چرا ما اسلام را به نقد می گیریم، و به دیگر باورها کاری نداریم؟.
علت اینست که اسلام دین نیست بلکه یک حزب یا مرام سیاسی است که با دیکتاتوری بر روی پشت و گردن ملت ما سوار شده، در کوچکترین حرکت و عملکرد ما دخالت می کند، و تفکر و اندیشیدن را از ما گرفته است.
دخالت دین اسلام در سیاست کاری بس نسنجیده و بی خردانه است. زیرا سیاست با مسائل و مشکلات روز سر وکار دارد و هرآن باید با تجربه و اندیشه تازه تری به برنامه های در پیش نگاه کند، در حالی که دین اسلام یک قالب بسته و تغییر ناپذیری است که تنها به دست آوردها و دانش ۱۴۰۰ سال پیش سر و کار دارد. بی تردید، مقایسه جهان ۱۴ سده پیش با سده ۲۱ هم خونی و هم آهنگی ندارد، و تفاوت میان آن دو بسیار زیاد است.
در این ویدیو کودکی ۱۳ ساله به نام حمزه علی الخطیب Hamza Ali al-Khateeb در تظاهرات ضد رژیم در سوریه دستگیر، پس از شکنجه دادن و متلاشی کردن بدنش، الت تناسلی او را نیز قطٰع کرد، و پیکر آش و لاش شده او را به بستگانش تحویل می دهند.
دخالت دین اسلام در روش ها و نحوه زندگی مردم نیز بسیار دور از منطق و در حقیقت بی خردانه است. زیرا دین اسلام که هم حزب سیاسی است، و هم می خواهد روانشناس، معلم اخلاق، پزشک، کارکشته و کاردان اجتماعی، و قاضی قانون دان و دادگر باشد. بازهم با اندیشه بسته و محدود ۱۴ سده پیش، کمترین راه و روش زندگی امروزه را درک نمی کند، و فاقد هرگونه دانش و درک جامعه کنونی است.. بنابر این، به سادگی می توان گفت که دین اسلام تحمیلی بی خردانه بر جامعه اندیشه پرداز و خردمند قرن کنونی است.
دین چه وظیفه دارد، و چه نیازی هست که ما دیندار باشیم؟.
دین در حقیقت از برای آنست که پیام آور و آموزنده محبت، صلح، دوستی، گذشت، فداکاری، مواسات، و کرامت انسانی باشد و انسان ها را از جنگ طلبی، طمع و اشتهای کاذب، زیاده خواهی، حرص و آز، و تجاوز و خون ریزی و خون خواهی باز داشته، و به خدای مهربان و بخشاینده (نه الله مغرور، متکبر، کشتارگر، کینه توز، و انتقام جوی مدینه) رهنمود سازد. تا جایی که ما انسان و به حق خود خشنود و راضی باشیم، از خردمان بهره بگیریم، به خدای خود رسیدیم، و دیگر نیازی به اساطیر و افسانه های ماوراء طبیعت نداریم.
دین انسان را با راستی ها و درستی ها آشنا می کند، و به انسان نیکی ها را می آموزد، نه خرافات، تخیلات، سخنان کودکانه و دور از هرخرد و اندیشه ای. شاید بهترین ارمغانی که یک دین می تواند برای بشر بیاورد، گفتار زیبا و پر ارزش پندار، کردار، و گفتار نیک زردشت پیامبر راستین، و معلم بزرگ ایرانیان باشد.
مقایسه دین های رایج جهانی و دین اسلام:
اگر به بودا، زردشت، و مسیح نگاه کنیم، صفات نیکو و پسندیده یک دین خوب را در آنان می بینیم. در این چند دین، صلح و دوستی، انسانیت، برابری، به خوبی دیده می شود.
ما از دین های دیگر رایج در ایران بحثی به میان نمی آوریم، زیرا تا کنون از آنان ضربه ای نخورده ایم. از این روی، جای گله و شکایتی از آنان نمی ماند. در جایی که؛ اسلام یک روش و یک حزب سیاسی زیاده خواه و سلطه گر است که در همه جا و برگردن همه، افسار و زنجیر بردگی و عبودیت می اندازد.
به خاک افتادن، سجده کردن، گور مردگان را پرستیدن و بوسیدن، و در برابر آن ها تعظیم و کرنش کردن، نشانه تحقیر، و به خاک نشاندن، انسان ها است که می تواند تنها خواسته فرومایگان و افراد عقده ای و مالیخولیایی، و یا الله ساخته و پرداخته آنان باشد. در این مرام سیاسی، آنچه هست، خشم، کینه توزی، غضب، قساوت، بی عدالتی، تجاوز، و بی رحمی است.
از اسلام در کشورهای دیگر چه خبر؟.
اسلام که ۱۶۰۰ میلیون مردم جهان را در دام و طلسم خود اسیر کرده، و آنان را به خشونت، جنگ، جهاد، کشت و کشتار، خودکشی و جمع کشی، و عقب ماندگی از جامعه جهانی واداشته است، هم اکنون در فرانسه، ایتالیا، انگلیس، آمریکا، کانادا، و دیگر کشورها با جنگ و خونریزی، خشونت و دیکتاتوری، به دنبال سلطه گری جهانی و به سرعت در حال پیشروی است. تا آن جا که جهانیان را به این حزب پر از خشونت و دیکتاتوری، دعوت (ناچار) می کند.
مهمترین بخش بی عدالتی، و ظلم و ستمگری اسلام در چیست؟.
ارزش والای انسان ها در این حزب سیاسی، میزان نوکری و عبودیت آنان است. هرچقدر کورکورانه دستورات آن اجراء و اطاعت شود، میزان ایمان و برتری افراد بریکدیگر بیشتر خواهد بود. اسلام، این حزب سیاسی، نخست انسان ها را از دو دید؛ « مرد »، موجود بسیار والا و ارزنده، و « زن »، موجودی کم ارزش و وابسته رده بندی می کند. آنگاه، مرد را به چند گروه؛ مؤمن، مولا، سید، معتقد، یا بی ایمان، کافر، و موالی، و برده، و زن را سیده، خاتون، بی بی، ضعیفه، و کنیز، و بازهم هر گروه را به سه بخش « خودی »، و« غیر خودی»، و «بی خودی)، دسته بندی می نماید.
از همین جا پیداست که در این حزب سیاسی، سراسر ظلم و ستم و نا برابری است. این خصوصیات و ویژگی ها هنگامی به وجود می آید که منطق و دلیلی نباشد. اسلام هم دقیقاً یک حزب دیکتاتوری سیاسی است که از منطق و خردگرایی به دور است.
اسلام چه گونه رشد کرد، و به چه روش جهانی شد؟.
۱۴۰۰ سال پیش اگر پیامبر اسلام گفته بود که قرآن را بخوانید و چنانچه از نوشته های آن خشنود بودید اسلام بیاورید، یک نفر هم به اسلام گروش پیدا نمی کرد. حقیقت اینست که قرآن کتابی است خشونت بار، جنگ طلب، و کشتارگر، بدون هیچ منطق و اندیشه ای. پیامبر اسلام در مدت ۱۰ سال در مکه با همه تلاش های خود توانست تنها ۶۰ نفر، آن هم از بستگان، نزدیکان، و دوستان خود را کم و بیش با خود همراه و هم عقیده سازد.
یکی از نزدیک ترین بستگان پیامبر ابوطالب عموی او بود که کارهای پیامبر را مسخره می گرفت، و تسلیم جاه طلبی او نشد، و به آیین و روش نیکان خود از جهان رفت. دعوت پیامبر به اسلام، در مدینه با کشت و کشتار، تجاوز، غارتگری، و چپاول اموال مردم همراه بود، در نتیجه دزدان بیابان گرد را به گرد خود آورد.
دعوت در اسلام به معنای آنست که همه مردم جهان ناچارند به دستورات خشن و بی منطق اسلام تن در دهند. زنان همه باید خود را درگونی حجاب فرو برند، و مردان نوکری و بندگی بدون هرگونه پرسش و کنجکاوی پذیرا شوند. از این جا می توان گفت، « دعوت »؛ یعنی اجبار، والزام در پذیرفتن اسلام، و اسلام یعنی تسلیم محض.
پیامد کارهای اسلام گرایان در طول تاریخ
دنباله روها و معتقدان خرد باخته به اسلام نیز همان راه و روش کشتارگری پیش گرفتند که پیامبر و جانشینانش داشتند. سلطان محمود غزنوی که یک مسلمان بود، ۱۷بار به عنوان جهاد به هندوستان لشکر کشید و مردم بیگناه آن سامان را به خاک و خون کشاند. تیمور لنگ هم در راه اسلام کشتارهای زیادی کرد، و بسیاری از مردم را از پای درآورد. اسلام گرایی خاندان صفوی نیز موجب کشتار هزاران انسان بیگناه، پا گرفتن و رسمی شدن مذهب شیعه، و هجوم سیل آسای آخوندها به ایران شد.
فروپاشی و از دست رفتن بخشی از کشور به دلیل دخالت آخوندها و تعصب شاهان
تعصبات مذهبی شاه سلطان حسین موجب گردید که به جای جنگ با محمود افغان و نجات کشور از دست متجاوزین، به استخاره و آخوند پناه برد، استقلال و یک پارچگی کشور را از دست بدهد، خود، خانواده، و گروه زیادی از مردم، به ویژه مردم اصفهان با بی رحمی و خونخواری از پای در آیند.
همچنین، تعصبات بی منطق و بی خردانه فتحعلی شاه قاجار موجب گردید که ایران، بی دلیل و به طور ناخواسته به جنگ با روسیه کشیده شود، و با دو عهد نامه ترکمانچای و گلستان، نزدیک به ۳۵٪ از بهترین بخش های پیشرفته و بارور کشورمان شامل شهرهای بزرگی چون شکی، شیروان، گنجه، نخجوان، تفلیس، بادکوبه از ایران جداشود.
جنایات اسلام در عصر جدید
جنایات ۳ دهه پیش تا کنون، با سخنرانی و سمپاشی علی شریعتی آغاز گردید. این خردباخته متعصب مذهبی، اسلام را که کم رنگ تر، و رفته رفته به باد فراموشی سپرده می شد، بزک نموده و مانند عروسکی دلربا، جوانان نا آگاه را به سوی خود کشاند. این کار، زمینه را پس از انقلاب مردمی ۱۳۵۷، برای توجه و پشتیبانی مردم از خمینی که نزد ایرانیان نا شناخته مانده بود، فراهم کرد و انقلاب کشتارگر اسلامی بر کشور حکمفرما شد.
از ۳۲ سال پیش تا کنون شمار جنایت و آدم کشی، و غارت و چپاول گری خمینی و جانشینش بر همگان روشن است، و نیازی به تکرار آن نیست
Pingback: مضرات روزه گرفتن از نظر علمی و پزشکی (قسمت سوم) بررسی جامعه شناختی و علمی « گرانوم(نقد اسلام)()
Pingback: مضرات روزه گرفتن از نظر علمی و پزشکی (قسمت سوم) بررسی جامعه شناختی و علمی « گرانوم(نقد اسلام)()
Pingback: جنایت دیگری از اسلام؛ ازدواج پنج دختر بچه که باید بر پدر و مادران خردباخته و رژیم اسلامی تف ملامت انداختفضول محله | فضول محله()