دایره می چرخیم. در هرچرخش، جوانان ما همچنان به قربانگاه می روند، دشمن، قوی و قوی تر، و ما پژمرده و لاغر تر می شویم. علت را در مقاله پیشین مورد بررسی قرار دادیم.
چگونه در برابر رژیم کشتارگر ایستادگی کنیم؟
در این جا به شرح یکی از آن نابه سامانی ها می پردازیم: اگر ما به خواهیم به یک جنگل خطرناک برویم چه کار می کنیم؟. با دست خالی؟، تک ، تنها؟. بدون هدف و پیش بینی های ضروری؟. چه گونه و چه طور؟.
اگر گرگی به ما حمله ور شد، چه کار می کنیم؟. می ایستیم لبخند می زنیم؟ شعار؛ مرگ بر گرگ، و نابود باد گرگ، ویا پریروز شغال (بن علی)، دیروز کفتار (مبارک)، و امروز گراز(ولی وقیح)، بر می کشیم؟.
آیا دست خالی، و با تنی ناتوان، روبرو شدن با گرگ و کفتار، می تواند جان ما را در امان نگاه دارد؟. بی تردید، پاسخ منفی است. عقل و خرد به ما حکم می کند که اگر به جنگل می رویم، با پوششی محکم، و نفوذ ناپذیر، با اسلحه و وسائل دفاعی مناسب، و همراه با تنی چند از یاران سلحشور، کاردان، و بی باک همراه باشیم، و همواره گروه دوستان، از یکدیگر نگهبانی و پشتیبانی کنیم.
چنانچه مورد حمله کفتار، و گرگی واقع شدیم، همگی باهم، و با مراقبت از یکدیگر، با چنگ و دندان، به جان آن جانور بیفتیم، و جانور درنده را از پای در آوریم، نه آنکه جدا جدا، دور از هم، دربرابر گرگ صفتان بایستیم، و سرانجام ناچار به فرار شویم.
بیایید از جانوران یاد بگیریم که چگونه مواظب و مراقب همدیگر باشیم، و از هم پشتیبانی کنیم. چرا ما این چنین در مبارزات خود تکرو هستیم، و به کمک هم میهن گرفتار در چنگ مزدوران رژیم نمی شتابیم؟
در همایش و تظاهرات بعدی که از سوی جنبش سبز تعیین می شود، از همه هم میهنان بزرگوار به ویژه آذری های قهرمان، کردهای میهن پرست، و بلوچ های دلاور، درخواست می شود که با خواهران و برادران رزمنده و جانباز خود در تهران و شهرهای دیگر، هم صدا و هم فریاد شوند، و بانیروی خدادادی خود در سرنگونی ضحاک زمان شرکت فرمایند. با سپاس از همه نیکان و پاکدلان راه آزادی و دموکراسی ایران.
Pingback: Tweets that mention رویارویی با گرگ های درنده، آنهم با دست خالی، این مبارزه است، یا تسلیم و خفت پذیری؟ | فضول محله -- Topsy.com()
Pingback: Tweets that mention رویارویی با گرگ های درنده، آنهم با دست خالی، این مبارزه است، یا تسلیم و خفت پذیری؟ | فضول محله -- Topsy.com()
Pingback: نوشته زیر دیدگاه نگارنده برای رسیدن به آزادی و دموکراسی است. چنانچه هم میهنان گرامی بر این نگاشته انتقادی دارند که می تواند راهنمای ما در این()
Pingback: چگونه می توان زمینه ی آزادی ایران از چنگال دژخیمان را فراهم کرد؟ – بخش نخست « تنها ایران()