شما دوستان، حتماً این شیرین بانو را به خوبی می شناسید، و از افکار عالیه ایشان آگاهی دارید. برای عزیزانی که افتخار آشنایی با کلام زیبا و عملکرد اسلامی شیرین بانو آشنا نیستند، اجازه فرمایید کمی در باره کرامات ایشان، و تلاششان برای ایجاد صلح در جهان به کمک آثار گرانبهای علی شریعتی پدر انقلاب اسلامی ایران بپردازیم.
شیرین بانو به عنوان یک زن مسلمان، در سال ۲۰۰۳ جایزه صلح خود را دریافت فرمودند. آن گاه در خدمت اسلام در آمدند و به یاد عزیزان غزه و فلسطین و زندانیان گوانتانامو به اندوه نشستند، و اشک ها ریختند.
تلاش شیرین بانو همواره این بوده که با قانون اساسی رژیم جهل و جنایت اسلامی، زندانیان را آزاد کنند، و صلح و آرامش، و بنا به گفته خودشان، سربلندی برای ایران به وجود آورند.
شیرین بانو، با قدم های آهسته، و نرم نرمک ضمن بر شمردن سجایای اسلام و حکومت اسلامی، به دفاع از زندانیان پرداختند که با برخورد رژیم «تمامیت خواه» و خودکامه روبرو شدند. تا آن جا که دفتر و دستک ایشان نیز مورد یورش نمایندگان اسلام ناب محمدی و تازیان حاکم بر ایران قرار گرفت، و به ناچار، برای رهایی، و نجات جان خود، کاسه کوزه خود را جمع کردند، و آواره دگر کشورها شدند. هم اکنون در پناه شیطان بزرگ، به فال گیری و سر کتاب باز کردن می پردازند.
شیرین خانم، به تازگی مصاحبه ای با سازمان ضد مردمی، و ضد ایرانی «شورای ملی ایرانیان آمریکا – NIAC نیاک» داشته اند، که شما گرامیان آن را خواهید دید، و به پرسش های ما از این شیرین بانو توجه خواهید فرمود.
در این ویدیو شما با شکر افشانی شیرین بانو آشنا می شوید که چگونه می خواهند با اصلاح طلبی رژیم وحشی و افسار گسیخته را رام کنند، و برسر عقل در آورند.
نگارنده بر این باورم بیشتر ایرانیانی که دست بر آتش دارند، سیاست و حوادث روز را دنبال می کنند، بر این عقیده اند که «سازمان نیاک» یک سازمان ضد ایرانی است که در راه بقا و جاودانی شدن رژیم کشتارگر اسلامی با مزدوران ایرانی نما، و چند آمریکایی سودجوی ضد ایرانی، در تلاش و همکاری اند . سرپرست این سازمان، تریتا پارسی، و همکاران دیگرشان مانند هوشنگ امیر احمدی، مورد خشم و نفرت بیشتر آگاهان ایران دوستند، و عملکرد آنان را خیانت به مردم و کشور ایران می دانند.
و اما، سخنان پرنغز شیرین بانو با سازمان نیاک:
۱- فردی به نام دکتر هژیر رحمان داد، با زرنگی و زیرکی انقلاب مردم ایران را بر سه خواسته متفاوت؛ اصلاح مدنی، اصلاح رژیم، و براندازی رژیم عنوان می کند. نوع و روش این پرسش، خود یک نوع زیرکی، و خدشه وارد کردن به انقلاب مردمی است.
شیرین بانو، که احتمالاً فریب این پرسش را می خورد، می گوید: « یکی می گوید رژیم باید عوض شود، یکی می گوید قانون اساسی باید عوض شود و..». شیرین شیرین بانو به دنبال این کلام بحث عوض شدن رژیم را به میان نیاورده، و برای تعویض قانون اساسی نیز چون امکان خون و خونریزی دارد، طبیعتاً ایشان موافقتی ندارد. از این روی، به دلیل آن که ۳۲ سال خون ریزی کافی است، ایشان بر این باور است که ما باید از طریق مسالمت آمیز رفتار کنیم.
گویا خانم عبادی تظاهرات مردم ایران را دنبال نکرده اند. گویا ایشان هم برنامه دارد انقلاب مردم ایران را مانند آخوند کدیور و تریتا پارسی به بیراهه کشاند. باید از نامبرده پرسید در چه بخشی از تظاهرات، خواسته مردم به این شکل «یکی این می گوید، و دیگری آن می گوید »، انجام شده؟.
تا آن جا که ما می دانیم و در بیشتر راه پیمایی ها که ما خودمان، و افراد گروهمان شرکت داشتیم، اکثریت قریب به اتفاق مردم فریاد می زدند؛ «مرگ بر دیکتاتور»، «مرگ بر ولایت فقیه»، «استقلال، آزادی، حکومت ایرانی»، و مانند آن.
حال، باید از این بانوی محترم پرسش کرد چند نفر میان خیزش چند میلیونی، خواستار اصلاحات و ترمیم قانون اساسی بودند؟. البته شاید منظور شیرین بانو آقای هوشنگ امیر احمدی است که ببخشید مانند اسهال میان کاخ سپید و حجره آقای احمدی نژاد در رفت و آمد است، و گاهی نیز دورادور، تظاهرات چند میلیونی مردم ایران علیه ولایت وقیح را نظاره می کند.
نکته دیگر این که شیرین بانو فراموش کرده اند که این رژیم، «تمامیت خواه» است. اگر بخواهیم در امان بوده، و آسوده به سر بریم، باید صد در صد تسلیم اراده و منویات آنان باشیم، و هرگز گلایه و شکایتی نداشته باشیم. شیرین بانو نمی داند، و یا نمی خواهد بروی خود آورد که در اسلام، صلح، برابری، عدالت، و به طورکلی حقوق بشر که ایشان داعیه طرفداری آن را دارند، وجود ندارد.
با بررسی این نکات، ما دوستانه به این شیرین بانوی گرامی توصیه می کنیم دست از این سیاست غلط و ناروای خود بردارند، زیرا راه مماشات و اصلاح طلبی راه و خواسته مردم ایران نیست. دندانی که درد می کند، باید درد کشیدن آن را تحمل کرد، و از ریشه بر آورد. روش اصلاحات شما، تنها قرص مسکن است، ولی راه معالجه نیست.
هم اکنون نهضت های بزرگی در منطقه آغاز شده است. حکومت های سوریه و بحرین که به شدت زیر چتر، و تحت حمایت بریتانیای کبیر است، در حال سرنگونی اند. قذافی جنایت کار اسلام نیز چندان دوام نخواهد آورد. امروز یکی از فرزندانش به نام سیف العرب کشته شده، به زودی نوبت دیگر بستگان و خودش نیز خواهد رسید. عجب آن که اسلام شما اسلام باخته مسلمان، تنها از جنگ و خونریزی حرف می زند، و با آشتی و صلح میانه ای ندارد. قذافی جنایتکار نیز نام های فرزندان خود را با سیف (شمشیر) آغاز کرده است.
اسلام دین تسلیم، و خاکساری و عبودیت است. شما هرگز نخواهید توانست به دور میز با رژیمی که دکانداران دینند به گفتگو بنشینید، و با منطق و دلیل بحث کنید. در اسلام میز گرد وجود ندارد. یک منبر گذاشته شده، آخوندی چند متر بالاتر ازشماروی تشک و جای گرم و نرم می نشیند، مزخرفاتی که کاملاً بی پایه و بی اساس است، و در دکان هیچ عطاری پیدانمی شود به شما تحویل می دهد، و شما عبد ذلیل، در پایین، روی زمین، با درد کمر وپا، به ناچار به آن لاطائلات گوش فرا می دهید، و هرگز حق اعتراض، و پرسشی نخواهید داشت.
۲- خانم عبادی برای آن که خونی از دماغ کسی بیرون نرود، راه اصلاح طلبی را پیشنهاد می کند. باید به این شیرین بانو گفت مگر تا دوسال پیش مردم به دنبال اصلاح طلبی نبودند؟. مگر خون از دماغ که هیچ، آیا خونی بود که ریخته نشود، واز جای بدن جوانان ما جاری نشود؟. شیرین بانو، شما کجای کارید؟. شما انشاء می خوانید، یا بحث سیاسی می کنید؟.
ما بازهم تکرار می کنیم این رژیم، کشتارگر، و تمامی خواه است. این رژیم، مردم کشور را سه گروه می داند: «خودی»، «غیر خودی»، و «بی خودی». اکثریت مردم ایران، یعنی حدود ۸۰٪ جمعیت، حتی خود شما، جزء گروه «بی خودی» به شمار می آیند.
چرا خانم عبادی خود را به خواب خرگوشی می زنید؟. شما که خودتان در خدمت این رژیم و بلند گوی تبلیغاتی به نفع آن بودید، با شما چه گونه برخورد کردند؟. آیا با چنین رژیم طغیان گر افسار گسیخته، کوچکترین راه مماشات و اصلاح طلبی وجود دارد؟.
شیرین بانو بیان داشتند: «شما نمی توانید با دشمن خود بر سر یک میز مذاکره بنشینید….» این حرف جالبی است، و به ما نشان می دهد امکان مذاکره و رسیدن به یک تصمیم مشترک وجود ندارد. باید از شیرین بانو پرسید، چگونه می خواهید از طریق قانون اسلامی این رژیم که قدرت خدایی به آخوند ۵ تومانی مشهدی داده است، و یک گله آخوند شکمباره را بر گرده و کول ما نشانده است، به اصلاحات، آزادی، و سکولاریسم که منتهای آرزوی شماست، برسیم؟.
خانم عبادی عزیز، اگر جوانان ایران نتوانند تا کمتر از ۵ سال دیگر شر این هیولا و بختک را با همه قانون های اسلامی اشان از سر مردم ایران کوتاه کنند، و اسلام را مانند ادیان دیگر در ایران به درون خانه هایشان، و فضای در بسته بفرستند، این رژیم با حمایت روسیه، چین، کشورهای اروپایی، و فعالیت خستگی نا پذیر همرز گرامی شما تریتا پارسی، و باند ایرانی – آمریکایی اشان، یا ایران در گیر جنگ و تجزیه می شود، و یا مانند دوران خلفای عباسی، چندین سده دیگر مردم باید روزی سه بار، در کنار وپای منبر علمای اعلام به سجایای اسلام راستین گوش فرا دهند، و در انتظار آن باشند تا فردی از چاه قم بیرون آمده، و آنان را نجات دهد. آیا شما هم در انتظار آن روزید؟.
۳- خانم عبادی که می خواهد از دماغ کسی خون نیاید، از آقای هاشم خواستار نماینده معلمین ایران سخن می گوید؛ مرد ۶۵ ساله ای که ۱/۵ سال است در زندان به شدت بیمار است، واین رژیم عدل و کرامات اسلامی، دست و پای ایشان را در بیمارستان زندان تا عمل جراحی، در غل و زنجیر بسته است.
باید از شیرین بانو پرسید، چرا این چنین ضد و نقیص صحبت می کنید؟. از یک سوی با بیان و مثال های خود ثابت نمودید که این رژیم اصلاح پذیر نیست، و از ۳۲ سال گذشته تا کنون، خون زیادی ریخته شده، و با چنین رژیم های زیادی خواه نمی توان بر سر یک میز نشست، و مذاکره دو طرفه نمود، و از سوی دیگر، می خواهید باهمین رژیم گستاخ و درنده خوی، بر سر میز مذاکره بنشینید، و به اصلاحات برسید؟.
گویا شیرین بانو فراموش کرده اند که آقای ملا اوباما با تلاش و توصیه شبانه روزی باند تریتا پارسی، هوشنگ احمدی، و دوستان ایرانی- آمریکایی اشان که مملکت را بر سر معامله گذاشته اند، و روی فروش آن به تعیین نرخ می پردازند، چه تلاش ها که نکرد تا با رژیم ولایت وقیح از در دوستی و آشتی در آید؟. آیا به نتیجه رسید؟.
گمان می کنم نخستین شرط پذیرفتن این مذاکره می بایست آن باشد که آقای ملا اوباما همان گونه که دست ملک عبدالله را بوسید، بر تنها دست ولی امر مسلمین، آخوند ۵ تومانی مشهدی بوسه زند، ۲ سال در فیضیه قم، در خدمت طلبه های اسلام کار آموزی کند. پس از ختنه شدن در حضور علمای اعلام، به مذهب شیعه ( ربطی به دین اسلام ندارد. چون مذهب شیعه دین مونتاژ ایرانی، ساخت وطن است که در کارخانه ترکان صفوی، و بچه های اصفهان زمان شاه اسماعیل ساخته شده) مشرف شده و سپس افتخار نشستن بر پای منبر مذاکره با ستاره آسمان نبوت علی خامنه ای را داشته باشند.
بخش دیگر سخنان پر نغز و مغز شیرین بانو در مورد اسلام و الهام گرفتن ایشان از علی شریعتی است. باید به این خانم محترم گفت ممکن است شما ممکن است قوانین جزایی و جزایی اسلامی را به خوبی خوانده و از حفظ باشید، ولی شوربختانه آگاهی و دریافت ناچیزی از اسلام دارید.
اسلام در ذات و وجود و بنیان خود، دین کشتارگر، بی عدالتی، جنگ و خون ریزی، مسالمت نا پذیر، غیر فرهنگی، خردباختگی، دور از هر اندیشه و تصور انسانی است.
نگارنده به شما توصیه می کند چند کتاب درست حسابی در مورد پیدایش و تاریخ اسلام، نوشته مورخان بزرگ عرب، ایرانی، و اروپایی بخوانید تا به این نتیجه برسید که از اسلام جز خرافات نوشته آخوندها، و کتاب های مجلسی و دائرت المعارف و مانند آن که برای تحمیر و خلع انسانیت نوشته شده، چیز دیگری نمی دانید.
در ضمن علی شریعتی پدر انقلاب اسلامی است، و خیانت او به ایران در ردیف سلمان فارسی، و آخوندهای زمان شاه سلطان حسین، و فتحعلیشاه است. اگر می خواهید لیستی از ۱۰-۲۰ کتاب های اسلامی برایتان بفرستم تا این چنین نا سنجیده سخن نگویید.
نکته دیگر این که جهان و همه هستی های آن بر اساس بی عدالتی و تبعیض، ظلم، و ستمگری بنا شده. شما از کجا می گویید، که ظلم دوام ندارد؟. شما در کجای جهان عدالتی در سراسر تاریخ دیده اید که این چنین از پایان ظلم و ستمگیری گفتگو می کنید؟.
در پایان، از شیرین بانو درخواست می شود شما که در آرزوی یک حکومت سکولاریسم و دموکراسی هستید، هرگز، و در هیچ کجا از دین و باورهای مذهبی خودتان که رابطه قلبی اتان با خداوند بزرگ است بر زبان نیاوید، که از سکولاریسم به دور است، و در حقیقت با یاد آوری اسلامتان، و باورهای دینی اتان، به هرزن، و مرد ایرانی غیر مسلمان، مانند ارمنی، زردشتی، بهایی، و یهودی ظلم کرده اید.