سال گذشته میلادی در جهان ۱۲۴۱ میلیارد دلار سرمایه گذاری در بخش توریسم انجام شد که این رقم معادل ۲/۹٪ از کل سرمایه گذاری جهان است. این رقم تا سال ۲۰۲۰ به ۷۵۲/۲ میلیارد دلار خواهد رسید که ۴/۹٪ درصد از کل سرمایه گذاری در جهان را تشکیل می دهد.
از آنجایی که توریسم یکی از منابع نامحدود و پولساز برای کشورها است، کشورهای پیشرفته با تبلیغات گسترده برای افزایش جذب گردشگر هرگونه کاری انجام می دهند تا تحولی بزرگ و پایدار در اقتصاد خود ایجاد کنند. اما در این میان کشور ایران در کجای راه است و چرا؟.
در پایان سال، همه سازمان های جهانی شروع به محاسبه و ارزیابی فعالیت های انجام شده و نشده می کنند. نگاهی به آمارهای جهانی در باره وضعیت گردشگری ایران به ما نشان می دهد که ایران در کجای راه قرار دارد و چه مقدار تا نقطه مطلوب فاصله داریم؟.
جاذبه های تاریخی، باستانی، و طبیعی ایران بسیار زیاد است. طبق آمارهای موجود، ایران از کشورهای برتر این زمینه در جهان است. اما جاذبه های گردشگری تنها یکی از معیار های ورود گردشگر به یک کشور است و تبلیغات، تسهیلات، آزادی و در کل سیاست های دولت در کشور سهم عمده ای در جذب گردشگر دارد.
حال با توجه به جاذبه های گردشگری فراوان ایران و ورود ناچیز گردشگر به بررسی مشکل این مهم میپردازیم.
ابتدا به سراغ آمارهای خود کشور در مورد گردشگران خارجی می رویم. بعد از کمی تحقیق و جست و جو متوجه می شویم این آمارها در کشور ما مستمر به هنگام و عمومی نیست و دولت اصلا اهمیتی برای جذب گردشگر قائل نیست و حتی همین آمارهای غیر مستمر هم ارزش زیادی ندارند. زیرا گردشگر خارجی طبق تعاریف سازمان گردشگری به مسافری گفته می شود که به کشور میزبان سفر می کند و دست کم دارای سه مشخصه اصلی است که عبارتند از:
۱- بیش از ۲۴ ساعت در کشور میزبان بماند.
۲- از خدمات صنعت گردشگری آن کشور مانند حمل و نقل و هتل استفاده می کند.
۳- انتظار در آمد زایی ندارد یعنی دنبال کار نیست.
این مشخصه ها در این آمارها به طور کلی بوده و قابل برنامه ریزی نیستند.
یکی از کارشناسان برنامه ریزی فرهنگی و گردشگری به نام اردشیر اروجی، در مصاحبه خود با خبرگزاری میراث فرهنگی گردشگری می گوید: ” سازمان گردشگری برای سال ۸۸ آماری ارائه داده که فارغ از صحت و سقم آن؛ گردشگر ورودی را دو میلیون و دویست و هفتاد و دوهزار (۲،۲۷۲،۰۰۰ ) نفر اعلام نموده که از این میان، حدود ۶۲۴،۵۲۲ نفر مسافر هوایی، حدود ۱،۶۳۶،۳۱۱ نفر زمینی و حدود ۱۶،۷۴۲ نفر دریایی بودهاند.
در حقیقت بیشتر از دو سوم، (۶۷٪) گردشگران ایران، زمینی بودهاند. در حالی که با توجه به موقعیت کشور ما آنچه گردشگر واقعی است، عمد تا مسافری است که از راه دور و هوایی داشته باشیم. حال اگر ۳ مشخصه اصلی گردشگران خارجی را که به آنها اشاره شد را از میان مسافران زمینی، هوایی و دریایی جدا کنیم، چه تعداد گردشگر میماند؟.
ادامه سخنان اردشیر اروجی نشان می دهد که :” خیلی از مسافران زمینی، ترددهای روزانه مرزی با کشورهای همسایه هستند که نه تنها در صنعت گردشگری پولی هزینه نمیکنند بلکه هزینه آور هم هستند. بنابراین اگر مسافران هوایی را مبنا قرار دهیم و همه را نیز گردشگر فرض کنیم تعداد همان حدود ۶۲۴،۵۲۲ نفر میشود.
اگر فرض کنیم همین تعداد هم مسافر زمینی به آن افزوده شود، در حالت خوشبینی به حدود ۱،۲۰۰،۰۰۰ هزار نفر گردشگر نزدیک می شویم”.
این آمار برای کشوری مثل ایران واقعا شرمسار و ننگین است در صورتی که دولت با سیاست های درست و سرمایه گزاری در بخش صنعت گردشگری می تواند در آمد بسیار زیادی از این صنعت داشته باشد وبا ایجاد فرصت های شغلی زیاد و ابادانی شهر ها، سطح رفاه کشور را بسیار بالا ببرد.
ولی شوربختانه، از آنجایی که رهبر و دولت ایران قصد دارند کشور را در محیطی بسته و به دور از تعامل فرهنگی نگه دارند و با توجه به دستور اسلام جهت سفر به مکه نه تنها در جذب گردشگر سرمایه گزاری نمی شود بلکه در اعزام مردم به مکه به عنوان یک عمل دینی سرمایه گزاری میشود و کشور ما با وجود تمام جاذبه های گردشگری بدون گردشگر می ماند.
با این عملکرد ضد ملی، دشمنی و ویران گری رژیم به جای سازندگی، بسیاری از جوانان بیکار نمانده اند، و سطح رفاه جامعه بسیارپایین است.
رژیم هیچگاه به فکر درآمد ملی که حق مردم است نبوده، و با ذهن اسلام زده خود در حالی که زنان نقش کلیدی در توسعه صنعت گردشگری در جهان ایفا می کنند و حتی برخی از بزرگترین هتل های جهان با مدیریت زنان اداره می شود، دولت تنها نقش زنان را در بخش خانه داری خلاصه کرده و تعداد زنانی که صاحب هتل در کشورمان باشند به انگشتان یک دست هم نمیرسد.
خانم شعله جلیلی یکی از راهنمایان توربا تاکید بر این که اقدامی برای گسترش فعالیت زنان در حوزه گردشگری انجام نشده است گفت: «از آنجایی که به آموزش بسیار اهمیت می دهم و برایم در اولویت است همیشه سخنم را از این بخش شروع می کنم چرا که فکر می کنم اگر آموزش صحیح وجود نداشته باشد، نمی توان به جامعه ای بالنده دست یافت. اما متاسفانه باوجود آنکه از سوی سازمان جهانی جهانگردی، سال ۲۰۰۷ به نام زنان در این حوزه نامگذاری شد، با آنکه همه مدارک مورد نیاز برای تاسیس آموزشگاه گردشگری را داشتم، پس از ۹ ماه رفت وآمد با تقاضای من موافقت نشد».
از سوی دیگر، ما شاهد آن هستیم که حتی پس از ادغام سه سازمان ایرانگردی و جهانگردی، میراث فرهنگی و صنایع دستی هیچ یک از معاونان و مدیران استانی حتی مدیران جزء سازمان جدید از میان زنان کارآزموده این بخش که تعدادشان اندک هم نیست، انتخاب نشدند.
بن مایه:
۱- UN WTO world tourism barometer october 2003
۲- UN WTO barometer october 2010
۳- UN WTO tourism highlights 2010