سومین سفر دو روزه رئیس جمهور و هیات دولت به استان نسبتا ً ناآرام و بیقرار سیستان و بلوچستان که تحت تدابیر امنیتی بسیار شدیدی صورت گرفته بود، امروز به پایان رسید. سفر سوم هیات دولت و شخص رئیس جمهوری در مقیاس با دو سفر قبلی آنها به استان سیستان و بلوچستان مورد بی مهری و عدم استقبال مشهود مردم بلوچ قرار گرفت.
مسئولین استان حتی نتوانستند استادیوم ده هزار نفری شهر زاهدان را که حدود هفتصد هزار نفر جمعیت دارد، پـُر کنند. احمدی نژاد در سخنرانی ۵۲ دقیقه ای خود علاوه بر عوامفریبی های مرسوم و حملات متداول به استکبار جهانی و صهیونیسم، عمدتا ً به فواید و برکات نماز پرداخت. یعنی در حقیقت ایشان اصطلاحا ً این همه راه را برای فروش زیره به کرمانی ها آمده بودند.
این ویدیو نشانگر عملکرد دولت احمدی نژاد است که در زاهدان به جای رسیدگی به مشکلات مذهبی، و قومی که خودشان به وجود آوردند، و همه را به جان هم انداختند، و یا فقر، تنگدستی، بیکاری، و بی برنامگی مردم، و نبودن، و نداشتن فرهنگ و آموزش با کرامت انسانی گفتگو کند، مردم را از سجایا وصواب برگزاری نماز سخن می گوید.
آقای احمدی تنها در دو دقیقه پایانی سخنرانی خود، بر طبق روال دفعات پیشین وعده های سرخرمنی به مردم سیستان و بلوچستان داد. وعده های نظیر اینکه سیستان و بلوچستان اولین استان کشور خواهد بود که مشکل بیکاری و مسکن در آن کاملا ً حل خواهد شد. وزیر آموزش و پرورش دولت وی نیز وعده داد تا مشکل مدارس کـپری بلوچستان حل شود. این در حالی است که دولت در اسفند ماه ۱۳۸۸ مراسم کپرزدایی کامل مدارس را با بوق و کرنا جشن گرفته بود.
رئیس جمهوری در جمع “منتخبین” نیز وعده داد که سیستان و بلوچستان را به نمونه ترین استان کشور تبدیل خواهد کرد. البته ایشان توضیح بیشتری مبنی بر اینکه از چه جهات سیستان و بلوچستان نمونه ترین استان کشور خواهد شد، ندادند. چون هم اکنون نیز این استان از زاویه آمار اعدام و سرکوب و از منظر نگاه خشن امنیتی و نظامی و از دیدگاه شکاف عمیق طبقاتی بین مردم بومی و سـُنی مذهب بلوچ و غیربومیان شیعه مذهب طرفدار حکومت و همچنین از لحاظ محرومیت، فقر، تبعیض و تحقیر قومی و مذهبی در بین تمامی استان های کشور نمونه می باشد.
علیرغم حضور کم رنگ مردم و بخصوص مردم بلوچ و اهل سنت در جلسات و مراسم استقبال احمدی نژاد، دستگاههای تبلیغاتی استان نظیر شبکه هامون خبر از اوج ولایتمداری مردم عمدتا ً سـُنی مذهب استان و از حضور کم نظیر وسرنوشت ساز مردم حماسه ساز بمثابه برگ زرینی در تاریخ تابناک استان شهیدپرور می دهند.
وعده های ناپایدار احمدی نژاد مسبوق به سابقه است. ایشان در دو سفر قبلی خود نیز وعده های فراوانی دادند که اکثریت قریب به اتفاق آنها عملی نشدند.
در این سفر هیأات دولت نیز همچنان گذشته، ۲۲۰ مصوبه جدید به لیست متروکه ۱۷۶ مصوبه دور اول سفر و ۲۵۰ مصوبه دور دوم سفر “پُربرکت ایشان” اضافه شد. این یک حقیقت آشکار است که بیشتر بودجه های اختصاصی برای توسعه و عمران استان بجای فقرزدائی و رفع تبعیض و محرومیت زدائی، صرف پروژه های کلان امنیتی نظامی نظیر قرارگاه های نظامی، حفر خندق و دیوار کشی مرزی توسط سپاه پاسداران می شوند. بعنوان مثال در شرایطی که استان علاوه بر محرومیت شدید در زمینه بهداشتی و درمانی و دارا بودن بالاترین رقم مرگ و میر کودکان در کشور، سپاه پاسداران علاوه بر امکانات فراوان، هشت بیمارستان مجهز اختصاصی در سراسر استان دارد.
احمدی نژادی کوچکترین اشاره ای به تبعیضات متعدد موجود در سیستان و بلوچستان نکرد و طبق معمول هر گونه شکوه ای در زمینه عدم تساوی بین شیعه و سـُنی در استان را توطئه استکبار جهانی برای ایجاد اختلاف بین اقوام و مذاهب اسلامی خواند. این در حالی است که ریشه اختلافات را باید در ساختار تبعیض آمیز جمهوری اسلامی و عملکرد رژیم جستجو کرد. به همین دلیل مولانا عبدالحمید اسماعیل زهی امام جمعه اهل سنت زاهدان و رهبر بالفعل اهل سنت ایران، رفع تبعیضات موجود را مهمتر از مصوبات عمران و آبادانی می داند.
مولانا عبدالحمید اسماعیل زهی در خطبه های نماز جمعه خود از وجود تبعیضات قومی و مذهبی در استان شکایت کرد. وی گفت “آن طور که ما هم از اخبار شنیدیم، در جلساتی که هیأت دولت در این سفر داشته است، تصمیماتی در زمینه آبادانی و عمران گرفته شده است، و مسأله عمران و آبادانی استان بسیار خوب است، اما مهمتر از آن اجرای عدالت بین اقوام و مذاهب است”. وی در ادامه سخنان خود خاطرنشان کرد:
“مشکلاتی که به وجود آمده است، پس از انقلاب به وجود آمده است” و دلیل کدورت ها، اختلافات و مشکلات را اعمال تبعیض و نابرابری توصیف کرد.
مولانا عبدالحمید با اشاره به ریشه مشکلات و نهادینه شدن تبعیضات قانونی و فراقانونی در سیستم جمهوری اسلامی گفت:
” رفع این تبعیضات تنها کار دولت نیست و دولت به تنهایی نمی تواند این تبعیضات را برطرف نماید، بلکه بزرگانی که سیاست نظام در اختیار آنها است می توانند این سیاست (تبعیضات) را تغییر دهند، و معتقدیم که رئیس دولت و دیگر وزرا و کسانی که حرف آنها معتبر است و به نظریات آنها توجه می شود، باید بزرگان قوم را متقاعد کنند که سیاست موجود را تغییر دهند حقوق جامعه اهل سنت در این استان و دیگر استانها، و حتی حقوق شیعه و همه ایرانیها مراعات شود”.
در سیستان و بلوچستان چهار معضل ریشه ای و بنیادین وجود دارد که عبارتند از:
(۱): تبعیض و تحقیر شدید قومی و مذهبی بر علیه مردم بلوچ و سـُنی مذهب بلوچستان و همچنین صدها هزار بلوچ در استانهای کرمان و هرمزگان.
(۲): محرومیت شدید اقتصادی و شکاف عمیق طبقاتی و مالی بین مردم بومی بلوچ و غیر بومیان.
(۳): دکترین نگاه خشن امنیتی ـ نظامی نسبت به مردم بلوچ و اهل سنت.
(۴): حذف بلوچ ها و اهل سنت از مشارکت در تصمیم گیری ها، پروسه مدیریت و حتی مشاورت در امور استان. علیرغم مصوبه های متعدد، فقر و محرومیت در استان گسترده تر می شود. پروژه های بزرگ ملی نظیر راه آهن چابهار به مشهد، انسداد فیزیکی مرز، احداث لوله گاز از سلویه به پاکستان از طریق ایرانشهر و حفر معادن و استخراج منابع وسیع زیر زمینی بلوچستان، کمترین سودی برای مردم بلوچ و یا کوچکترین تاثیری بر پروسه فقرزدایی در استان نداشته و نخواهند داشت.
زمانبندی این سفر به استان ِ عمدتا سـُنی مذهب سیستان و بلوچستان را می توان از منظر حوادث و منازعات منطقه ای نیز مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. بر خلاف سفرهای گذشته هیات دولت که حتی دو تن از محافظان رئیس جمهور توسط جندالله ترور شده بودند، در این سفر هیچگونه حادثه امنیتی و یا “تروریستی” رخ نداد. اینگونه بنظر می رسد که ظاهرا ً توافقات امنیتی بین مقامات ایران و دولت و ارتش پاکستان صورت گرفته است. جندالله نیز اکنون حتی تحت نام “سپاه صحابه” فعالیت چندانی ندارد و بعد از بمب گذاری چابهار، دست به اقدامات دیگری نزده است.
از سوی دیگر نیز هیچگونه اعدامی از جانب رژیم در استان در طی چهار ماه اخیر صورت نگرفته است و یا حداقل اعلام نشده است که در نوع خود در سیستان و بلوچستان رکورد محسوب می شود.
رقابت های منطقه ای بخصوص در رابطه به خیزش های مردمی در کشورهای عربی، و بویژه ورود برخی از واحد های ارتش عربستان سعودی به بحرین، و گسیل نظامیان سـُنی مذهب ارتش پاکستان به آن کشور برای مهار شیعیان در بحرین، و افزایش تنش مذهبی بین ایران که متهم به دخالت در امور بحرین می باشد، و کشورهای عرب همسایه، و مشخصا ً بی اعتنایی متعاقب و معنادار رئیس جمهوری به علمای اهل سنت بلوچ، فاکتورهای هستند که احتمالا ً در تصمیم گیری سفر هیات دولت به بلوچستان در این برهه از زمان تاثیرگذار بوده اند، که در جای خود قابل موشکافی بیشتری می باشند.
اما اگر از مردم عادی بلوچ بپرسیم پیامد سفر دو روزه هیأت دولت به بلوچستان چه بود؟. خواهند گفت که: « آمدند، نشستند و گفتند و رفتند»!.