با کمال اندوه و نگرانی، دریافتیم که عقاب آسمان فوتبال ایران و ستاره ی درخشان دنیای ورزش و بزرگ مرد دنیای ادب و معرفت و مرادنگی و مردم دوستی و معلّم درس اخلاق و پاک سرشتی بنام، در بیمارستان کسری تهران، گذشته است.
در رابطه با گذشت پهلوان ناصر حجازی، گمان می کنم یک بیت شعر از حضرت سعدی، بیانگر واقعیت مرگ ایشان باشد. حضرت سعدی می فرمایند: “سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز/مرده آن است که نامش به نکویی نبرند”
حقیقت درباره ی آن بزرگمرد نیز همین است، یعنی تا زمانی که سپیده بر آسمان ایران می زند، تا زمانی که ایران روی پاهای لرزان خویش، ایستاده است و ما نام ایرانی بودن را یدک می کشیم، نام ناصر حجازی، با نیکویی و محبت یاد خواهد شد.
ناصر حجازی، قهرمانی را با مردانگی گره زد و از خود پهلوانی خلق کرد، که همانند جهان پهلوان تختی، همواره یادش با نیکویی بر سر زبان ها و افکار بلندش در سرها و عشق به او، همیشه در قلب ها زنده خواهد بود. حجازی بارها کنار مردم ایستاد، و با مردم بودن و غصّه ی مردم را خوردن را به پول و مقام و جایگاه نفروخت.
حجازی در آخرین مصاحبه های خود چنین گفت: ” به من میگویند عصبانی نشوم مگر بیغیرتم وقتی درد و مشکلات مردم را به چشم میبینم با بیتفاوتی از کنار آن بگذرم؟. آمدهاند و یارانهها را قالب کردهاند، زندگی مردم بهتر نشده که بدتر هم شدهاست. دولت میگوید چهل هزار تومان در ماه به مردم کمک میکنیم، مگر مردم گدا هستند؟. مردم ایران روی گنج خوابیدهاند. دولت حق ندارد به مردم کمک کند، دولت باید کار کند، خدمت کند و زحمت و دسترنج مردم را دودستی تقدیم آنها کند.”
این سخنانی نبود که حجازی برای یکبار در دفاٰع از حق مردم گفته باشد. ناصر حجازی، ورزش را با سیاست مخلوط نکرد، او پاک بود و دوست داشت تا هر کاری را به بهترین روش، انجام دهد، همین امر موجب گردید که او عکس خامنه ای را، همانند انسان های خود فروخته ای چون حسین رضازاده، در دست نگیرد، و بالای سر نبرد، دولت هم در پاسخ این حرکت همواره حقوق او را ضایع نمود، و قلب مهربانش را شکست.
حال، ناصر از میان ما رفته و خاطره اش برای همیشه به خوبی یاد خواهد شد. باشد که دیگر ورزشکاران نیز، او را الگوی راه خویش قرار داده تا مسلک پهلوانی و مردم دوستی، در دل ایرانیان همواره زنده بماند و فرزندان مان، از این بزرگ مردان درس آزادگی بیاموزند.
امروز، ایران برای از دست دادن فرزندی پاک سرشت، انسانی مردم دوست، قهرمانی پر افتخار و پهلوانی نامی، به غم نشسته است. حال، به سادگی می شود درک کرد که انسان با یک حرکت مردمی و دفاع از حق مظلومان در مقابل ظالم، چگونه می تواند به اوج برسد و نامش را تا ابد زنده نگاه دارد.
جهان پهلوان ناصر حجازی، در اوج بودی، در اوج ماندی، در اوج رفتی و همواره در اوج خواهی بود، چرا که تو با مردم بودی و دل نازنینت با ما مردمان بود.
ناصر حجازی عزیز، اکنون که داغ رفتنت جگرهایمان را آتش زده، حال که اندوه نبودنت، سیل اشک را بر پهنای صورت هایمان جاری ساخته است، از طرف خودم و همه ی مردم ایران برایت آرزو می کنم که در آرامش و آسودگی بخوابی، بدان که دل مردم ایران تا ابد با تو خواهد بود. صمیمانه دوستت داشتیم و مجنون وار عاشقت خواهیم ماند، تو ای پهلوان مردمی و دوست داشتنی ایران، نامت جاودان باد.