رژیم نور و معجزات زمینی- آسمانی ولایت وقیح، همه کاری کرده بود، تنها یک قلم جنس کم داشت، و آن برپایی کارخانه و ساختن بمب گازهای سمی است. البته این رژیم پربرکت الهی که همواره از آسمان ها، و گاهی هم از ته چاه چند خران (ببخشید جمکران) دستور می گیرد، لازم می بیند که برای ساخت سلاح گازهای کشنده، باردیگر به دوستان ستایش گر اسلام ناب محمدی، یعنی چینی های محترم پناه برد.
آخر نمی توان از حق گذشت، امام چهاردهم حضرت خامنه ای که بنا به گفته آیت الله مسواک یزدی هفته پیش سفری به آسمان ها کرده، ناچار است از «خودی» ها، که همان بیت رهبری، شامل ملا مجتبی قلچماق و دیگر یال و کوپال و چند دوجین آخوند ریز و درشت مفتخور تشکیل می شود، پشتیبانی و حمایت کند، و از « ناخودی»ها، مانند سپاه، بسیجی، یک گله آخوند بی غیرت شکم بشکه، و « بی خودی»ها، چون جنبش سبز، گروه خس و خاشاک، و میکرب های اجتماع هرچه زودتر آسوده و راحت شود.
آخر طفلکی این ولی وقیح مهربان که تا کنون آزارش به مورچه هم نرسیده، تا چه اندازه می تواند از شر این «ناخودی» ها، و « بی خودی»ها، رنج برد. تاکنون هربار شورشی از آنان بر خاسته، این ولی وقیح مادر مرده، از ترس و نگرانی، شلوار خود را خیس می کند، و بیهوش می شود. تا آن جا که والده آقا مصطفی ناچار است با کاه گل، و گاهی هم با سرگین الاغ، این امام معصوم را به هوش آورد.
بر اساس این نیاز فوری به ساختن بمب های گاز کشنده، زیبو کمت ((Zibo Chemet، یک کمپانی چینی، پذیرفت تا همه لوازم و امکانات را فراهم آورده، و کارخانه مورد نیاز را در یک منطقه صنعتی به نام شکوهیه در نزدیکی شهر قم برپا کند. سپس به تربیت نیروهای انسانی پرداخته، و هرگونه همکاری لازم را در آینده با مسئولین کارخانه داشته باشد.
شاید خوانندگان گرامی از اثرات معجزآسای این گازهای سمی که می تواند برق آسا جمعیتی را نابود کند، و برنامه های دراز مدت ولی وقیح را به خوبی به اجراء در آورد، آگاهی نداشته باشند. از این روی، بهتر است از آن چه در بمباران حلبچه گذشته است، آگاهی یابیم:
در جریان جنگ ایران و عراق در سال های ۱۳۶۸-۱۳۶۰، نیروهای عراقی در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۶۶ (۱۶ مارس ۱۹۸۸) به منظور سرکوبی شورش مردم کرد شمال عراق، طی عملیاتی به نام الانفال، ۵۰ فروند از جنگنده های ارتش ددمنشانه بعثی عراق که محموله هریک از این جنگنده ها چهار بمب شیمیایی بود به دستور صدام، به شهر کردنشین حلبچه از شهرهای کردستان عراق را که در۱۰-۱۵ کیلومتری مرزایران، و ۲۲۵ کیلومتری شمال شرقی بغداد واقع شده است بمباران شیمیایی کرد. در این عملیات تقریباً پنج هزار نفر که غالباً غیرنظامی بودند کشته شدند.
خردل، ساردین، تابون، گازهای سمی این بمب های شیمیایی را یک بازرگان هلندی به نام فرانس فان آنرات در اختیار صدام گذاشته بود. این بازرگان، علاوه بر صدام، مسئول دیگری در کشت و کشتار، و درد و رنج بیماران بازمانده از این جنایت به شمار می رود.
بسیاری از قربانیان این بمب های شیمیایی، برای تمام عمرمعلول شدند. آنان که زنده ماندند، از نارسایی ریه، نابینایی، مشکلات تنفسی و ناراحتیهای پوستی رنج می برند، و شماری از آنها اقوام خود را در بمبارانها ازدست دادند. یکی از وکلا درجلسه دادگاه می گفت که موکلانش روزانه با صدمات ناشی از بمبارانها دست بگریبانند.
این ویدیو ابعاد روابط تجاری و سیاسی ایران و چین را بیان می کند. فروش میلیون ها دلار نفت به قیمت ناچیز، و تقریباً رایگان، و خرید انبوهی از کالاهای درجه ۵، باکیفیتی پائین، و دادن حق معامله، یا رشوه، و یا به عبارتی محترمانه تر، کمیسیون، به تعدادی پاسدار، و بازاری خیانت پیشه، و وطن فرو،ش، و با پیامد ورشکستگی کارخانه های کشور، بیکاری و گرسنگی مردم ایران. این است کرامات و خدمات ولایت وقیح در ورشکستگی کشورمان.
خبرگزاری فرانسه، حلبچه را پس ازبمباران شیمیایی، شهری منجمد و ساکن خواند که به خوابی عمیق فرو رفته است.
نیویورک تایمز، این عمل را از هرجهت و به هر مفهوم، یک جنایت جنگی دانست که با انکارهای سست و رسمی عراق وعذر و بهانه های غیر رسمی درمورد استفاده از یک سلاح ناجوانمردانه درآمیخته است.
بی بی سی رادیو دولتی انگلستان گزارش داد: یک دکتر بلژیکی ویک دکتر هلندی از سازمان بهداشت بین الملی، موسوم به پزشکان بدون مرز، ویک متخصص مسائل شیمیایی، به اتفاق آراء تایید کردند که درحلبچه و مناطق اطراف آن علیه مردم غیر نظامی ازسلاحهای شیمیایی استفاده شده است.
حال، که شما گرامیان در جریان قرار گرفتید، نمی خواهید به این ولی وقیح دلسوز و مهربان که قلب نازکشان از سنگ هم سخت تر است، آفرین بگویید؟.