ستم و بیدادگری رژیم اسلامی از سال ۱۳۵۷ آغاز، و تا کنون همچنان ادامه دارد. در حقیقت خمینی بنیان گذار این جنایات بود، و در دوران وی کشتار هم میهنان سلحشور ارتشی، کشتار مردم کردستان به دست جلادش خلخالی، و سپاه پاسداران، و به دار آویختن چندین هزار از جوانان پاک و میهن دوست ایرانی درون زندان ها در سال ۶۷، و در زمانی انجام گرفت که آقایان موسوی و کروبی بخشی از این رژیم بودند. بنا بر این، خواسته یا نا خواسته در جنایات دوران خمینی شریکند، و به ملت ایران هنوز هم بدهکارند.
از این روی، گمان نمی رود که دوران حکومت خامنه ای بدتر از دوران جنایت بار اربابش، خمینی بوده باشد. آن چه که بوده وهست، سرا سر ظلم، تبعیض، تجاوز، و غارت گری. بیدادگری و جنایت است در باره زنان، دگر اندیشان، کردها، آذری، بلوچ ها، و مخالفین سیاسی.
حال اگر آقایان موسوی و کروبی نخواهند از ملت بزرگوار ایران پوزش بطلبند، دست کم بهتراست از تمجید و ستایش دوران به اصطلاح پرشکوه خلافت خمینی، و یادآوری انقلاب مقدس اسلامی خود داری نمایند، و از حکومت اسلامی و یا قانون اساسی آن نام نبرند که موجب چندش و نگرانی مردم شده، و محبت و دوستی آنان را نسبت به خود از دست خواهند داد.
همان گونه که می دانیم رژیم، با به کارگیری متعصبین و خردباختگان به دین، شمار زیادی از مزدوران و فرصت طلبان، جوانان بیکار، و مزدورانی از کشورهای دیگر، با درنده خویی و بی رحمی، در برابر ملت ایستاده اند. از این روی، روش های نرم و ملایمت، بهم گسیخته و چند پارچگی کنونی کار ساز نیست. همه تلاش ها تا کنون بی نتیجه بوده، شمار زیادی از جوانان دستگیر، شکنجه و اعدام می شوند، و هر روز بر نیروی سرکوب گری رژیم افزوده می گردد.
حال، چرا و به چه دلیل یک همبستگی و اتحاد ملی بوجود نمی آید؟.
در تظاهرات ۲۰ ماه گذشته تا کنون، اشتباهاتی در رهبری جنبش رخ داد که موجب دلسردی بسیاری از مردم، و بیشتر مجهز شدن رژیم گردید. نخستین کاری که به دلگرمی و ادامه مبارزه کمک می کند، رو راست بودن، و حقیقت گفتن به مردم است.
افرادی چون آقای سازگارا گهگاهی با دادن آمارهای نا درست موجب سلب اعتماد مردم می شوند. و یا گفتن این که آقایان موسوی و کروبی را به جای نا شناسی برده اند، و اکنون اعلام می کنند که در خانه خودشانند، به جای هم آهنگ کردن مردم، تفرقه انگیز است.
رژیم اسلامی همیشه و درهمه موارد دروغ می گوید، اگر ما هم دروغ بگوییم پس تفاوت میان ما با آن ها چیست؟.
در خیابان ها جوانان فریاد « مرگ بر دیکتاتور»، « مرگ بر اصل ولایت وقیح»، و «آزادی، دموکراسی و سکولاریسم»، می زنند، آن وقت نمایندگان جنبش سبز، و فرصت طلبان درون جنبش می خواهند حکومت اسلامی نیمه بند را همچنان نگاه دارند. قضاوت آن، با مردمی ایران است.
رهبران جنبش، به جای آن که اعلام کنند همگان از زن و مرد، از قومیت های گوناگون، و با هر باور دینی با شرایط برابر و مساوی در چرخش و اداره کشور شرکت خواهند داشت، شرکت همه را در «جنبش سبز» آزاد اعلام نمودند، و منشور اسلامی خود را با حفظ قانون اساسی، عیناً روش و عملکرد خمینی را به اجراء در آوردند. دلیل آن هم آشکار است، زیرا آقایان موسوی و کروبی خمینی را جنایتکاری مانند ویا بدتر از خامنه ای به شمار نمی آورند.
این منشور اسلامی که احتمالاً با نظر خواهی آقایان کدیور، عبدالکریم سروش، اکبر گنجی، عطا الله مهاجرانی، و عبدالعلی بازرگان از خرد باختگان مکتب دکتر شریعتی در لندن تهیه شده، نه تنها یک پارچگی و هم بستگی میان مردم ایجاد نمی کند، بلکه به دلیل های زیر موجب دلسردی و پراکندگی آنان نیز خواهد شد:
الف– از آن جا که قوانین اسلامی زن ستیز است، و زن را در کارهای اجتماعی و حقوقی نیمی از مرد و یا کمتر می داند، این قانون و هر قانون دیگری که در آن کمترین علامت و نشانه ای از اسلام دیده شود، خود به خود بانوان که نیمی از جامعه ما را تشکیل می دهند، دلسرد و نا امید می سازد.
ب– در منشور اسلامی، حقوق کاملاً برابر بدون استثناء و درهمه موارد برای دگر اندیشان، و اقوام گوناگون ایرانی در نظر گرفته نشده است.
چه روش هایی برای مبارزه با رژیم پیشنهاد می شود؟.
در چنین شرایطی که رژیم تا دندان مسلح است، به یکی از دو روش زیر و یا هردو با هم می توان رژیم را از پای در آورد:
۱- حملات پی در پی و غافل کننده به مراکز نظامی، سازمان های دولتی، مراکز تجاری، محل اقامت سردمداران، به گرو گرفتن خانواده آنان، و سر انجام یورش به ایستگاههای رادیو و تلویزیون.
جوانانی که ماهها است از جان خود مایه گذاشتند، و در خیابان ها با دست خالی با رژیم به چالش می پردازند، شاید بهتر و آسان تر بتوانند یکی از برنامه های بالا را پیاده کنند.
۲- خیزش و به پا خاستن میلیونی مردم، باهم، و همزمان، در همه شهرهای بزرگ کشور.
این روش بسیار منطقی، و کم خطر تر است. البته نه با روش کنونی که هربار تنها در چند شهر، جمعیت اندکی به تظاهرات و روبرویی با رژیم پرداختند.
یک جنبش و حرکت ملی از همه گروهها، و همه اقشار ملت لازم است تا رژیم را در تنگنا قرار داده، و از پای در آورد.
چه کار می توان کرد تا یک همبستگی ملی و همگانی به وجود آید؟.
برای ایجاد یک خیزش بزرگ ملی، رهبران جنبش باید منشور و سیاست آینده خود را بر اساس شرکت دادن همه مردم در گرداندن چرخ مملکت بدانند، و منشور و طرح پیشنهادی قانون اساسی خود را بر مبنای آن به روش زیر نوشته، و اعلام کنند:
۱- از آن جا که یک حکومت سکولار مورد خواست مردم است، باید در پیش نویس قانون اساسی، و یا منشور نوشته شده، واژه و یا کلمه ای از اسلام ذکر نشود. همان گونه که ادیان دیگر مانند مسیحی، زردشتی، یهودی، و بهایی هیچگونه تبلیغ و تظاهر در انظار عمومی ندارند، برای اسلام نیز همان برنامه و محدودیت پیش بینی شده و به آگاهی مردم برسد.
۲- عدالت اجتماعی و تساوی حقوق حکم می کند که همه شهروندان از زن و مرد باهردید مذهبی، و به ویژه اقوام ایرانی بتوانند دراجرای کار مملکت و گرفتن سمت و پست ها، شریک بوده، و سهم برابر داشته باشند.
برای آن که زنان به حقوق از دست دفته خود برسند، باید در منشور صراحتاً اعلام شود که: در فردای آزادی کشورمان،۵۰٪ نمایندگان مجلس ملی، و ۵۰٪ کابینه دولت به بانوان اختصاص داده می شود. گزینش شغل قضاوت، سرپرستی بنیاد های فرهنگی نیز زیبنده بانوان گرانمایه کشورمان است.
۳- از آن جا که به استان های مرزی، مانند کردستان، بلوچستان، و آذربایجان در دوران رژیم های گذشته رسیدگی نشده، و این منطقه ها از هر نظر محروم مانده اند، اکنون در آزادی ایران اولویت و حق تقدم در بودجه و برنامه ریزی خواهند داشت.
۴- شرکت ها، کارخانجات، و مؤسساتی که به فروش رفته و دراختیار افراد رژیم قرار گرفته اند، به سود ملت، ملی اعلام خواهند شد.
۵- نوع حکومت نیز با یک پرسش همگانی زیر نظر سازمان ملل انجام گیرد.
چنانچه این نکات و یا نکاتی مشابه آن ، در پیش نویس و یا منشور پیشنهادی گنجانده شود، بی تردید گردهم آیی و همایش، همگانی، و در همه کشور به وجود خواهد آمد.
Pingback: چگونه می توان زمینه ی آزادی ایران از چنگال دژخیمان را فراهم کرد؟ | ایران فردا()
Pingback: نوشته زیر دیدگاه نگارنده برای رسیدن به آزادی و دموکراسی است. چنانچه هم میهنان گرامی بر این نگاشته انتقادی دارند که می تواند راهنمای ما در این()
Pingback: چگونه می توان زمینه ی آزادی ایران از چنگال دژخیمان را فراهم کرد؟ – بخش نخست « تنها ایران()