دیروز در یک سایت نظر سنجی مطلب بسیار دلچسبی را خواندم که حیفم آمد با شما خوانندگان گرانقدر در میان نگذارم.
طی یک نظرسنجی بزرگ و کارشناسی شده توسط تاریخ دانان، کوروش بزرگ به عنوان موفّق ترین، بهترین فرمانده ی ارتش تاریخ دنیا شناخته شده است که بسی جای افتخار و سربلندی است.
البته باید گفت که این نظر سنجی تنها از دید کشور گشایی، شکست نا پذیری، و قهرمانی انجام گرفته، ولی در مورد رفتار و منش انسانی، بردباری و مهربانی با زیردستان، و یا ملت شکست خورده و تسلیم شده، هیچ گونه ارزش یابی نشده است. چنانچه این ویژگی ها در سنجش و نظرپرسی مطرح بود، بی گمان کوروش در این مورد نیز مقام نخست را در تاریخ جهان خواهد داشت.
چنانکه آتیلا، اسکندر مقدونی، سزدار رومی، چنگیز خان، آدولف هیتلر، و ناپلئون، نیز از این ده نفر جهان گشایان شکست ناپذیر به شمار می آیند. در حالی که ما می دانیم آتیلا، و چنگیز خان گرچه در جنگ و ستیز و کشورگشایی شکست ناپذیر بوده اند، ولی در خونخواری و بی رحمی کم نظیر به شمار می آیند. جا داشت صفات انسانی و عطوفت و مردانگی نیز مطرح می شد، که همان گونه که بدان اشاره رفت، بازهم کورش سمبل رقابت ناپذیر و بی مانند در جهان بود.
اگر از دید جهانگیری و کشورداری، و مدیریت هردو باهم بررسی می شد، باید گفت داریوش، مقام والایی در تاریخ جهان دارد، و شاید در این مورد داریوش مقام نخست را در جهان اشغال می کرد. جای شگفتی است که چرا جهان، به این دلاور جهانگیر و جهاندار، و مدیر و سازنده مبتکر تاریخ جهان عنوان «بزرگ»، یا کبیر نداده است؟.
در هرحال، از آن جا که کوروش چهره تابناک انسانیت، مروت، جوانمردی و گذشت بوده است، گزینش وی به عنوان بهترین سلحشور جهانی، موجب بالیدن و افتخار هر ایرانی پاک سرشت و نیکو سیرت است، و ما به تک تک ایرانیان باشرف که خون و خوی ایرانی در آن ها هست، و از تازی گری برکنارند، این گزینش به جا و رویداد فرخنده را شادباش می گوییم.
حال این پرسش پیش میاید که این هم میهنان مسلمان، پس از انتشار مقاله ی ما در رابطه با جلاد بزرگ اسلام، اظهار داشته اند که ایران هر چه دارد از اسلام دارد و اوج قدرت ایران، در زمان اوج گرفتن قدرت مسلمین بوده است و بی هیچ گونه دانشی، تمامی خیال بافی ها و خرعبلات محمّد بچّه باز را، عقل گرایی اسلامی نام گذاری می کنند، تا کی می خواهند چشمانشان را بر روی حقایق ببندند؟. آیا این گونه گفتار موجب شرمساری و خجالت آور نیست؟.
بی تردید، این مخالفان، و دشنام دهندگان، از یکی و یا هردو گروه زیر را شامل می شوند: ۱- خردباختگان و محو شدگان در سحر و جادو، و حرکات شیطانی آخوند، ۲- مزدوران، و جیره خواران رژیم، که با دریافت مقرری ماهانه هنگفت از رژیم، که یقیناً از خون جوانان میهن عاید شده است، به ژاژخواری می پردازند، و در برابر این مقاله ها که سرتاپا حقیقت و برگرفته از تاریخ، و از روی بن مایه های معتبر تهیه شده است، جبهه گیری کرده، به مغلطه می پردازند، و دشنام می دهند. زهی بی شرمی، زهی بی وجدانی، و بی فرهنگی!.
همه ی ما داستان تخیّلی سفر محمّد و الاغش را به معراج شنیده ایم، همچنین آیه هایی از تازی نامه که شهاب سنگ را سنگ هایی تعریف می کند که فرشتگان به سمت شیاطین پرتاب می کنند تا از زمین دور بمانند و هزاران هزار داستان تخیلی و دور از عقل دیگری که محمّد به کمک سلمان فارسی خائن، برای سوار شدن بر مردم سر هم کرده بود، می دانیم. حال اگر ما از خرد و اندیشیدن برخورداریم، و ریگی ته کفشمان نیست، کجای این لاطائلات و مزخرفات نشانی از عقل گرایی دارد؟.
آیا از دید شما خواننده ی گرامی، کسی که به یک دختر خردسال تجاوز می کند و صحبت از سکس با بزغاله می کند، اصولا یک بیمار روانی و عقده ای جنسی است یا یک شخص عقل گرا؟. آیا نمی بایست این پیامبر دروغین با این اندیشه های شیطانی و ضد انسانی به تیمارستان فرستاد، و یا در گوشه ای می بست که اجتماع از شر او در امان باشد؟.
گویا خود این طرفداران و دفاع کنندگان از آن تازیان زنباره و جنایت کار نیز از همان قماشند، و همان اندیشه دارند. وگرنه چه کسی می تواند از تازی شهوت ران و خونخوار که ملت ما را برای ۱۴۰۰ سال به گمراهی کشاندند، جانب داری کند، و برای یک لحظه قاتلان و جنایتکاران را انسان تصور نماید؟.
آیا آتش زدن دانشگاه و کتابخانه ی جندی شاپور و بسیاری دیگر از کتاب ها در دانشگاه ها و کتاب خانه های ایران، و کشورهای دیگر، حکایت از خرد گرایی محمّد و یارانش دارد، یا وحشیگری، و عملکرد حیوانی آنان؟.
این وحشیگری و ددمنشی همچنان در توله های تازی حاکم بر کشورمان در زمان کنونی به چشم می خورد. چنانچه این رژیم تازی نژاد، سینما، تماشاخانه، استادیم، کتابخانه، آرامگاه ناموران و برجستگان تاریخمان مانند رضا شاه بزرگ و بسیاری بناهای تاریخی دیگر را ویران نمود، آرامگاه کوروش بزرگ را به آب انداخت، جنگل ها را از میان برد،، نام شهرها، وخیابان ها را از اصالت و نام های بزرگان ایرانی حذف، و نام خیانت کاران ، مزدوران، و دشمنان این آب و خاک رابر آنان نهاد.
آیا تفاوتی میان این جنایتکاران، و قداره کشان، آدم کشان اسلام از آغاز تا کنون است؟. پس پشتیبانی و طرفداری ما از تازیان زنباره و کشتارگر، یا از روی خردباختگی و تهی مغزی است، ویا از وابسته بودن، نان را به نرخ روز خوردن، و مزدوری است.
آیا برده داری و کنیز فروشی و هم خوابی با زنان بیوه ی نظامیان و ناموس ایرانیان را به غنیمت گرفتن، نشانه ی عقل و تکامل آن تازی است؟
اگر ایرانیان نبودند تا با هنر و دانش خود، به اسلام بال و پر ببخشند و به زور شمشیر کمی از دانش خود را در اختیار آن دزدان قرار دهند، آیا فکر نمی کنید که مسلمین و اعراب هنوز هم به دنبال غذا بین پهن شتر هایشان می گشتند؟
اینکه ایرانیان بی نوا، از ترس کشته شدن، هنر و فرهنگ خود را بدان بادیه نشینان سوسمار خور عرضه داشتند که دلیل اوج تمدن اسلامی نمی شود، چرا ما یکی از این ساختمان ها و کتاب ها و کشفیات بزرگ ایرانیان در زمان سلطنت اسلام را در هیچ کدام از این خراب شده های اسلامی نمی بینیم؟، و چرا یک ساختمان یا یک بنای تاریخی،بدون آن که از دیگران کپی کرده باشند، این تازیان عزیز، و خردباختگان آنان تا کنون نساخته اند؟.
.
اگر ابوعلی سینا به عربی کتاب نوشته است، واضح است که چاره ی دیگری نداشته است، ولی فراموش نکنیم او یک ایرانی بوده و هست و اصولا نبوغ و استعداد چه ربطی دارد به دین و مسلک که این دوستان مسلمان تا حرف می زنند به ابو علی سینا و حافظ و…اشاره ی کنند. خود حضرت حافظ می فرمایند:
“عشقت رسد به فریاد،گر خود به سان حافظ/ قرآن ز بر بخوانی با چهارده روایت” آیا سخنی از این شیوا تر می توان در وصف اسلام گفت؟. ایشان می فرمایند که حتّی اگر همانند حافظ، قرآن را با چهارده روایت از حفظ باشی، باز هم عشق است که روز گرفتاری دستت را می گیرد و یاریت می دهد نه هیچ چیز دیگر.
حال باز بگویید حافظ، مسلمان دو آتشه بوده و نماز شب می خوانده، کمی خجالت بکشید دوستان مسلمانی که با تکرار حرف های پوچ و بی محتوایی که پای منبر شنیده اید، سعی در تحریف و ماله کشی در تاریخ دارید.
سوال دیگر اینکه کی و کجا، عربی مسلمان خدمتی به بشریت کرده است؟. کدام اختراع اعراب دنیا را دگرگون ساخته است؟. کدام کتابشان رهایی بخش انسان ها از زنجیر گرفتاری هاست؟. چرا هیچ کجا اسمی از این فلک زدگان شیر شتر خور نیست؟ چرا دانشمندان ایرانی را صرفا به دلیل مسلمان بودن، به برکات اسلام وصله و پینه می کنید؟. کدام کشور مسلمان است که اگر نفت و منابع طبیعی نداشته باشد، در فلاکت و پیچارگی دست و پا نزند؟.
کدام کشور مسلمان از نظر تکنولوژی و پیشرفت های علمی در دنیا حرفی برای گفتن دارد؟. برای نمونه، مردم هند و پاکستان هردو از یک نژاد، و یک ریشه اند. پس از آن که مسلمان ها به کمک انگلیس به عربده کشی و کشت و کشتار پرداخند، و از بدنه هندوستان جدا شدند، تا کنون در جهل و فقر و بی خبری به سر می برند، به طوری که پاکستان که نام پاک بر خود نهاده، و برادران نژادی دیگر خود را نجس می داند، یکی ازمرکز های پرورش تروریست جهانی است.
اسلام منشآ همه ی بد بختی ها و رذالت هاست، اسلام دین فقر و فلاکت و درماندگی است، فقط سردمداران کشورهای مسلمان، همانند رهبران بزرگشان که از دسترنج مردم می خوردند و شکم جلو می دادند، در رفاه و لذّت غرق شده اند، این چه سرطانی است که همه ی سرزمین و مردمانش را به فقر می کشاند و بعد هم جزای این فقر و بدبختی و تو سری خوردن ها را صاحب حوری و غلام و طلا و جواهر و کاخ در آن دنیای واهی شدن، اعلام می کند؟ آیا این دین فقط برای سواری گرفتن از مردم و غارت داشته های سرزمین ها نیامده است؟!.
از دوستان محترم مسلمان خواهشمند است که کمی غیرت و شرافت ایرانی داشته باشند، و از خرد و اندیشه خود مایه بگیرند، و پس از خواندن این مقاله که باز هم کوروش کبیر در میان همه ی این بی آبرویی ها برایمان افتخار آفریده است، ذرّه ای تفکر کنند تا شاید آن ها نیز باعث و بانی همه ی این ذلّت ها را بیابند.