ببینید وضع هم میهنان فلک زده و مصیبت دیده ما به کجا رسیده؟. ما تا چه اندازه بدبخت بیچاره ایم؟. چرا باید مردم ما نتوانند و یا نخواهند در کشور بمانند، و آزادانه به کار و کوشش خود پردازند؟. و چرا باید انسان هایی پیداشوند که از شدت نگرانی و کینه توزی رژیم جنایت کار آواره کشورهای دیگر شده، و سرانجام ناچار شوند دهان خود را بدوزند؟.
در این ویدیو، کامبیز روستایی جوانی که گویا تقاضای پناهندگی او از سوی دولت هلند پذیرفته نشده بود، در میدان بزرگ شهر آمستردام، خود را به آتش کشید. همانگونه که گفته شد کشورهای اروپایی همواره شریک دزد و رفیق قافله اند. آنان سالیان زیادی است که با وجود جنایات رژیم، همچنان روابط تجاری و سیاسی خود را با آن نگه داشته اند.
از ۳۲ سال پیش تاکنون، مردم در بند و تحت فشار و ستمگری این رژیم خودکامه، به هردری می زنند تا با زادگاه و کشوری که بی تردید آن را دوست دارند، و ستایش می کنند، برای همیشه خداحافظی کرده، به دیگر کشورهای ناشناخته جهان پناه ببرند. بدبختانه کشورهای دیگر جهان همواره در اندیشه سودجویی خود، و داشتن رابطه اقتصادی و بهره گیری از رژیم غیر مردمی ایرانند.
به تازگی در آمستردام یک ایرانی به نام کامبیز روستایی خود را به آتش کشید، و زهرا بهرامی ایرانی- هلندی تبار به راحتی، بدون آن که دولت هلند برخورد سازنده و نجات دهنده این قربانی داشته باشد،در ایران به دار آویخته شد.
مسأله رفتار دولت های بیگانه با ایرانیان سرگشته و مصیبت دیده، از انسانیت و نوعدوستی خارج گشته، و همه چیز و همه جا به رقابت اقتصادی و سیاسی کشانده شده است. کشورهای اروپایی، با حفظ رابطه سیاسی، و رفتار گرماگرم خود با این رژیم جهل و جنایت اسلامی، همه انگیزه های انسانی و بشری را فراموش کرده اند، و همچنان به داد و ستد خویش ادامه می دهند.
یادمان نمی رود مجید کاووسی که از ترس انتقام رژیم ایران به دبی فرار کرده بود، و از سفارت آمریکا درخواست پناهندگی کرد، ولی آن نا انسان ها که سوداگران مرگ به شمار می روند، جوان درمانده و ستم کشیده را به پلیس دوبی تحویل دادند، که او را به ایران بازگرداند، و پس از شکنجه های زیاد به دار آویختند. البته اگر این ایرانی چک یک میلیون دلاری به سفارت آمریکا می داد، نه تنها به او پناهندگی می دادند، بلکه با عزت و احترام، وسیله فرستادن او را به آمریکا نیز فراهم می کردند. چنانکه در مورد عده ای از ایرانیان تا کنون انجام داده اند.
هم چنین، همکاری دولت و پلیس جنایتکار ترکیه را با دولت ایران و برگرداندن فراریان به آن کشور را به خوبی می دانیم که چگونه موجب شکنجه و مرگ شماری از هم میهنان ما شدند. همین رفتار ناجوانمردانه و سودای مرگ دولت های دیگر با رژیم ایران، در افغانستان، پاکستان، نیز ادامه داشته است.
تنها برگرداندن ایرانیان و تحویل آن ها به پاسداران جنایتکار در مرزهای ایران نیست، بلکه رفتار مأمورین این دولت ها با دستگیر شدگان، چپاول و غارت هستی آن ها، و تجاوز به زنان و دختران درمانده آنان، بخش دیگری از جنایت رژیم کشورهای هم مرز با ایران است که با رژیم ایران در این جنایتها همکاری می کنند.
در این ویدیو، مجید کاووسی جوانی برومند را می بینید که مانند صدها جوان دیگر، در مبارزه با رژیم جهل و جنایت ولایت وقیح جان باخت. این جوان دلاور حتی هنگام اعدام نیز، به ریش فاسدان و مزدوران رژیم خون و شمشیر لبخند زد، و از خود لرزش و سستی نشان نداد. دولت آمریکا مقصر کشتار این جوان رشید است.
در مورد وحشیگری، و سودجویی پلیس ترکیه و پاکستان، و برخورد پاسداران مرزهای ایران، داستان های زیادی است که گفتن آنها محتویات یک یا چند کتاب را در بر می گیرد.
رفتار پلیس یونان با پناهندگان ایرانی، به ویژه با ۲۵ نفر که بعنوان اعتراض، به ناچار دهان خود را دوخته بودند نیز داستان غم انگیز و تراژدی دیگری است. خوشبختانه پناهندگان دلیر ایرانی در یونان، با کوشش خستگی نا پذیر و تلاش پیگیر خود، دولت یونان را به ستوه آوردند، و آنان را وادار به پذیرش خواسته های خود نمودند.
بدبختانه، در این گرفتاری و دشواری های برون مرزی، هم میهنان دربند در ایران نمی توانند کاری کرده، و سوای غم خواری، اثری داشته باشند. اما، صدها، بلکه هزاران ایرانی در اروپا، و به ویژه آمریکا با ثروت و نفوذ سیاسی و اجتماعی هستند، که در بی غیرتی و بی توجهی تمام، تنها در اندیشه خوش گذرانی، و شادمانی خودند، و از در ستم بودن، و با تنگدستی زندگی کردن هم میهنان خود غافلند، و کمترین احساسی نسبت به درد و غم آنان ندارند. هرساله هزاران دلار در قمارخانه ها، و شب نشینی ها، و گذراندن نشست های خوش گذرانی تلف می کنند، ولی کمترین توجهی به پناهندگان زجر کشیده و ماتم زده ما در زندان های بیگانگان ندارند.
اکنون، شش ایرانی از تاریخ ۶ آوریل درانگلیس اعتصاب غذا کرده اند، و پس از ۱۶ روز، ۴ نفر آنان دهان خود را دوختند. آقایان مهیار، و مهران میاری، و کیوان بهاری از این چهار نفرند که ما به نامشان برخورد نمودیم. این چهار نفر که در تظاهرات سال ۲۰۰۹ دستگیر، و پس از شکنجه های طولانی، بدانان تجاوز شده است.
بدبختانه، دولت انگلیس از چهار سده پیش همکار و پرورش دهنده آخوند در ایران بوده، و هم اکنون نیز با آنان روابط سیاسی، و اقتصادی کامل دارد. بنا براین، دولت انگلیس، امامزاده ای است، که هرگز از آن معجزه ای دیده نشده، و نمی توان آینده خوبی را برای این عزیزان در بند انگلیس پیش بینی نمود.