مجاهدین، از جوانان پر شور و ایثارگر، از دختر و پسر، زن، و مرد را در برگرفته اند. آنان در این ۲۷-۲۰ سال گذشته، از جان و شرف، و خانواده خود مایه گذاشتند تا به هدفی که در پیش روی خود دارند، دست یابند. در این راه خون چه جوانانی که بر زمین ریخته نشد، و پایمال نگردید؟ و چه خانواده هایی که به سوگ و غم فرو نرفتند؟. به راستی، قلم از نوشتن، و زبان از گفتن آن همه ایستادگی، و پایمردی عاجز و درمانده است.
ولی، شوربختانه، باید اذعان نمود که این جوانان پاکباخته و دلاور، هم راه اشتباهی را در پیش گرفته اند، و هم رهبران خودکامه و سودجویی برای خود برگزیده اند.
آنچه موفقیت و نکات مثبتی در مورد مجاهدین می توان برشمرد، به راهی که می روند، و یا رهبرانی که دارند، کمترین بستگی ندارد. بلکه برعکس، این دو گزینش نادرست رهبران فرصت طلب، و روشی نا مناسب و غیر مردمی، آنان را در جای خود کند و میخکوب کرده، و سال هاست که بدون هیچگونه پیشروی، بر جای خود درجا می زنند.
مجاهدین عزیز و گرامی، باید این تارها، و ریسمان های پوسیده خرافات مذهبی که دیگر کمترین بازار خریدی ندارد، از دست و پای خود باز کنند. با بهره گیری از خرد و بینش خود، دست از مشتی عرب متجاوز که سرزمین ما را غارت کردند، و عده ای در خاک کشورمان ماندند، چریدند، و سرانجام جان سپردند، بردارند.
این حنای مذهب و گور پرستی، و مراسم دور از هر خرد و دانشی که از زمان شاه اسماعیل صفوی و با سیاست های کشور گشایی او و بازماندگانش، و سودجویی و تحمیر گرایی دولت انگلیس تا کنون به روش مسخره و چندش آور عزاداری، و مرده پرستی، و ستایش تازیان در ایران متداول گشته، از وجود خود پاک کنند.
ما کمترین مخالفتی با هیچ مرام، مسلک، مذهب و باوری نداریم، ولی با هرگونه تبلیغی که جنبه خرد زدایی و تحمیر مردم ناآگاه و کم دانش داشته باشد، مانند آن چه رژیم ایران با بلند گو، در پشت رسانه ها، و یا از دهان گشاد مفتخوران و سربارهای اجتماع به نام آخوند به خورد مردم داده می شود، و رهبران مجاهدین نیز با بوق و کرنا در رسانه ها و سخن رانی های خود، آن را نشخوار می کنند، می جنگیم، و نمی توانیم بپذیریم که پس از ۱۴۰۰ سال عبودیت و بردگی تازیان به نام اسلام، این ستیزه جویی و استثمار انسان ها در کشورمان همچنان ادامه داشته باشد.
پس از نوشتن این مقاله ناگهان این ویدیو توجه یکی از همکاران ما کرد که دریغمان آمد از آن بهره نگیریم. آقای نوریزاده، در این ویدیو عملکرد گمراه کننده و سیاست نادرست و ضد انسانی مسعود رجوی را به روشنی بیان می کند. ما این گفتار سرتاپا حقیقت را می پذیریم و از شما گرامیان درخواست داریم بدان توجه، و گوش فرادهید. باسپاس.
رهبران مجاهدین، با دسترنج و اندوخته های فردفرد اعضاء، و دریافت پول فراوان از دولت های بیگانه، در پاریس به خوشی و خوشگذرانی به سر می برند. دستوراتی که می دهند، و حرف هایی که می زنند، با شرایط زمان و مکان و با خواست و روش اندیشیدن ایرانیان برون مرز، بیگانه است.
در شرایطی که چند هزار انسان پاکباخته و جانباز که جوانی خود را پشت سر گذاشته اند، نالان و سرگردان در گوشه ای از خاک عراق اسیر تبلیغات پوچ رهبران، و توهمات واهی خود می باشند.
رهبران مجاهدین، افراد خود را دست بسته در اختیار دولت آمریکا و عراق گذاشتند، و خود با چندهزار کیلومتر مسافت، در پاریس آرام و زیبا، راحت و آسوده، دستی دور بر آتش دارند.
اعضاء مجاهدین که حتی یک تیرکمان در اختیار ندارند تا از خود دفاع کنند، و امروزه، از هرانسان دیگر در روی زمین ضربه پذیرترند، با پوشیدن تنها جامه نظامی که برایشان به جای مانده، در رؤیا و خیال، خود را «ارتش آزادیبخش» می نامند که روزی بتوانند با دست خالی، در سن بالا، بدون رهبری، و یا آموزش نظامی، بر ارتش خون آشام ولی وقیح پیروز شوند، و حکومت ایران را به دست آورند. در حقیقت ارتش آزادیبخش را شیر بی یال و دمی باید دانست که به عنوان تصویر بر دیوار آویزان می شود، وگرنه صلابت و ویژگی شیر را نخواهد داشت.
زمانی که ارتش به اصطلاح «آزادیبخش مجاهدین»، که اندکی از ساز و برگ نظامی برخوردار بود، همه افراد، جوانان پرشور و ورزیده بودند، کمک های پولی و نظامی از صدام، و کمک های مالی از کشورهای دیگر بدانان می شد، در یک عملیات حساب نشده، از روی احساسات و جوانی، بدون داشتن یک رهبر آزموده و سرد و گرم چشیده، به نام « فروغ جاودان»، به مرزهای ایران یورش بردند، و گروه بسیاری از این جوانان نیک سرشت و میهن دوست در خاک و خون غلتیدند، و تنها خاطره آنان وسیله تبلیغ و گمراهی بیشتر از سوی رهبران مجاهدین برای فریب دادن جوانان، و موجب سرکوب بیشتر جوانان از هراندیشه و هر گروه، درون ایران به نام، و به بهانه مجاهدین شد. این روش سرکوبی افراد به نام و عنوان مجاهدین، و بستگانشان، درست، یا نادرست، در سراسر ایران همچنان ادامه دارد.
نکته دیگر این که به دلیل دخالت های نظامی و سیاسی ایران در وضعیت عراق، و ترتیب بمب گذاری ها در آن کشور، گویا دولت عراق و ایران مخفیانه به توافق رسیده اند که ایران کمتر در آشوب و ناامنی عراق دخالت داشته باشد، و دولت عراق به جبران آن، به اذیت و آزار مجاهدین پرداخته، و آنان را از کشور خود بیرون راند. بنابراین، باید در آینده انتظار هرگونه دشمنی و برخوردهای بدتری نسبت به مجاهدین، از دولت عراق داشت.
بی تردید، آقای مسعود و خانم مریم رجوی، کمترین علاقه و دلبستگی به سرنوشت مجاهدین در عراق، و میزان ظلم و ستمی که بدانان می شود، نداشته، و ندارند. وگرنه باشرایط تأسف بار و اندوهگین کنونی که هر روزه سپر بلای تازیانند، بایستی تا کنون افراد خود را از عراق به کشور های اروپایی جا به جا کرده باشند. البته این طبیعی است که آنان هرگز در اندیشه افراد خود نبوده اند، زیرا با رفتن مجاهدین از عراق که به ناچار در چند کشور اروپایی پخش و تقسیم می شدند، برای همیشه، ارتش مسخره «آزادی بخش» که عملاً به یک دکور و نمایشنامه بیشتر می ماند، تا یک ارتش آماده به رزم، از میان رفته، و مسعود خان و رئیس جمهور انتصابی اش، به جای آن که دست در جیب افراد خود داشته باشند، از ولایت وقیحی که برای خود در خواب دیده اند، به دو کارگر روزمرد در پاریس نزول نموده، و ناچارند از بامداد هر روز در متروی پاریس آغاز به کار کنند.