به دنبال سوزاندن برگ های قرآن در کلیسای فلوریدا در ماه گذشته، مسلمانان فناتیک و خردباخته جهان که کمترین دانشی از قرآن و حتی دین اسلام ندارند، به طغیان آمدند.
آخوندهای افغانستان در مزار شریف, و قندهار، که با این کار دکان کسب خود را راکد و بی مشتری می بینند، به تحریک خردباختگان اسلامی پرداختند. و از آن جا که کار اسلام و ذوب شدگان در این دین همواره خونریزی و کشتار است، و با منطق و بحث و گفتگو سر و کاری ندارد، به دفتر سازمان ملل در مزار شریف یورش بردند، و پس از ویرانی و غارتگری آن سازمان انتفاعی مردمی، گویا تاکنون بیش از ۱۲ نفر را به خاک و خون کشاندند.
چرا کلیسای فلوریدا به آتش زدن برگ های قرآن پرداخته است؟.
علت را باید در زیاده طلبی و روح سلطه گری اسلام جستجو کرد. دین اسلام، برخلاف آن که کلاه برداران، و دکان داران دین، آن را دین صلح و آشتی می دانند، یک مرام سیاسی زورگو، یکه تاز، و سلطه گر است. سیاست این دین سیاسی، تسلیم کردن، و به زانو در آوردن همه جهانیان، به ویژه دیگر باورانی چون یهودی، مسیحی، و زردشتی است. به کنیزی، بردگی، خفت و خواری، کرنش، و دریوزگی در آوردن، از پارامترها، و مشخصات این دین کشتار گر است.
این صحنه آتش زدن قرآن است. اگر قرآن بنا به ادعای پوچ و خرافاتی مسلمانان کتابی است که از جانب الله آمده، چرا الله از آتش گرفتن آن جلوگیری نکرده است؟.
دوهفته پیش دیدیم که لشکر سیاه اسلام چگونه خیابان های لندن را زیر پای خود در آوردند، و اشغال کردند، تا در انگلستان مانند کشور های تاریک و سیاه عربستان، سومالی، سودان، بنگلادش، و پاکستان، قوانین شریعه اجراء شود.
مسلمانان آمریکا نیز هر روز و هرهفته مانند وبا و طاعون، بر دامنه قدرت و تسلط بی چون و چرای جامعه می افزایند. اینجاست که کلیسا رقیب سرسخت و بی منطقی در برابر عملکرد خود می بیند، و طبعاً نمی تواند این حرکات وحشیانه را تحمل کند.
مسلمانان افراطی و زورگو، بیشتر کشورهای اروپا مانند فرانسه، انگلستان، ایتالیا، و آلمان را اشغال کرده اند، و روز به روز بیشتربر روی تمدن و اصالت و درستی مردمان این کشورهاسایه سیاه و شوم خود را گسترده می کنند.
مسلمانان دبش و دو آتشه افغانستان که از قرآن چیزی نمی دانند، و سواد درک آن را ندارند، به تحریک آخوندهای جنایتکار که دکاندار دینند، به دفتر سازمان ملل یورش می برند، و به ویرانی و کشت و کشتار ساکنین آن می پردازند.
چرا در ایران برگ های قرآن را پاره پاره کردند؟.
ما بر این باوریم که سوزاندن و یا پاره کردن قرآن و یا هرکتاب دیگری که یک بار خواندن آن ضروری و پر اهمیت است، در هرکجا، کاری ناپسند، زشت، و دور از هر شئون اخلاقی و مدنیت است.
سال گذشته ما شاهد آن بودیم که در تاریکی شب برگ های قرآن پاره پاره شده، در ایران، در خیابان های تهران، اصفهان، کاشمر، ارومیه، بابل، و چند شهر دیگر پاره های قرآن به صورت پراکنده دیده می شد.
بی تردید، انجام این گونه از کارها در ایران، ناشی از نهایت خشم و کینه هم میهنانمان از این اسلام خشن و کشتارگر است. اکنون بیش از سه دهه است که ملت دربند ما از این رژیم اسلامی سیلی می خورد، و به خاک و خون می نشیند،
در هرحال، سوزاندن، و یا پاره کردن قرآن، در هر کجا انجام شود، عمل ناپسندی است که در ایران نیز بدبختانه از فرط ناچاری و درماندگی، از جوانان غیور و میهن دوست ما صورت گرفته شده است.
علت این طغیان و خشم مردمی از کجا سرچشمه گرفته؟. چرا قرآن؟. و نه کتابی دیگر؟.
علت را در ایران باید در این دانست که از ۱۴۰۰ سال پیش تا کنون، گرچه مردم ایران به ناچار دین خون و شمشیر تازیان بیابانی را پذیرا شدند، ولی هرگز از روی صمیمیت، و از روی دل و قلب پاک خود بدان تن در ندادند.
مردم ایران، در طی دو سده حکومت جابرانه و دیکتاتوری خونین خلفای اموی، به ناچاربه دین اسلام گردن نهادند، و به دستورات داده شده عمل کردند. ولی هرگز روی خوشی به قرآن نشان ندادند.
آن گاه، نسل های بعدی، که می دیدند یارای اعتراض و سرپیچی از این دین خون و شمشیر را ندارند، تلاش کردند، اسلام را با فرهنگ انسانی و زیبای ایرانی زینت بخشند، و چهره غیر مردمی و زورگویی آن را ملایم و جامعه پسند کنند.
از این روی، نخست مردم کشورمان قرآن را که از آن بیزار بودند، نخواندند، و به کناری نهادند. سپس از پیشوایان عرب که فاقد هرگونه صفات و خصوصیات پسندیده انسانی بودند، صفات برجسته ایرانیان، مانند راست گویی، گذشت، فداکاری، بخشش، به تنگدستان و فقیران رسیدگی کردن، جوانمردی، میهمان دوستی و مانند آن، به ویژه پندار، کردار، و گفتار نیک برگرفته از دین زردشت را بدان ها نسبت دادند.
هنگامی که از زمان صفویه سر وکله آخوندها در ایران پیداشد، چون قرآن عربی بود، و ایرانیان نمی خواستند آن را بخوانند، واگر می خواندند و می فهمیدند، آن را به کناری انداخته، و به یکباره از اسلام روی گردان می شدند، این بود که آخوندها باکلک و حقه بازی همیشگی خود، به تفسیر آن پرداختند، و بر روی زشتی ها و جنایات آن ماله کشیدند، و این پیر عجوزه و غیر قابل تحمل را با پوششی زیبا و فریبنده، دلربا، و دوست داشتنی ساختند.
آخوندهای شیعه کلاه دیگری نیز برسر مردم گذاشتند. آنان، با اشاره به یک مشت اسناد و روایت جعلی ازامامان و پیامبر، خواندن این کتاب بدون درک معنی و مفهوم آن را ثواب و دارای پاداش بزرگ و غیر قابل تصوری در آخرت دانستند.
آن هم آخرتی که همیشه برای ناآگاهان، درماندگان، و خردباختگان وعده سر خرمنی بیش نبوده است و از دید ونگاه منطق و علم باورنکردنی و دروغ بزرگ است.
با پذیرفتن قرآن در ایران چه چیزهایی را ما از دست دادیم؟.
باید دید و از خود پرسید تازیان با آوردن قرآن به کشورمان، و تحمیل آن به ما، چه چیزهایی از ماگرفتند؟- این پرسش و کند و کاو در آن، برهر فرد ایرانی لازم و ضروری است.
سوزاندن و به آب ریختن کتاب های علمی
نخستین کار تازیان، آن بود که هزاران کتاب های علمی، فرهنگی، تاریخی، پزشکی، و ادبی ما را در کتابخانه های بزرگ گندیشاپور، تیسفون، همدان، استخر، ری، فارس، و خراسان بزرگ سوزاندند، و به آب ریختند. زیرا تازیان بر این باور بودند که همه چیز در قرآن نوشته شده، و با وجود قرآن ما به کتابی دیگر نیاز نداریم.
همچنین این گفته در میان ایرانیان است که؛ «وقتی تازیان به ایران آمدند، آنان قرآن داشتند، و ما زمین، باغ، و کشاورزی داشتیم. حالا آن ها زمین، باغ و کشاورزی دارند، وما فقط قرآن داریم».
از آن چه گفته شد می توان به جرأت گفت که سوزاندن هرکتابی، چه خوب ویابد، عمل شایسته و درستی نیست. مثال خوب و پرمعنای فارسی می گوید: «هرکتاب ارزش یک بارخواندن رادارد».
دلیل بهتر آن این است که کتاب خوب، معلمی آموزنده است و به ما چیزهای خوب می آموزد، وکتاب بد، درس عبرتی است که نباید آن روش و راه رادنبال کرد.
چنان که وقتی از لقمان حکیم می پرسند که ادب را ازکه آموختی، پاسخ می دهد از بی ادبان؛ «زیرا یاد گرفتم تا کارناپسند آنان را تکرار نکنم».
آقای بهرام مشیری که یک اندیشمند میهن دوست است، بر این باور می باشد که ما باید روز شکست خودمان را از تازیان در تاریخ پیداکنیم، آن روز را روز عزای ملی بنامیم، و در آن روز، هرکجا هستیم قرآن های خود را جمع آوری نموده، و همراه با نامه ای با پست به سفارت خانه های عربستان در سراسر جهان بفرستیم، و در نامه یاد آور شویم که این کتاب را ما به رسم امانت ۱۴۰۰ سال نگاه داشتیم، بر تزئین و زیبایی آن نیز افزودیم، حال، از آن جا که برای ما تا کنون سودبخش و منشاء خیری نبوده است، با کمال میل و دوستی به صاحب اصلی آن که شما باشید بر می گردانیم.
Pingback: دعوت در اسلام یعنی؛ اجبار و دیکتاتوری بر روی همه انسان ها | iranzadh()