کار دولت بریتانیای کبیر عموماً دلالی است؛ آن هم دلالی های گوناگون. موضوع گفتگوی این نوشتار ما، دلالی اسلحه است. انگلیس ها چهار چشمی مواظبند تا اگر رژیم دیکتاتوری در نقطه ضعف قرار دارد، و یا در حال ریزش است، بلادرنگ سوداگران خود را بازبانی چرب و نرم، و احیاناً همراه با پیشکش و سوغات به داد آن دیکتاتور بفرستند.
همان گونه که در مقاله دیگری گفتیم، دولت انگلیس به عنوان حمایت و پشتیبانی، دیکتاتورهای جهان را به خرید اسلحه مدرن مانند جت های جنگنده، تانک ، و پس از آن، وسائل یدکی بدون این که تهدید و خطر جنگی نیز در میان بوده و نیازی بدانان باشد، واداشته اند. این اسلحه بعدها در زمان خیزش و قیام مردمی، برای کشتار و سرکوبی مردم به کار می رود. فروش اسلحه به بحرین و یمن موجب آن شده که رهبران دیکتاتور این کشورها به جان مردم بیافتند، و همه روزه عده ای را به خاک و خون کشانند.
این ویدیو یکی از صحنه های تظاهرات مردم سوریه علیه بشار اسد دیکتاتور خود کامه آن کشور، و رفتار رژیم با مردم نشان می دهد. دولت های جنایت کاری مانند انگلیس و ایران می خواهند به هرقیمتی شده، این تبهکاران را برسر قدرت نگاه دارند.
نقش انگلیس در لیبی
چند ماه پیش دولت انگلیس به سرهنگ قذافی یعنی کسی که مانند گاو پیشانی سپید به عنوان جنایتکار جهانی شناخته شده است، مقدار زیادی اسلحه فروخت.
یادمان نرود تونی بلر که آتش روشن کن معرکه حمله به عراق و افغانستان بود، و آمریکا را به دنبال خود می کشید، چند سال پیش قذافی را در بغل گرفت و بوسید، با این چاپلوسی و کلاهبرداری سیاسی، میلیون ها پوند اسلحه بی مورد به قزافی قالب کرد، که آن روز موجب ورشکستگی و فقر و بیچارگی، و امروز وسیله ای است، برای به خاک و خون کشاندن مردم. در ضمن با این گونه معامله کثیف سیاسی، خون سرنشینان هواپیمایی که در لوکوبی اسکاتلند از سوی مزدوران قذافی سرنگون شدند، پایمال گردید.
نقش انگلیس در اندونزی
در سال ۱۹۹۹ رابین کوک وزیر برون مرزی انگلیس در پارلمان آشکار ساخت که فروش اسلحه مدرن و قطعه های آن، به دولت اندونزی به جای جنگ با بیگانگان و دفاع از کشور، برای سرکوبی مردم، و مخالفین دولت به کار می رود. این موضوع موجب گردید که دولت انگلیس از ترس افکار عمومی، از فروش آن ها به دولت اندونزی خود داری نماید. پس از اندک زمانی روبین کوک که مرد ورزشکاری بود، ناگهان در گذشت. آیا می توان باور کرد که در گذشت او طبیعی و به دلیل سکته قلبی بوده است؟.
نقش انگلیس در سوریه
در دورانی که دیکتاتورهای خاورمیانه یکی پس از دیگری مورد خشم و نفرت مردم قرار گرفته اند، گروهی از حزب محافظه کار انگلیس مانند دیوید کامرون، نیکلاس سومز، دیوید رولند، لورا هاچیکنز، لرد تیموتی بل، در کمیته ای که به نام «کمیته محافظه کاران خاورمیانه»، و در دو مؤ سسه دیگر شرکت دارند و سهیمند. این گروه، که هرکدام برداشت و سهم بزرگی از درآمد و تولیدات سوریه به خود اختصاص داده اند، رل دلال محبت را میان حزب محافظه کار، و رژیم غیر مردمی سوریه به خوبی اجراء می کنند.
در ماه فوریه گذشته، (نزدیک به دو ماه پیش) هیأتی از نمایندگان حزب محافظه کار، به سرپرستی نیکلاس سمبز به سوریه رفتند. نیکلاس سمبر به بشار اسد رئیس جمهور تحمیلی سوریه اطمینان داد که همه مردم آن کشور از هرطبقه و گروه، از عملکرد سیاسی او، خوشحال و شادمانند. حال، این پرسش پیش می آید که آقای سمبز نماینده پارلمان انگلیس از کجا و بر اساس چه آماری از دل مردم سوریه خبر دارد، و چه گونه از سوی آنان نمایندگی می کند که مردم آن چنان خوشحالند؟.
البته ما می دانیم که بیان چنین اطمینانی از سوی مردم سوریه نیست، بلکه از جانب دولت انگلیس، و شاید هم دلداری و دلگرمی باشرکت انگلیس و دیگر کشورهای طراز اول اروپا باشد. بدیهی است گفتن چنین مطالب خرسند کننده و نشاط آور، برای بشار اسد، و در حقیقت برای مردم سوریه بها و خرج فراوان دارد، و چندان هم ارزان نیست.
در هرحال، گویا اطمینان دادن آقای سمبز چندان دوام نیافت، و آقای اسد به ظاهر رئیس جمهور سوریه، ولی در حقیقت نماینده حزب محافظه کار انگلیس در آن کشور، به تندی و چالاکی در برابر مردم به پا خاسته سوریه سکه یک پول شد، و ناچار گردید اسلحه دریافتی از حامیان خود را به جای دفاع و پدافند کشورش، در راه سرکوبی مردم به کار برد.
اطمینانی که سمبز به بشار اسد داد، با دلداری پرزیدنت کارتر به شاه در ژانویه ۱۹۷۹ چندان بی شباهت نیست.
برای آن که مردم کوچه و بازار کشورهای دیکتاتوری، از فروش اسلحه و پشتیبانی کشورهای خارجی مانند انگلیس به رهبر زورگوی آن ها بویی نبرند، و بدبین نشوند، دیکتاتورها با بوغ و کرنا و پشت بلندگوها به مردم در بند خود تبلیغ می کنند که دولت های بیگانه با جاسوسان خود، نظم و آرامش کشورشان را به هم می زنند، و به اصطلاح این انقلاب ها ساخته و پرداخته کشورهای غربی است.
و برای آن که آمار کشتار مردم به درستی در اختیار رسانه های برون مرزی قرار نگیرد، نخست این که تلاش می شود تا تعداد کمی کشته شده اعلام گردد، و بازهم برای گول زدن و گمراه کردن مردم درون کشور و رسانه های برون مرزی، همیشه بخشی از این کشته شدگان را مأموران دولت و از نظامیان اعلام می کنند.