![سرآقای احمدی نژاد به سوی پکن، و آقای هو جین تااو رئیس جمهور چین، و دم او درون چاه چمکران به امام زمان وصل است. از نظر مغز و خرد هم که خوشبختانه ایشان مورد خواست و تقاضا نخواهند بود. حال، از این دو وابستگی و اتصال سیاسی و دینی به کشور ایران چه می رسد؟ نمی دانم! شاید خوانندگان محترم پاسخ آن را داشته باشند. سرآقای احمدی نژاد به سوی پکن، و آقای هو جین تااو رئیس جمهور چین، و دم او درون چاه چمکران به امام زمان وصل است. از نظر مغز و خرد هم که خوشبختانه ایشان مورد خواست و تقاضا نخواهند بود. حال، از این دو وابستگی و اتصال سیاسی و دینی به کشور ایران چه می رسد؟ نمی دانم! شاید خوانندگان محترم پاسخ آن را داشته باشند.](http://m-01.fozoolemahaleh.com/2011/05/Iran-China-Presidents-ahmadinejad-with-Hu-Jin-Tao.jpg)
سرآقای احمدی نژاد به سوی پکن، و آقای هو جین تااو رئیس جمهور چین، و دم او درون چاه چمکران به امام زمان وصل است. از نظر مغز و خرد هم که خوشبختانه ایشان مورد خواست و تقاضا نخواهند بود. حال، از این دو وابستگی و اتصال سیاسی و دینی به کشور ایران چه می رسد؟ نمی دانم! شاید خوانندگان محترم پاسخ آن را داشته باشند.
شوربختانه، جنبش سبز به دلیل های گوناگونی که اکنون مورد بررسی ما در این نوشتار نیست، نخواست یا نتوانست بر رژیم جهل و جنایت پیروز شود. بنابراین پیش از آن که این رژیم جاودانی شود، و بتواند چند دهه دیگر بر جان، مال، و ناموسمان دست اندازی داشته باشد، بهتر است چاره اندیشی کنیم.
اکنون با توجه به کشمکش و تنش شدید میان پاسداران، به سرکردگی احمدی نژاد، و آخوندها، به سرپرستی ولی وقیح، چنانچه منجر به پیروزی پاسداران شود، کشور به تندی به سوی یک دیکتاتوری نظامی، مانند چین به جلو می رود، و یا امکان دارد شرارت آخوند با بهره گیری از امت خردباخته اسلامی، موجب گردد که اتحاد نامقدسی میان پاسداران، و آخوند به وجود آید که بی تردید، نوع حکومت، دیکتاتوری نظامی- مذهبی همانند ترکیبی از رژیم چین، و عربستان خواهد بود. در هریک از آن دو صورت، نه تنها آش همان آش، و کاسه همان کاسه نیست، بلکه آش پخته شده، شور، تلخ، زهرآگین، و خوراک چند دهه دیگر مردم کشورمان خواهد بود.
در چنان شرایطی، مردم کمترین سهم و شرکت در سرنوشت کشور، و اختیار و اراده ای در تصمیم گیری ها، برپایی، و اجرای قانون، و صرف بودجه و درآمدها، نخواهند داشت و همه گونه آزادی فردی و اجتماعی از آنان گرفته می شود. مردم، کارگران و نوکرانی بی اختیار، و بازیچه دست چند ده هزار آخوند، و سپاهی دیکتاتور خواهند بود.
نگارنده را بر این باور است که برای سرنگونی رژیم و رسیدن به آزادی، باید دست کم چهار اصل زیر را مبنای کار خود قرار داد، و در اجرای آن هرچه زوردتر و هرچه بیشتر تلاش نمود:
اصل نخست- اتحاد، و همبستگی میان همه اقشار مردم، از زن، مرد، قومیت های گوناگون، با هر زبان، آداب و رسوم، ویا هرباور دینی.
اصل دوم – اتحاد و همبستگی میان مبارزه کنندگان برون مرزی
اصل سوم – ایجاد مشکلات و دستکاری در کار رژیم
اصل چهارم – جلوگیری دولت های خارجی از داشتن روابط سیاسی و اقتصادی با رژیم
برای آگاهی شما عزیزان، به طور کوتاه به شرح هرکدام از این اصل های چهارگانه می پردازیم:
اصل نخست – برای آن که بتوان بر رژیم آدم کش ایران پیروز شد، اتحاد و همبستگی همه گروههای ایرانی، از کرد، لر، بلوچ، عرب، فارس، و دیگر قومیت ها، از هر نژاد، هرزبان، و یا هر مرام دینی، زن و مرد ضروری و لازم است.
بدبختانه، جنبش سبز، با نوشتن منشور اسلامی، تکیه بر قانون اساسی ولایت وقیح، و ارج نهادن به آدم کشی و پایمال کردن حیثیت و کرامت انسانی دوران خمینی، بیشتر هم میهنان ما را به جای همبستگی، دلسرد، نا امید، و پخش و پار نمود.
ما به شدت به یک وحدت و یگانگی ملی نیازمندیم. ما باید نشان دهیم و ثابت کنیم که ایران آینده آزاد، برای همه ایرانیان، با شرایط و قوانین برابر و مساوی وجود دارد.
![زنان غیور و میهن پرست کرد که با رقص های ملی و محلی خود، فرهنگ چند هزار ساله ایران از زمان دولت ماد تا کنون حفظ کرده اند، و یورش تازیان نتوانست اصالت و پاکی را از آنان بگیرد. آیا این دختران و بانوان گرامی صد در صد ایرانی، نباید در سرنوشت و سازندگی کشور شرکت داشته باشند؟. آیا درست است که این ایرانی های پاک نژاد از صحنه سیاست و حتی زندگی مناسب بیرون روند، و جای آنان را تازی نژادها، و وابستگان آنان که برای غزه و لبنان دل می سوزانند تصمیم گیرنده باشند؟. زنان غیور و میهن پرست کرد که با رقص های ملی و محلی خود، فرهنگ چند هزار ساله ایران از زمان دولت ماد تا کنون حفظ کرده اند، و یورش تازیان نتوانست اصالت و پاکی را از آنان بگیرد. آیا این دختران و بانوان گرامی صد در صد ایرانی، نباید در سرنوشت و سازندگی کشور شرکت داشته باشند؟. آیا درست است که این ایرانی های پاک نژاد از صحنه سیاست و حتی زندگی مناسب بیرون روند، و جای آنان را تازی نژادها، و وابستگان آنان که برای غزه و لبنان دل می سوزانند تصمیم گیرنده باشند؟.](http://m-01.fozoolemahaleh.com/2011/05/Kurdish-nomad-girls-dancing-in-eastern-Kurdistan-Iran.jpg)
زنان غیور و میهن پرست کرد که با رقص های ملی و محلی خود، فرهنگ چند هزار ساله ایران از زمان دولت ماد تا کنون حفظ کرده اند، و یورش تازیان نتوانست اصالت و پاکی را از آنان بگیرد. آیا این دختران و بانوان گرامی صد در صد ایرانی، نباید در سرنوشت و سازندگی کشور شرکت داشته باشند؟. آیا درست است که این ایرانی های پاک نژاد از صحنه سیاست و حتی زندگی مناسب بیرون روند، و جای آنان را تازی نژادها، و وابستگان آنان که برای غزه و لبنان دل می سوزانند تصمیم گیرنده باشند؟.
بنابراین، پیشنهاد می شود که جوانان ایران، و همه مبارزان، و گروههای سیاسی، در درون، و برون کشور، نکات زیر را همواره اعلام فرمایند، تا موجب دلگرمی و هم بستگی همه هم میهنان شود:
۱- زنان و مردان، با هرباور سیاسی و دینی، و با هر زبان، در برابر همه قانون ها بایکدیگر برابرند.
۲- زنان می توانند ۵۰٪ نمایندگی پارلمان، و هیأت دولت، انجمن ها، و شوراها را داشته باشند.
۳- ملیت های ایرانی، مانند کردها، آذری، بلوچ، اعراب، و یا هرگروه دیگر، می توانند قوانین را بر اساس نیازهای محلی خود بنویسند، و به اجراء در آورند. ضمناً به آموزش زبان مادری خود، همراه و پا به پای زبان پارسی در آموزشگاهها، درهرسطحی بپردازند، و محدودیتی برای آنان نخواهد بود.
۴- رژیم آینده، یک رژیم دموکراسی و سکولاریسم خواهد بود، که هدف اصلی آن تأمین نیازها و حقوق فراموش شده بانوان، کودکان، قوم های گوناگون ایرانی، و دیگر باوران خواهد بود. از این روی، از هرگونه تبلیغ و اجرای مراسم مذهبی بیرون از خانه و جایگاه های عمومی برای هر دین و مذهبی جلوگیری خواهد شد.
اصل دوم – اتحاد و همبستگی میان مبارزان برون مرزی- تا زمانی که گروههای سیاسی برون مرزی دست از تمامیت خواهی، و خودبینی بر ندارند، و بخواهند همه را به کیش و در سلک سیاسی خود درآورند، و به مسائل مشترک مورد نیاز مردم ایران که عموماً در بخش نخست یادآوری گردید، تکیه نکنند، نمی توانند کمکی به همبستگی در درون کشور کنند، و هدف و آرمان های آنان برای مردم درون کشور بی ارزش خواهد بود.
بنا براین، همه گروههای سیاسی، از شاهنشاهی، مجاهدین، مشروطه خواهان،سوسیالیست، کمونیست، و هر اندیشه سیاسی دیگر، باید بر محورهای مشترک مورد خواست مردم درون کشور تکیه کنند. باید همگی یک کاسه شوند، روشها، و شعارهای سیاسی ویژه گروه خود را به بعد از آزادی ایران واگذار نمایند.
اصل سوم – ایجاد مشکلات و دستکاری در کار رژیم- باید در درون کشور، چوب لای چرخ رژیم گذاشت. هرگونه خراب کاری از انفجار پایگاههای نظامی، مؤسسات دولتی گرفته، تا قطع سیم های برق و تلفن، گروگان گیری اعضاء، و وابستگان رژیم، کم کاری و بیکاری می تواند رژیم را به ستوه در آورد، نیروهای او را پراکنده کند، و بر اعتراضات و نارضایتی مردم بیافزاید.
روش مسالمت و دوستی با رژیم جنایتکار، هرگز به جایی نمی رسد. سه شنبه های اعتراض مردمی مانند گذشته باز هم تکرار می شود، و رژیم پیاپی قربانی می گیرد، و روزبه روز چاق تر، و ضربه ناپذیرتر می شود.
در گذشته هم ما بارها یاد آور شدیم که همیشه، «پاسخ سنگ، سنگ، و پاسخ کلوخ، کلوخ است». بنابراین، هرگز نمی توان با دست خالی و شعار دادن، به جایی رسید، و این روش، یک نوع سکوت و تسلیم در برابر رژیم است، و هرروز بر توانایی و قدرت آن افزوده تر خواهد شد.
![گروههای قشقایی، ممسنی، خمسه، و کهگیلویه در فارس، با همه کمودها، با همه کارشکنی های دولت ها، و با همه نارسایی ها، تا کنون توانسته اند، اصالت، پاکی، بی آلایشی، میهمان نوازی، و مهربانی خود را به نام پاک و خالص ایرانی، حفظ و نگهداری نمایند. این اقوام ایرانی، با آن که خود در تنگنا و زندگی ساده و دشواری به سر می برند، ولیکن از نظر تولیدات کشوری رل مهم و بارزی در کشور دارند. گروههای قشقایی، ممسنی، خمسه، و کهگیلویه در فارس، با همه کمودها، با همه کارشکنی های دولت ها، و با همه نارسایی ها، تا کنون توانسته اند، اصالت، پاکی، بی آلایشی، میهمان نوازی، و مهربانی خود را به نام پاک و خالص ایرانی، حفظ و نگهداری نمایند. این اقوام ایرانی، با آن که خود در تنگنا و زندگی ساده و دشواری به سر می برند، ولیکن از نظر تولیدات کشوری رل مهم و بارزی در کشور دارند.](http://m-01.fozoolemahaleh.com/2011/05/Original-tribes-of-Fars-including-Qashqai-Mamasani-Khamseh-Kohkiluyeh-iran.jpg)
گروههای قشقایی، ممسنی، خمسه، و کهگیلویه در فارس، با همه کمودها، با همه کارشکنی های دولت ها، و با همه نارسایی ها، تا کنون توانسته اند، اصالت، پاکی، بی آلایشی، میهمان نوازی، و مهربانی خود را به نام پاک و خالص ایرانی، حفظ و نگهداری نمایند. این اقوام ایرانی، با آن که خود در تنگنا و زندگی ساده و دشواری به سر می برند، ولیکن از نظر تولیدات کشوری رل مهم و بارزی در کشور دارند.
اگر به مبارزات دگر نقاط جهان نگاه کنیم، هنگامی که ملتی با رژیم دیکتاتوری و خودکامه ای روبرو بوده اند، برای رسیدن به آزادی، روشی سوای رفتار متقابل خشونت بار نداشته اند. نلسن مندلا، و یارانش، سال ها با رژیم پارتایت جنگیدند، و تسلیم نشدند.
مسأله گاندی کاملاً متفاوت است. زیرا گاندی با رژیمی برخاسته از قوانین اروپایی سر وکار داشت، و روشی سوای آن چه در پیش گرفت، به جایی نمی رسید.
آنهایی که می خواهند با دست خالی، و در صلح و آرامش رژیم کشتارگر ضد بشری را به زانو در آورند، هرگز موفق، و پیروز نخواهند شد. این رژیم، بی رحم، ضد ایرانی، بی فرهنگ، و افسار گسیخته است. بنا به گفته ای، «چاره گرگ، مرگ است».
کسانی که اصرار بر تظاهرات آرام و صلح آمیز دارند، بی تردید، یا از سیاست و روش مبارزه چیزی به دورند، و یا ریگی ته کفششان است، و به نحوی وابسته به رژیم می باشند.
اصل چهارم – جلوگیری دولت های خارجی از داشتن روابط سیاسی و اقتصادی با رژیم- رژیم های خارجی، با داشتن روابط اقتصادی و سیاسی، و فروش وسائل سرکوب و شکنجه، این رژیم را تا کنون بر سرپا نگه داشته اند. وظیفه همه مردم ایران به ویژه سیاستمداران برون مرزی آنست که با نوشتن نامه، تلفن کردن، فرستادن فاکس و ای مئیل به سفارت خانه ها، و سازمان ملل، و بر پایی تظاهرات از هرگونه همکاری آنان با رژیم جلو گیری نموده، و درخواست کنیم تا نمایندگان خود را در شرایط کنونی که رژیم برخاسته از مردم نیست، فرا خوانند.
![در این تصویر، دختران و زنان دلاور گیلان در حال برداشت چای درمنطقه لاهیجان دیده می شوند. ارزش زن در اسلام، برابر با اسباب و ابزار خانه است، و ثابت شده که تنها به درد آشپزخانه و اطاق خواب می خورد، ولی ما می دانیم، و می خواهیم به همه نشان دهیم که زنان دلاور ایرانی در گوشه و کنار کشور، چگونه در کارهای تولیدی و سازندگی پیشرفته هستند،و چگونه چرخ زندگی را به جلو می برند. اتحاد و همبستگی با این زنان، و رفع ظلم و ستم از آنان که نیمی از جمعیت کشور را تشکیل می دهند، اولین شرط اساسی به رسیدن یک همبستگی ملی است. در این تصویر، دختران و زنان دلاور گیلان در حال برداشت چای درمنطقه لاهیجان دیده می شوند. ارزش زن در اسلام، برابر با اسباب و ابزار خانه است، و ثابت شده که تنها به درد آشپزخانه و اطاق خواب می خورد، ولی ما می دانیم، و می خواهیم به همه نشان دهیم که زنان دلاور ایرانی در گوشه و کنار کشور، چگونه در کارهای تولیدی و سازندگی پیشرفته هستند،و چگونه چرخ زندگی را به جلو می برند. اتحاد و همبستگی با این زنان، و رفع ظلم و ستم از آنان که نیمی از جمعیت کشور را تشکیل می دهند، اولین شرط اساسی به رسیدن یک همبستگی ملی است.](http://m-01.fozoolemahaleh.com/2011/05/Lahijan-tea-harvest-iran-women-gilan.jpg)
در این تصویر، دختران و زنان دلاور گیلان در حال برداشت چای درمنطقه لاهیجان دیده می شوند. ارزش زن در اسلام، برابر با اسباب و ابزار خانه است، و ثابت شده که تنها به درد آشپزخانه و اطاق خواب می خورد، ولی ما می دانیم، و می خواهیم به همه نشان دهیم که زنان دلاور ایرانی در گوشه و کنار کشور، چگونه در کارهای تولیدی و سازندگی پیشرفته هستند،و چگونه چرخ زندگی را به جلو می برند. اتحاد و همبستگی با این زنان، و رفع ظلم و ستم از آنان که نیمی از جمعیت کشور را تشکیل می دهند، اولین شرط اساسی به رسیدن یک همبستگی ملی است.
نکته ای که می تواند پاسخگوی همه این ها باشد، و رژیم را به سرعت به زانو در آورد، اعتصاب منفی است. و آن این که ما در هیچ انجمن و جایگاهی که رژیم یا نمایندگان آن شرکت دارند حضور نداشته باشیم. زیرا شرکت ما در هر محفل و مجلس آخوند و وابستگان آن ها، تأیید رژیم است.
بدبختانه، گروهی از امت خردباخته که هویت ایرانی را نیز اشتباهاً به یدک می کشند، آبشخور، و مجلس آرای رژیمند. حضور این خردباختگان در مسجد، حسینیه، جایگاههای سخنرانی، و مراسم مذهبی، خون به زمین ریخته جوانان میهنمان را پایمال می کند، و به رژیم برسر ماندن و ادامه جنایات و کشتار خود، نیرو و قدرت می بخشد.
بنابراین، وظیفه دیگر ما آن است که اگر نتوانیم با توصیه و اندرز، و یا نکوهش از شرکت دیگران به ویژه پیران خانواده در این گونه گردهم آیی جلوگیری کنیم، باید محیط را آن چنان ناامن و نامساعد سازیم تا کسی جرأت رفتن به این گونه مجالس رانداشته باشد.
مسالمت و رفتاری صلح آمیز در برابر رژیمی خودکامه و افسار گسیخته، موجب بهم پاشیدن اتحاد و نیروهای مردمی، دلسردی و پرکندگی جامعه، و در برابر آن تجهیز و آمادگی بیشتر رژیم برای رودررویی و سرکوبی انقلاب مردم شد. این سیاست نابخردانه، مردم را کاملاً خلع سلاح کرده، و بر عمرخودکامگی رژیم افزوده گشت. یک اتحاد و همبستگی ملی میان همه اقشار، از زن و مرد، و از هرگروه، همراه با اعتصاب منفی و شرکت ننمودن در مجلس آخوند و و ابستگان آن، و ایستادگی و مبارزه به مثل می تواند رژیم ضحاکی را به زانو درآورد.