بیانیه گروه فضول محلّه; آقایان اصلاح طلب، پرهیز از خشونت و مسالمت تا به کی؟ بی غیرتی هم حدی دارد ۱۰

شورای هماهنگی راه سبز، در اقدام اخیر خود، فرمانی برای تظاهرات “سکوت” در روز بیست و دوم خرداد، از ساعت شش تا هشت عصر، از میدان ولیعصر تا ونک، را صادر کرده است.

در هفته های اخیر و پس از بیانیه ی ننگین این گروه بی نام و نشان که به طور رسمی، هدف خود را حفظ نظام و برگشت به آرمان های طلایی حضرت امام اعلام، و خاطر نشان کرده اند که آن ها در تلاشند تا اصل نظام را حفظ کنند و مانع از فروپاشی ارکان حکومت شوند، ما ضمن یادآوری خود از فاجعه ای که در پیش است، زبان را محکم به دهان خود چسباندیم تا مبادا اتّحاد مردمی که آنها ادعا می کنند به هم بریزد.

شادروان عزت الله سحابی همراه باشادروان هاله سحابی، فرزند گرانمایه خود در تصویر دیده می شود. نگهداری پدر پیر و دختر جوان، مدت ها در بیدادگاهها و زندان ولایت وقیح، این پدر و فرزند را به کام مرگ فرو برد. ما این دو جنایت را نیز از آخوندهای تازی نژاد می دانیم که با ایران و ایرانی دشمنی و کینه توزی دارند. این دو جنایت نیز در برگ سیاه جنایات ولی وقیح به ثبت خواهد رسید. روز انتقام نزدیک است.

شادروان عزت الله سحابی همراه باشادروان هاله سحابی، فرزند گرانمایه خود در تصویر دیده می شود. نگهداری پدر پیر و دختر جوان، مدت ها در بیدادگاهها و زندان ولایت وقیح، این پدر و فرزند را به کام مرگ فرو برد. ما این دو جنایت را نیز از آخوندهای تازی نژاد می دانیم که با ایران و ایرانی دشمنی و کینه توزی دارند. این دو جنایت نیز در برگ سیاه جنایات ولی وقیح به ثبت خواهد رسید. روز انتقام نزدیک است.

ولی امروز پس از اتفاق تلخ و ناگواری که برای خانم “هاله سحابی” افتاد، و رفتار وحشیانه ی مامورین دولت با شخص او رادیدیم، بر این باور شدیم که موضع خود را در برابر اصلاح طلبان حکومتی و شواری هماهنگی راه سبز و فیسبوک بیست و پنجم بهمن ماه که تا به امروز نتیجه ای به جز به بیراهه کشاندن جنبش مردمی و افزودن به طول عمر نظام دیکتاتوری سید علی خامنه ای نداشته اند، برای هم میهنان گرامی امان روشن کنیم.

آنان، بار ها و بار ها با تصمیمات اشتباه و ضعیف و کارشناسی نشده ی خود، که خواسته یا ناخواسته با آن تصمیمات برای شخص رهبری، خدمات شایانی را انجام دادند، مانع از فروپاشی و به هم ریختگی نظام خودکامه ی اسلامی و همچنین سبب دستگیری، شکنجه، ضرب و شتم و کشته شدن شمار بسیاری از هم وطنان ما گشته اند.

به راستی دیدن این صفحه فیس بوک ۲۵بهمن تا چه اندازه چندش آور، و دور از هرخرد و خواست مردمی است. در همین انتشار امروز، چند سطر تمام که شعار الله اکبر داده است. شعاری که دادن آن آب به آسیاب رژیم می ریزد، و برای دگر اندیشان هم میهن، ناراحت کننده، و تفرقه انگیز است. دیگر این که برای رفع مشکلات، به ویژه رفتار مرگبار و ضد انسانی شادروان هاله سنجابی، دست به دامن مفسدان جامعه ایرانی، یعنی هاشمی رفسنجانی و سید خندان ، خاتمی شده است. به راستی دیدن اینگونه مناظر ضد مردمی تا چه اندازه، مشمئز کننده است.

این ودیو از بی بی سی لندن است که مراسم به خاکسپاری مهندس سحابی را با دید انتقادی شرح می دهد.

واقعا این سبزاللهی ها چه گلی به سر جنبش آزادی خواهی مردم زده اند که اینچنین در حال جولان دادن و با جان مردمان بازی کردن می باشند؟.
خود سرکردگان و بزرگان این شورا و دیگر مسئولان سبز که برای دستگیری و به زندان فرستادن مردم برنامه ریزی های دقیقی را می کنند، در پاریس و لندن و آمریکا و  با خیال راحت و در امنیت و آسایش کامل و در رفاهی که حاصل است از دلارهای نفتی ایران که به جیب ایشان ریخته می شود تا مردم را دلسرد و ترسو و تو سری خور کنند، نشسته اند و فرمان می دهند که مردم جان خود را کف دست گرفته و به جنگ سگان تا به دندان مسلح ولایت فقیه بروند.
آیا چنین دستوری در چنین شرایطی منطقی و قابل قبول است؟ آیا مرگ خوب است برای همسایه و جان مردم ارزشی ندارد و آن ها را باید فدای خواسته ها و اهداف پلید خویش کرد؟.

به گزارشی کوتاه درباره ی آنچه که امروز بر “هاله سحابی” گذشت، توجه بفرمایید: ” یکی از ماموران به سمت خانم سحابی رفت و عکس پدرش را از دستش کشید و پاره کرد، خانم سحابی یقه مامور جوان را گرفت، اما در همان لحظه تشنج کرد، ماموران خانم سحابی را در «ون» گذاشتند، اما قسمتی از بدن رنجور وی میان در مانده بوده که یکی از ماموران با لگدی محکم بدن بی جان خانم سحابی را به انتهای «ون» پرت کرد. بازهم فایده نداشت، در حالی که پاهای هاله خانم لای در گیر کرده بود، در را باز و بسته کردند، تا در بالاخره بسته شد.”

تکرار این «الله اکبر» ها، نه تنها ملت بلازده و مصیبت دیده ما را به جایی نمی رساند، بلکه رژیم جهل و جنایت و مزدوران آن را بیشتر بر سر قدرت نگاه میدارد. هنگامی که گروه سبز فریاد الله اکبر سر می دهد، امت خردباخته اسلامی ایران، بیشتر رژیم را نماینده دین و الله بر زمین می داند. وانگهی، فریاد الله اکبر ما را از هدف سکولاریسم به دور می سازد. همان چیزی که مزدوران رژیم درون جنبش سبز، مانند کدیور، سروش، علی نژاد، حسینی، و ۷۲ تن شهید زنده آن را هدف خود می دانند.

تکرار این «الله اکبر» ها، نه تنها ملت بلازده و مصیبت دیده ما را به جایی نمی رساند، بلکه رژیم جهل و جنایت و مزدوران آن را بیشتر بر سر قدرت نگاه میدارد. هنگامی که گروه سبز فریاد الله اکبر سر می دهد، امت خردباخته اسلامی ایران، بیشتر رژیم را نماینده دین و الله بر زمین می داند. وانگهی، فریاد الله اکبر ما را از هدف سکولاریسم به دور می سازد. همان چیزی که مزدوران رژیم درون جنبش سبز، مانند کدیور، سروش، علی نژاد، حسینی، و ۷۲ تن شهید زنده آن را هدف خود می دانند.

آیا با چنین رفتار وحشیان و خونخوارانی، باید مسالمت آمیز برخورد کرد؟. در مقابل  قاتلانی که آمده اند تا بکشند و تکه پاره کنند، باید تظاهرات سکوت برگزار کرد؟. نتیجه ی این تظاهرات از همین حالا، همانند روز روشن است.  یک یا چند کشته و هزاران زندانی و ضرب و شتم زنان و پیرمردان و دخترکان.
نتیجه ی ملموس این تظاهرات سکوت ابلهانه است ولی نتایجی که در پشت این خیانت اعضای شورای هماهنگی راه سبز پنهان است، بدین قرار خواهد بود:
۱- ترس مردم و دلسرد شدن آنان.

۲- از بین رفتن امید مردم برای کسب آزادی و تلاش آن ها برای عادت بدین شرایط و نه مقابله با آن.

۳- داغدار شدن خانواده های بیشتر که تاثیر منفی و غم انگیزی بر جامعه و افکار مردم خواهد گذاشت.

۴- خیابان ها دوباره از چنگ مبارزان در خواهد آمد و به دست مامورین دولت خواهد افتاد و آن ها این فرصت را خواهند داشت تا با تجهیز خیابان ها به انواع و اقسام دوربین های مدار بسته، تصویر مردم را به راحتی ثبت کرده و ماشین سرکوب به سادگی هر چه تمام تر کار خود را انجام دهد.

۵- اتّحاد و همبستگی میان اعضای عالی رتبه ی نظام که هم اکنون در حال حذف یکدیگر هستند برای حفظ پایه های حکومت که این امر خسارت و ضرر بزرگی را به جنبش وارد خواهد کرد.

این ویدیو بازهم باسرودهای ملی و مردمی، به وصف کردن در گذشتگان راه مردمی، عزت الله سحابی و دخترشان هاله می پردازد.

ما، گروه فضول محلّه، این تظاهرات کارشناسی نشده که پیامد های منفی بسیاری  در بر دارد را، تحریم می کنیم و اعلام می داریم که این تظاهرات و فرستادن مردم با دست خالی به خیابان ها، همانند فرستادن آنان در دهان شیر است و اعضای شواری هماهنگی راه سبز و دیگر دست اندر کاران سبزاللهی، دارنداز جوانان مردم، همانند گوشت دم توپ استفاده می کنند و شکی در آن نیست.

در این جا،  از بزرگان اصلاح طلبان حکومتی در خواست می کنییم که دست از بازی کردن با جان مردم بردارند و به دنبال فکری اساسی و اندیشه ای متشکل از نظرات کلیه ی ارگان ها و گروه ها و حزب های سیاسی که مخالف رژیم هستند، باشند که اگر میان خود و دیگر گروه های مبارز، اتحاد به معنای واقعی به عمل نیاورند و تنها به قاضی بروند و دستور و فرمان دهند، عواقب تصمیمات ایشان، جز کشتار مردم بیگناه و آزادی خواه و سرکوب به تمام معنای جنبش مردمی، نخواهد بود.

از خوانندگان عزیز نیز صمیمانه درخواست می کنیم که پس از خواندن این نگاشته، کمی به خاطراتی که از این دو سال برایمان به جای مانده است، بیاندیشید، کدام تصمیم سردمداران و بزرگان سبز و اصلاح طلب تاکنون نتیجه ای مثبت برای رسیدن به آزادی و دموکراسی و سکولاریسم که خواسته ی قلبی مردمان است، داشته است؟!.

دوستان اصلاح طلب؛ دم خروس سازش و مسالمت با رژیم و خیانت به آرمان ها و خون های ریخته شده، بد جوری از آستین شما بیرون زده است، فکری به حال خود کنید که در فردای روز آزادی، زمستان رفته است و رو سیاهی است که بر روی زغال بر جای مانده است.

  • ایرانی عاشق ایران

    اقای پارسا حرفهایتان درست و قابل فهم است برای ان عده از مردم  که در طی بیش از ۳۰ سال  در مقابل این ستمکاران و جاهلان ایستاده اند و تجربه ای بیش از یکصد سال از تاریخ مبارزاتی ملت ایران را همراه دارند و در این راه از جان و مال خود برای رهایی میهن در زنجیر چه فدیه هایی که تقدیم نکردند و ووووو
    ولی متاسفانه همیشه در برابر این رنج و شکنج مردم ایران ,نیروهای فرصت طلب و پیاده نظام حکومت گران جهل ,از هیچ  فرصتی برای کند کردن حرکت پوینده انقلاب غافل نبوده اند .تا توانستند شریک جرم دستگاه حکومت در قتل و گشتار مردم و مبارزان و مجاهدان راه ازادی ,شدند و یا اینکه با سکوتشان به جلادان فرصت بیشتری برای کشتار فراهم کردند و یا با تهمت و نیشخند دشنه میر غضب را تیزتر کردند راه و اندیشه انقلابیون را به ظاهر مسدود کردند و تا جایی که در توان دارند باورهای انقلابی و ازادی خواهی مبارزان و مجاهدان جان بر کف را به سخره گرفتند اما ………
    این داستان ,داستان درازی است که باید نشست و فهم کرد تا این پدیده شوم را از نو بازنگری کرد
    قریب یکصد نفر از دانشجویان انقلابی در طی انقلاب ضد فرهنگی در سراسر دانشگاهای ایران در ابتدای انقلاب توسط باندهای ارتجاعی حکومت به طرز فجیعی کشته شدند.
    بیش از یکصد نفر از میلیشیا های مجاهدین به جرم فروش روزنامه و افشای باندهای فاشیستی در طی دو سال و نیم فعالیتهای مسالمت امیز سیاسی ان دوران کشته شدند.
    جنگ خونین در کردستان ایران و جنایت های رژیم در قارنا و دیگر دهکده های کردستان هزاران انسان مبارز و فرهیخته جان باختند و در همان دوران اولین نسل تبعید شدگان به کشورهای همسایه اغاز شد .
    جنگی خونین و ارتجاعی و ضد انقلابی  در طی ۸سال که نتیجه اش بیش از یک میلیون کشته و مجروح و نیز میلیاردها دلار هزینه اش شد تا امیال پست و حیوانی و کشور گشایی خمینی و دار و دسته اش  ارضا شود و خائنین و مزدوران جیره خوار و انهایی که عقده های چندین قرن را با خود به یدک میکشند و داعیه ملی گرایی و شان و ارزش گذشته ایران باستان را به خلط به خود نسبت میدهند هنوز که هنوز است از ان به عنوان دفاع مقدس توسط سلحشوران ایران یاد میکنند و فیلمهای چندش اور در سایتهایشان و ووو تا توجیح گر بی عملی شان برای مبارزه با این رژیم  گردد و در این راه فرزندان خلق را با انواع و اقصام تهمت و افترا از مبارزه باز دارند زهی خیال باطل
    در سراسر ایران چوبه های دار گستراندند و فرزندان این مرز و بوم  را به جرم عشق به ازادی  حلق اویز کردند و یا اینکه هزاران هزار انسان به انحراف کشیده شده توسط همین جانیان را به خاک و خون کشیدند و با جرمهای خود دراوردی به مسلخ بردند
    میلیونها انسان را به اجبار به انطرف مرزهای ایران گشاندند و نیز نسلی از خواهران ما را به شیخ نشینهای خلیج فارس برای شهوت رانی در مجالسشان روانه کردند
    بالاترین امار در اعدام زنان را در جهان کسب کردند و تامین کننده مالی و ایدئولوژی تروریسم در جهان گشتند و ایران سربلند را در چشم جهانیان خار کردند
    خرافات و تعبیرهای ارتجاعی از مذهب و دین ارائه دادند تا ملتی را برای همیشه در بند نگه دارند و تا جایی که توانستند در کنش و واکنشها ی این اندیشه  سرمایه گذاری کردند تا ملتی را برای همیشه مسخ کنند تا مانع بلوغ اندیشه های نو گردند
    بنابراین  باید در این پروسه ۳۲ ساله بعد از انقلاب نظری بیفکنیم و صادقانه به تجزیه و تحلیل حوادث روی اوریم و ببینیم که ایا  در ان شرایط  دستانمان یار و یاور رزمندگان خلق برای بزیر گشیدن این اهریمنان بوده است یا نه؟
    وقتی میلیشیاهای جوان به همراه مجاهدین در سراسر ایران برای کوبیدن نظام پلید اخوندی قیام کردند ایا ان هنگام صحبتهای روشنفکری و مبارزه بدور از خشونت اقایان که کوش فلک را کر میکرد ,تیری نبود بر پیکره رزمندگان مجاهد خلق؟
    وقتی سربداران در قیام امل سال ۶۰ بیباک و سرفراز سلاح بدست گرفتند و در برابر مزدوران ارتجاع مقاومت کردند و در نهایه جانشان را فدیه رهایی کردند ایا پز و افاده های روشنفکری ان دوره مرهمی بود بر زخمهای بسیار ان رزمندگان؟
    وقتی خائنینی به بهانه ملی گرایی و دفاع از مرزهای ایران باستان در گرماگرم مرداد ۶۷ در هنگامه حرکت  مجاهدان ارتش ازادیبخش در رسیدن به میهن پاک ایران و زدودن ایران عزیز از اهریمنان  حکومتی یا در جبهه اخوندها نشخوار و دستشان الوده به خون پاک مجاهدان  و یا اینکه توجیح گر قتل عام فرزندان خلق با استدلالهایی کذایی ………
    تاریخ مبارزاتی مردم ایران با خون فرزندان این میهن نوشته شده است و تنها راه ممکن جهت سرنگونی رژیم نیز  در همبستگی همه جریانهای سیاسی با این جوهره و کلام رزمندگان سرشت شده است که میتوان و باید که رژیم در کلیتش با همه جناح های ان بدست توانای رزمندگان ازادی و همت همه مردم ایران به زباله دان تاریخ سپرده شود به امید انروز 

  • ایرانی عاشق ایران

    اقای پارسا حرفهایتان درست و قابل فهم است برای ان عده از مردم  که در طی بیش از ۳۰ سال  در مقابل این ستمکاران و جاهلان ایستاده اند و تجربه ای بیش از یکصد سال از تاریخ مبارزاتی ملت ایران را همراه دارند و در این راه از جان و مال خود برای رهایی میهن در زنجیر چه فدیه هایی که تقدیم نکردند و ووووو
    ولی متاسفانه همیشه در برابر این رنج و شکنج مردم ایران ,نیروهای فرصت طلب و پیاده نظام حکومت گران جهل ,از هیچ  فرصتی برای کند کردن حرکت پوینده انقلاب غافل نبوده اند .تا توانستند شریک جرم دستگاه حکومت در قتل و گشتار مردم و مبارزان و مجاهدان راه ازادی ,شدند و یا اینکه با سکوتشان به جلادان فرصت بیشتری برای کشتار فراهم کردند و یا با تهمت و نیشخند دشنه میر غضب را تیزتر کردند راه و اندیشه انقلابیون را به ظاهر مسدود کردند و تا جایی که در توان دارند باورهای انقلابی و ازادی خواهی مبارزان و مجاهدان جان بر کف را به سخره گرفتند اما ………
    این داستان ,داستان درازی است که باید نشست و فهم کرد تا این پدیده شوم را از نو بازنگری کرد
    قریب یکصد نفر از دانشجویان انقلابی در طی انقلاب ضد فرهنگی در سراسر دانشگاهای ایران در ابتدای انقلاب توسط باندهای ارتجاعی حکومت به طرز فجیعی کشته شدند.
    بیش از یکصد نفر از میلیشیا های مجاهدین به جرم فروش روزنامه و افشای باندهای فاشیستی در طی دو سال و نیم فعالیتهای مسالمت امیز سیاسی ان دوران کشته شدند.
    جنگ خونین در کردستان ایران و جنایت های رژیم در قارنا و دیگر دهکده های کردستان هزاران انسان مبارز و فرهیخته جان باختند و در همان دوران اولین نسل تبعید شدگان به کشورهای همسایه اغاز شد .
    جنگی خونین و ارتجاعی و ضد انقلابی  در طی ۸سال که نتیجه اش بیش از یک میلیون کشته و مجروح و نیز میلیاردها دلار هزینه اش شد تا امیال پست و حیوانی و کشور گشایی خمینی و دار و دسته اش  ارضا شود و خائنین و مزدوران جیره خوار و انهایی که عقده های چندین قرن را با خود به یدک میکشند و داعیه ملی گرایی و شان و ارزش گذشته ایران باستان را به خلط به خود نسبت میدهند هنوز که هنوز است از ان به عنوان دفاع مقدس توسط سلحشوران ایران یاد میکنند و فیلمهای چندش اور در سایتهایشان و ووو تا توجیح گر بی عملی شان برای مبارزه با این رژیم  گردد و در این راه فرزندان خلق را با انواع و اقصام تهمت و افترا از مبارزه باز دارند زهی خیال باطل
    در سراسر ایران چوبه های دار گستراندند و فرزندان این مرز و بوم  را به جرم عشق به ازادی  حلق اویز کردند و یا اینکه هزاران هزار انسان به انحراف کشیده شده توسط همین جانیان را به خاک و خون کشیدند و با جرمهای خود دراوردی به مسلخ بردند
    میلیونها انسان را به اجبار به انطرف مرزهای ایران گشاندند و نیز نسلی از خواهران ما را به شیخ نشینهای خلیج فارس برای شهوت رانی در مجالسشان روانه کردند
    بالاترین امار در اعدام زنان را در جهان کسب کردند و تامین کننده مالی و ایدئولوژی تروریسم در جهان گشتند و ایران سربلند را در چشم جهانیان خار کردند
    خرافات و تعبیرهای ارتجاعی از مذهب و دین ارائه دادند تا ملتی را برای همیشه در بند نگه دارند و تا جایی که توانستند در کنش و واکنشها ی این اندیشه  سرمایه گذاری کردند تا ملتی را برای همیشه مسخ کنند تا مانع بلوغ اندیشه های نو گردند
    بنابراین  باید در این پروسه ۳۲ ساله بعد از انقلاب نظری بیفکنیم و صادقانه به تجزیه و تحلیل حوادث روی اوریم و ببینیم که ایا  در ان شرایط  دستانمان یار و یاور رزمندگان خلق برای بزیر گشیدن این اهریمنان بوده است یا نه؟
    وقتی میلیشیاهای جوان به همراه مجاهدین در سراسر ایران برای کوبیدن نظام پلید اخوندی قیام کردند ایا ان هنگام صحبتهای روشنفکری و مبارزه بدور از خشونت اقایان که کوش فلک را کر میکرد ,تیری نبود بر پیکره رزمندگان مجاهد خلق؟
    وقتی سربداران در قیام امل سال ۶۰ بیباک و سرفراز سلاح بدست گرفتند و در برابر مزدوران ارتجاع مقاومت کردند و در نهایه جانشان را فدیه رهایی کردند ایا پز و افاده های روشنفکری ان دوره مرهمی بود بر زخمهای بسیار ان رزمندگان؟
    وقتی خائنینی به بهانه ملی گرایی و دفاع از مرزهای ایران باستان در گرماگرم مرداد ۶۷ در هنگامه حرکت  مجاهدان ارتش ازادیبخش در رسیدن به میهن پاک ایران و زدودن ایران عزیز از اهریمنان  حکومتی یا در جبهه اخوندها نشخوار و دستشان الوده به خون پاک مجاهدان  و یا اینکه توجیح گر قتل عام فرزندان خلق با استدلالهایی کذایی ………
    تاریخ مبارزاتی مردم ایران با خون فرزندان این میهن نوشته شده است و تنها راه ممکن جهت سرنگونی رژیم نیز  در همبستگی همه جریانهای سیاسی با این جوهره و کلام رزمندگان سرشت شده است که میتوان و باید که رژیم در کلیتش با همه جناح های ان بدست توانای رزمندگان ازادی و همت همه مردم ایران به زباله دان تاریخ سپرده شود به امید انروز 

  • نادر

    شعار ملت خر: الله اکبر، الله اکبر (با عذر خواهی از خران) گاوان و خران باربردار، به ز مسلمان مردم آزار

  • نادر

    شعار ملت خر: الله اکبر، الله اکبر (با عذر خواهی از خران) گاوان و خران باربردار، به ز مسلمان مردم آزار

  • Shahin

    اگر روزی خدای ناکرده سایه رهبر از ایران کنار رود ، والله قسم ایران طالبان زیاد دارد که به ناموس احدی رحم نکنند

    http://salehat.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=93:1389-10-08-06-19-44&catid=45:nazar-bozorgan

  • Shahin

    اگر روزی خدای ناکرده سایه رهبر از ایران کنار رود ، والله قسم ایران طالبان زیاد دارد که به ناموس احدی رحم نکنند

    http://salehat.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=93:1389-10-08-06-19-44&catid=45:nazar-bozorgan

  • بیایید در خوی خودمان دیکتاتوری را بکشیم و برای خدمت به مردمان و آرمانهای انسانی آماده شویم
    روزگاری مردم آه و ناله از دست شاهزادگان داشتند که به مال و ناموس آنان چشم طمع دوخته اند. پادشاهان مستبد در شرق زیباترین زنان را روانه حرم سراهای خود میکردند و اموال مردم را به تاراج میبردند. پادشاهان در عشرت و عیش غوطه ور بودند و مردمان عادی با گرفتاری و نداری و بیچارگی دست و پنجه نرم میکردند. میرزا رضای کرمانی که ناصرالدین را کشت برای این بود که وی در حسرت یک حداقل زندگی بود وناصرالدین شاه با قتل و کشتن مردم اموال آنان را ضبط و فرزندان آنان را غلام و برده میکرد و یک حرم سرای بزرگ داشت وی حتی وزیر با تدبیر خود را هم کشت. این بود که خشم یکی از همان مردمان که دیگر هراسی در دل نداشت و زندگی برایش دیگر مفهومی پیدا نمیکرد و عاصی شده بود و دیگر از مرگ و شکنجه هم باکی نداشت گلوله های خود را به شاه ظالم شلیک کرد. بعد هم در غل و زنجیر تا پای مرگ رفت.
    مردم سر شاهزاده گان بی مروت وعیاش را به سنگ کوبیدند و یک نفر که از طبقه پایین بود به سر کار آمد ولی هیچ چیز تغییری چندانی نکرد و دیکتاتوری همچنان برقرار بود. به اجبار زمان و به فشار مردم کارهایی انجام شد ولی باز تعدادی ازمردم راضی نبودند. متاسفانه گرگان استعمار که همیشه برای ملت های ضیعف دندان تیز کرده اند هر وقت هر کسی خواست بیشتر از حد قرار داد به مردم برسد فورا سرش را زیر آب میکنند.
    شما نگاه کنید که درخاورمیانه همه چیز غیر از جاهای دیگر است. مردمی که تا دیروز دم از آزادی و برابری و دوستی و مهربانی میزدند هم چنانکه به خر مراد سواره شدند و به اوضاع مسلط شدند دمار از روزگاری مردمی در میاورند که قبلا در میان آنان بوده اند.
    در کشورهای خاورمیانه رییس جمهوری مادام عمر و حتی موروثی است. یعنی تنها اسم آن عوض شده و دیکتاتوری همان مثل قبل است. بجای شاه رییس جمهور میگویند و بجای خان و یا ارباب یک اسم دیگر ولی وضع دیکتاتوری هم چنان پا برجاست و مردم را زیر بار غارت و زورگویی عاصی میکنند.
    مردمی که تا دیروز در زندانهای رژیم قبل بودند و احتمالا شکنجه هم شده اند حالا که خود به ثروت و قدرت رسیده اند همان هم رزمان سابق خود را به قتلگاه میبرند. و فرزندان دوستان قدیم خود را بگلوله میبندند. با داشتن پول و غارت بیت المال تعدادی از همان جوانان را میخرند و یا شست و شوی مغزی میدهند و از آنان نظیر آدمک برای کشتار برادرانشان سو استفاده میکنند چرا که دیگ حرض و آز و طمع و مال پرستی آنان بجوش آمده و این اشتهای غارتگری و دزدی و هیزی تمام شدنی نیست. کسی که تا دیروز هزار تومان امید عالیه اش بود اکنون میلیارد ها میلیارد دلار هم کفاف حریص بودن او را نمیدهد و حاضر است همه مردم را برای دو روزه زندگی ننگین بخاک و خون بکشد.
    این حرص آدمی چیست؟ ما که همه فرزندان مرگ هستیم و دیر و یا زود به فاصله کوتاهی در دام مرگ اسیر خواهیم شد. چرا این دو روزه زندگی را به افراط در غارت اموال عمومی میگذرانیم. و چرا برای چند میلیارد بیشتر بر جمع سرمایه نامشروع خود دیگران را نابود میسازیم.
    آیا شما قیم مردم هستید؟ و آیا شما عقل کل؟ کسی که تا دیروز حتی ده هزار تومان پول نقد نداشت امروز به برکت یک ایده خیالی میلیارد شده است ولی هنوز هم سیر نشده و برای غارت بیشتر مردم دندان تیز کرده است.
    ای مردم خود خواهی غارت اموال دیگران و حرص بیش از حد و طمع به زن و دختر مردم را کنار بگذارید این دنیا فانی است. از دیگران مثل صدام درس عبرت بگیرید. حرص اورا برداشته بود. با حمله به ایران و کویت میلیونها جوان را بخاک وخون کشید. قصر های متعدد ساخت. خود را برای مادام عمر رییس جمهور کرد سر هر کس را که مخالفت کرد به سنگ کوبید. آخر چه شد یک سرباز بچه سال آمریکایی او را مثل موش از یک سوراخ بیرون کشید و مثل یک …اعدام شد.
    آنان که از پست ترین لایه های اجتماعی به رفیع ترین قله اجتماعی رسیده اند بایست شب روز بکوشند تا مردم خود را نجات دهند نه اینکه به آنان پشت کرده و بی تفاوت به آنان بشوند و دنبال قدرت و ثروت بروند و همه چیز را فراموش کنند.
    ای رهبران خاورمیانه بیایید برای ملت خود کار کنیدو از دزدی و فساد و غارت اموال و ناموس مردم پرهیز کنیدو تا میتوانید به مردم خدمت نمایید تا نامی نیک از خود بیادگار بگذارید. تا اینکه نفرت و لعنت ابدی را برای خود بخرید. مردمی که تا دیروز زیر شلاقهای استبداد میگفتند که دارند خرد میشوند. و مرتب ناله و زاری میکردند و از نداشتن آزادی مینالیدند. به کمک مردم و با کمک قدرت های برزگ آزاد شدند وحالا خودشان به گردن همان مردمی که آنان را نجات داد افتاده اند و با پولهای باد آورده گروهی را میخرند و بجان گروه دیگر میاندازند. و مردم خود را و دوستان سابق خود را بخاک و خون میکشند.
    پول ومقام و ثروت و قدرت مادام عمری نیست. پس بیایید تا مادامیکه این ودیعه آسمانی و امانت الهی را در اختیار دارید آنرا برای مردم بکار ببرید که هم دنیا و هم آخرت را برده اید وگرنه آتش که گرفت تر و خشک با هم میسوزند. مگر ندیده اید که صدام چطور هم خودش و هم خانواده اش را با دستهای خود تار و مار کرد.
    بیایید با محبت وقناعت زندگی کیند و حرص و آز قدرت و شوکت واحترام بیش از بیش را نداشته باشید. شما هم مثل دیگران یکی از بندگان او هستید. از امکانات و ثروت و دولت و قدرتی که در اختیار دارید سو استفاده نکنید. متاسفانه قدرت غرور میاورد و غرور چشمان شخص را کور میکند. و ادعای خدایی میکند. تاریخ را بخوانید که چه گردنکشان مغروری بودند که با ظلم و جنایت همه را مقهور خود نمودند و عاقبت بدست همان مردم شکسته شدند. دست بالای دست بسیار است. نزن بر سر ناتوان دست زور که روزی بیفتی بپایش چو مور.
    تواضع ز گردن فرازان و گردن کشان نکوست گدا چون تواضع کند خوی اوست. همه ما آفریده شده دست یک قادر توانا هستیم. اگر به او متعقد هستید کار ی بد نکنید. غارت اموال ملی یک کشور و دزدیدن ناموس و توان یک مردم کاری نکوهیده است. کمر خدمت به ملت ببندید. قرار دادن یک جوان مامور پلیس که فرزند یک ملت است در برابر یک جوان دیگر کاری نابجردانه و ستم است. بیایید تا دیر نشده با مهربانی و دوستی مشگلات را حل کنیم که فردا خیلی دیر است. شما ها که پدران جامعه هستید بایست با هوشیاری از ملت خود دفاع کنید. ما امروزه یک طمعه برای غارتگران بین المللی هستیم و آنان برای غارت و بخاک و خون کشیدن ما و جوانان ما از هیچ کاری رویگردان نیستند. بهانه به دست آنان ندهید.
    با جنگ خانگی و کشت و کشتار و غارت وتخریب داخلی کشور را برای غارت بیگانگان فرصت طلب آماده نکنید. آنان مترصد جنگ های داخلی هستند تا با آوردن هیزم به آتش فتنه غارت اصلی خود را شروع کنند و دوباره یک ملت علیل معتاد معلول و بی سواد برای ما یادگار بگذارند. ملت ما را از هم بپاشانند و با آواره کردن ملت ما و دور کردن جوانان ما از علم و دانش به ما مسلط باشند. تحصیکرده های ما به عنوان راننده و ظرف شوی به کشورهای آنان پناهنده شوند. و جوانان داخل به اعتیاد و کسب های نامشروع روی آورند و یا رو در روی هم به قتل یکدیگر بپردازند. مادران وپدران ما را داغدار و دیوانه کنند.
    یک رهبر واقعی بایست مهربان باشد و به سوز دل مردم خود برسد و خدمتکار مردم باشد نه آقای بالا سر. از مردم اطاعت کورکورانه نخواهد بلکه به آنان اساس دوستی محبت خدمت را بیاموزد.
    اسلام این دین پویا را برای مردم روشن سازد. اطلب العلم ولو به سین. اطلب العلم فریضیه علی کل مسلم و مسلمه. برای آموختن دانش حتی به چین هم شده بروید. و آموختن دانش بر هر مرد و زن مسلمان واجب است. برای اهداف عالیه اسلامی خدمت کنید. شما که عالم و دانشمند و حجج اسلام و آیات عظام هستید. برای پیشرفت علمی و فرهنگی و صنعتی مردم بکوشید. روزی خاورمیانه بهشت برین بود و غرب یک دوره تاریک و بی فرهنگ را میگذارانید. حالا آنان در اثر کار و کوشش و دخالت دادن مردم در همه کارها به این درجه از علم وصنعت رسیده اند و ما محتاج آنان. شما که پشتوانه عظیم تمدن اسلامی را دارید از آن استفاده کنید. همه جای اسلام جمع ثروت از راه نا صوات را نکوهید ه ا ست. مردم را به علم و دانش و معرفت و دوستی و برابری و برادری رهنما بوده است نه به جمع ثروت و دزدی و فساد و آدم کشی و قتل وغارت.
    بیایید با هم دنیای بهتری بسازیم که در آن از جنگ و خشم و جنون خبری نباشد و سراپا دوستی محبت واحترام متقابل باشد.

  • بیایید در خوی خودمان دیکتاتوری را بکشیم و برای خدمت به مردمان و آرمانهای انسانی آماده شویم
    روزگاری مردم آه و ناله از دست شاهزادگان داشتند که به مال و ناموس آنان چشم طمع دوخته اند. پادشاهان مستبد در شرق زیباترین زنان را روانه حرم سراهای خود میکردند و اموال مردم را به تاراج میبردند. پادشاهان در عشرت و عیش غوطه ور بودند و مردمان عادی با گرفتاری و نداری و بیچارگی دست و پنجه نرم میکردند. میرزا رضای کرمانی که ناصرالدین را کشت برای این بود که وی در حسرت یک حداقل زندگی بود وناصرالدین شاه با قتل و کشتن مردم اموال آنان را ضبط و فرزندان آنان را غلام و برده میکرد و یک حرم سرای بزرگ داشت وی حتی وزیر با تدبیر خود را هم کشت. این بود که خشم یکی از همان مردمان که دیگر هراسی در دل نداشت و زندگی برایش دیگر مفهومی پیدا نمیکرد و عاصی شده بود و دیگر از مرگ و شکنجه هم باکی نداشت گلوله های خود را به شاه ظالم شلیک کرد. بعد هم در غل و زنجیر تا پای مرگ رفت.
    مردم سر شاهزاده گان بی مروت وعیاش را به سنگ کوبیدند و یک نفر که از طبقه پایین بود به سر کار آمد ولی هیچ چیز تغییری چندانی نکرد و دیکتاتوری همچنان برقرار بود. به اجبار زمان و به فشار مردم کارهایی انجام شد ولی باز تعدادی ازمردم راضی نبودند. متاسفانه گرگان استعمار که همیشه برای ملت های ضیعف دندان تیز کرده اند هر وقت هر کسی خواست بیشتر از حد قرار داد به مردم برسد فورا سرش را زیر آب میکنند.
    شما نگاه کنید که درخاورمیانه همه چیز غیر از جاهای دیگر است. مردمی که تا دیروز دم از آزادی و برابری و دوستی و مهربانی میزدند هم چنانکه به خر مراد سواره شدند و به اوضاع مسلط شدند دمار از روزگاری مردمی در میاورند که قبلا در میان آنان بوده اند.
    در کشورهای خاورمیانه رییس جمهوری مادام عمر و حتی موروثی است. یعنی تنها اسم آن عوض شده و دیکتاتوری همان مثل قبل است. بجای شاه رییس جمهور میگویند و بجای خان و یا ارباب یک اسم دیگر ولی وضع دیکتاتوری هم چنان پا برجاست و مردم را زیر بار غارت و زورگویی عاصی میکنند.
    مردمی که تا دیروز در زندانهای رژیم قبل بودند و احتمالا شکنجه هم شده اند حالا که خود به ثروت و قدرت رسیده اند همان هم رزمان سابق خود را به قتلگاه میبرند. و فرزندان دوستان قدیم خود را بگلوله میبندند. با داشتن پول و غارت بیت المال تعدادی از همان جوانان را میخرند و یا شست و شوی مغزی میدهند و از آنان نظیر آدمک برای کشتار برادرانشان سو استفاده میکنند چرا که دیگ حرض و آز و طمع و مال پرستی آنان بجوش آمده و این اشتهای غارتگری و دزدی و هیزی تمام شدنی نیست. کسی که تا دیروز هزار تومان امید عالیه اش بود اکنون میلیارد ها میلیارد دلار هم کفاف حریص بودن او را نمیدهد و حاضر است همه مردم را برای دو روزه زندگی ننگین بخاک و خون بکشد.
    این حرص آدمی چیست؟ ما که همه فرزندان مرگ هستیم و دیر و یا زود به فاصله کوتاهی در دام مرگ اسیر خواهیم شد. چرا این دو روزه زندگی را به افراط در غارت اموال عمومی میگذرانیم. و چرا برای چند میلیارد بیشتر بر جمع سرمایه نامشروع خود دیگران را نابود میسازیم.
    آیا شما قیم مردم هستید؟ و آیا شما عقل کل؟ کسی که تا دیروز حتی ده هزار تومان پول نقد نداشت امروز به برکت یک ایده خیالی میلیارد شده است ولی هنوز هم سیر نشده و برای غارت بیشتر مردم دندان تیز کرده است.
    ای مردم خود خواهی غارت اموال دیگران و حرص بیش از حد و طمع به زن و دختر مردم را کنار بگذارید این دنیا فانی است. از دیگران مثل صدام درس عبرت بگیرید. حرص اورا برداشته بود. با حمله به ایران و کویت میلیونها جوان را بخاک وخون کشید. قصر های متعدد ساخت. خود را برای مادام عمر رییس جمهور کرد سر هر کس را که مخالفت کرد به سنگ کوبید. آخر چه شد یک سرباز بچه سال آمریکایی او را مثل موش از یک سوراخ بیرون کشید و مثل یک …اعدام شد.
    آنان که از پست ترین لایه های اجتماعی به رفیع ترین قله اجتماعی رسیده اند بایست شب روز بکوشند تا مردم خود را نجات دهند نه اینکه به آنان پشت کرده و بی تفاوت به آنان بشوند و دنبال قدرت و ثروت بروند و همه چیز را فراموش کنند.
    ای رهبران خاورمیانه بیایید برای ملت خود کار کنیدو از دزدی و فساد و غارت اموال و ناموس مردم پرهیز کنیدو تا میتوانید به مردم خدمت نمایید تا نامی نیک از خود بیادگار بگذارید. تا اینکه نفرت و لعنت ابدی را برای خود بخرید. مردمی که تا دیروز زیر شلاقهای استبداد میگفتند که دارند خرد میشوند. و مرتب ناله و زاری میکردند و از نداشتن آزادی مینالیدند. به کمک مردم و با کمک قدرت های برزگ آزاد شدند وحالا خودشان به گردن همان مردمی که آنان را نجات داد افتاده اند و با پولهای باد آورده گروهی را میخرند و بجان گروه دیگر میاندازند. و مردم خود را و دوستان سابق خود را بخاک و خون میکشند.
    پول ومقام و ثروت و قدرت مادام عمری نیست. پس بیایید تا مادامیکه این ودیعه آسمانی و امانت الهی را در اختیار دارید آنرا برای مردم بکار ببرید که هم دنیا و هم آخرت را برده اید وگرنه آتش که گرفت تر و خشک با هم میسوزند. مگر ندیده اید که صدام چطور هم خودش و هم خانواده اش را با دستهای خود تار و مار کرد.
    بیایید با محبت وقناعت زندگی کیند و حرص و آز قدرت و شوکت واحترام بیش از بیش را نداشته باشید. شما هم مثل دیگران یکی از بندگان او هستید. از امکانات و ثروت و دولت و قدرتی که در اختیار دارید سو استفاده نکنید. متاسفانه قدرت غرور میاورد و غرور چشمان شخص را کور میکند. و ادعای خدایی میکند. تاریخ را بخوانید که چه گردنکشان مغروری بودند که با ظلم و جنایت همه را مقهور خود نمودند و عاقبت بدست همان مردم شکسته شدند. دست بالای دست بسیار است. نزن بر سر ناتوان دست زور که روزی بیفتی بپایش چو مور.
    تواضع ز گردن فرازان و گردن کشان نکوست گدا چون تواضع کند خوی اوست. همه ما آفریده شده دست یک قادر توانا هستیم. اگر به او متعقد هستید کار ی بد نکنید. غارت اموال ملی یک کشور و دزدیدن ناموس و توان یک مردم کاری نکوهیده است. کمر خدمت به ملت ببندید. قرار دادن یک جوان مامور پلیس که فرزند یک ملت است در برابر یک جوان دیگر کاری نابجردانه و ستم است. بیایید تا دیر نشده با مهربانی و دوستی مشگلات را حل کنیم که فردا خیلی دیر است. شما ها که پدران جامعه هستید بایست با هوشیاری از ملت خود دفاع کنید. ما امروزه یک طمعه برای غارتگران بین المللی هستیم و آنان برای غارت و بخاک و خون کشیدن ما و جوانان ما از هیچ کاری رویگردان نیستند. بهانه به دست آنان ندهید.
    با جنگ خانگی و کشت و کشتار و غارت وتخریب داخلی کشور را برای غارت بیگانگان فرصت طلب آماده نکنید. آنان مترصد جنگ های داخلی هستند تا با آوردن هیزم به آتش فتنه غارت اصلی خود را شروع کنند و دوباره یک ملت علیل معتاد معلول و بی سواد برای ما یادگار بگذارند. ملت ما را از هم بپاشانند و با آواره کردن ملت ما و دور کردن جوانان ما از علم و دانش به ما مسلط باشند. تحصیکرده های ما به عنوان راننده و ظرف شوی به کشورهای آنان پناهنده شوند. و جوانان داخل به اعتیاد و کسب های نامشروع روی آورند و یا رو در روی هم به قتل یکدیگر بپردازند. مادران وپدران ما را داغدار و دیوانه کنند.
    یک رهبر واقعی بایست مهربان باشد و به سوز دل مردم خود برسد و خدمتکار مردم باشد نه آقای بالا سر. از مردم اطاعت کورکورانه نخواهد بلکه به آنان اساس دوستی محبت خدمت را بیاموزد.
    اسلام این دین پویا را برای مردم روشن سازد. اطلب العلم ولو به سین. اطلب العلم فریضیه علی کل مسلم و مسلمه. برای آموختن دانش حتی به چین هم شده بروید. و آموختن دانش بر هر مرد و زن مسلمان واجب است. برای اهداف عالیه اسلامی خدمت کنید. شما که عالم و دانشمند و حجج اسلام و آیات عظام هستید. برای پیشرفت علمی و فرهنگی و صنعتی مردم بکوشید. روزی خاورمیانه بهشت برین بود و غرب یک دوره تاریک و بی فرهنگ را میگذارانید. حالا آنان در اثر کار و کوشش و دخالت دادن مردم در همه کارها به این درجه از علم وصنعت رسیده اند و ما محتاج آنان. شما که پشتوانه عظیم تمدن اسلامی را دارید از آن استفاده کنید. همه جای اسلام جمع ثروت از راه نا صوات را نکوهید ه ا ست. مردم را به علم و دانش و معرفت و دوستی و برابری و برادری رهنما بوده است نه به جمع ثروت و دزدی و فساد و آدم کشی و قتل وغارت.
    بیایید با هم دنیای بهتری بسازیم که در آن از جنگ و خشم و جنون خبری نباشد و سراپا دوستی محبت واحترام متقابل باشد.

  • خلیفه های اموی  بنی امیه و خلیفه های عباسی بنی عباسی و  اسلام این ها 
     در زندگی هر کسی سعی دارد از راهی نان بخورد و روزی خود را بدست آورد.  گروهی به دنبال کسب دانش و فرهنگ و صنعت و هنر و آموزش و پرورش میروند و از این راه به شغلی و کاری میرسند و لقمه نانی بزحمت در میآورند و به غفلت هم نمیخورند.  و گروهی به کارهای دولتی و سیاسی میپردازند و اگر انسانهایی والا باشند میتوانند که مصدر خدمات ارزنده ای هم باشند.  و بیشتر مردم از کار عضلانی توام با تفکر استفاده میکنند مثل کارگران متخصص و یا تنها از نیروی عضلانی خود استفاده مینمایند مثل کارگران معمولی و غیر متخصص.  ولی شیادان و دزدان قانونی وغیر قانوی و ستمکاران و فریب کاران و دغلان گروهی دیگر هستند که از راههای بسیار غیرانسانی و ستمگرانه میلیارد ها ثروت مردم را غارت میکنند.  این شیادان از نیروی دوستی و محبت و عشق مردم و احساسات ظریف آنان استفاده میکنند و بقولی بیکاران و سرخوردگان منابع درآمد های سرشار آنان هستند.  آنان با ترسیم یک زندگی خیالی و توهم و با سخنرانی های بسیار و دروغ های گزاف و اکنون با ارسال ای میل ها از طمع و حریص بودن مردم سو استفاده های کلان برده اند و میبرند. 

     بهر حال آنان راهی پیدا میکنند تا انسان ها را سرکیسه و لخت کنند.  برای گرفتن وام ارزان  برای پیدا کردن کار خوب  برای دوستیابی و همسر گزینی ها  برای ارسال پول های باد آورده و خرید های خوب  ارسال چک ها و براتهای تقلبی و هزاران نوع دیگر به ثروت اندوزی مشغول هستند.   خودتان ببینید و قضاوت کنید  حضرت مسیح در زندگی کوتاه مدت خود  نه قصری داشت نه خدم  و حشمی و نه ثروت سرشاری  و بارها دیده شده که وی در گوشه از خیابان و صحرا شب را به صبح آورده بود.  ولی شیادان و کسانی که نه باو معتقد هستند و نه خدا را قبول دارند از برکت سر وی به ثروت های نجومی رسیده اند  کلیساهای متفاوت و با اسمهای بیشمار تاسیس کرده اند و در قبل آن به زندگی های اشرافی رسیده اند.  ثروتهای کلیساها بسیار زیاد است و مومنین براحتی پرداخت میکنند.  متاسفان هر دینی دارای یک مشت شیاد ان حرفه است که با وجود اعتقاد نداشتن به اصل دین وحتی خدا تنها برای ثروت اندوزی خود را دین دار نشان میدهند و با جا نماز آبکشی و تظاهر مردم را میچاپند. 

     انیان بنام دین از هیچ گونه جنایت ودزدی و هیزی و آتش زدنها و بی حرمتی ها روی گردان نیستند وبرای جمع مال و منال بیشتر و داشتن ثروتهای افسانه ای آدمکشان حرفه ای را استخدام میکنند و به جان آنانکه دست شان را خوانده اند میاندازند و آنان را مقتول و سر به نیست میکنند.  متاسفانه با ایجاد رعب و وحشت و با سو استفاده از بی تفاوتی جهانی  و غیر انسانی بودن شرایط دنیا و جهل مردم براحتی میتوانند به حکومت های ننگین خود ادامه دهند.   سرمایه مهم آنان جهل و نادانی و بی دانشی مردم و تعصب های ابله هایشان و نیز ثروت بیشمار و در اختیار داشتن وسایل ارتباط جمعی است که هر که بخواهند به ملا اعلی میرسانند و از یک دیوانه ویک ابله یک فیلسوف شهیر و از یک جانی یا انسان کامل و یک مومن بخدا میسازند و به خورد مردم میدهند.  اشخاص پست را مقامهای عالی میدهند که مثل موم در دستان ظالم آنان نرم باشند و بهر طرفی که بخواهند آنان را بکشانند.  یک سیستم دزد وغارتگر در پشت آنان نهان است که برای در هم ریختن طبقه متوسط برنامه ریزی شده است.  با دامن زدن به اختلافات مردم با هم همه را بجان هم میاندازند و خود نظاره گر و خوشه چیانان این بهم ریختگی هستند.   ابوسفیان که میدید که از راه سابق و بت پرستی نمیتواند به مردم مسلط بشود و آنان را سرکیسه کند  اسلام آورد و مسلمان شد و در تحت لوای اسلام  به غارت مردم پرداخت و این بار به نام دین مردم را لخت میکرد.

      معاویه و پسرش یزید هم راه مثلا عاقلانه او را پیروی کردند  و شما خودتان دیدید که حتی خانواده خود همان پیامبر حضرت رسول را کشتند.  مردم آن زمان ایران که از غرور و نخوت پادشاهان خودکامه و موبدان طمعکار  وشاید هم شیاد خسته شده بودند  مقدم عربان که از دوستی و محبت و برابری و برادری میگفتند را گرامی داشتند و با آنان جدی و با سرسختی نجنگیدند و نخواستند که برای نگهداری شوکت وثروت ثروتمندان و  پادشاهان زیاد از جان و مال خود مایه بگذارند.  این بود که آنان هم بنحوی در برابر اسلام و عربان مقاومت های بسیار شدید نکردند و به امید زندگی بهتر به آنان تسلیم شدند.  ولی بزودی درک کردند که از چاله ای در آمده ولی به چاه عمیقی افتاده اند.  متاسفانه چون دروغ و تقیه در اسلام مجاز است  سرکردگان مسلمانان عرب هم گفتند ما دروغ گفتیم و تزویر کردیم در راه اسلام بود و هیچ گناهی ما مرتکب نشده ایم.  چون خدعه و دروغ و تقیه در اسلام عقوبتی ندارد بخصوص اگر در راه خدا و اسلام ناب محمدی باشد.  مکروه که نیست بل واجب اندر واجب است.   خلیفه های بنی امیه که با دزو و کلک به پادشاهی رسیده بودند دمار از روزگار مردم بخصوص ایرانیان در آوردند و مردم را مثل برده ها مطیع خود نمودند و مال و ناموس آنان را به یغما بردند.  این خلیفه ها که در حرم سرای های افسانه خود به عیش و نوش و لهو و لعب مشغول بودند با زیرکی  و جنایت پیشگی و دو بهم زنی ها و کشت و کشتار ها و ایجاد جو بدبینی و هراس و وحشت و ترس به حکومت های ظالمانه خود سالها ادامه دادند.   از دین بعنوان بهترین وسیله برای دزدیهایشان و گناهانشان و غارت مردم و تجاوز به زنان ودخترانشان سو استفاده ها کردند و کلاه های شرعی بسیاری دوختند. 

     لایه های متوسط مردم میبایست این زورگویی ها را تحمل کند و برای بقای خود به زور گویی هم بپردازد و چون اموالشان غارت شده بود  آنان نیز به غارت اموال دیگران دست زدند و این شروع تفرقه بیانداز و حاکم باش بود.  در انقلاب مورد قبول غارتگران بین المللی که از رژیم دیگر دل خوشی نداشتند  مردم فقیر و لایه های متوسط ایرانی هر کدام به نحوی مورد تهاجم قرار گرفت.  حتی خود انقلاب کننده گان هم مورد آزار گروهی دیگر قرار گرفتند.  مردم که مورد ظلم و بیکاری قرار گرفته بودند و با بهانه های مختلف کنار گذارده میشدند نیز خود برای بقای خویش مجبور به ظلم به دیگران شدند و این انتقال ناراحتی ها و ظلم ها باعث تحکیم دزدان و ظالمان شد.   نتیجه انقلاب شکوهمند اسلامی ایران متاسفانه به علت ورود کسانی نظیر خلیفه های بنی امیه و بنی عباس که تنها برای جمع ثروت مثلا انقلابی شده بودند به بیراهه رفت.  سران قلابی و در رده های پایین تر مثلا انقلاب که سرمست از پیروزی های سریع بودند به کشتن و بستن دوستان خود نمودند تا سفره ثروت را به تنهایی بلع نمایند.  نمیدانم به نظر اکثر مردم ایران این انقلاب دردی را دوا کرد و یا خودمشگل دیگری ایجاد نمود.   امید وارم که با طرد مردمی نظیر خلیفه های اموی  دوباره دوستی مهربانی و رافت وهمکاری جای خود را به دشمنی و مال پرستی و دزدی و فساد بدهد و همه مال با بخشش و کوشش و دوستی ومهربانی ایران مهربان بسازیم که از کشمکش های مادی و فاسد در امان باشد و همه با برادری و برابری با هم ودر کنار هم مثل ملت های متمدن زندگی کنیم.  ای دوست بر جنازه دشمن چو بگذری   شادی مکن که بر تو هم این ماجری رود.   مزن بر سر ناتوان دست زور  که روزی بیفتی بپایش چو مور.   دوش دیدم که شیخ میگشت با چراغ دور شهر   که از دیو ودد گریزانم و انسانم آزروست.  ما همه گلبرگهای یک گل هستیم به چشم شهوت و طمع و غارت بهم و به اموال هم نگاه نکنیم و این دو روزه زندگی را با دوستی و وحدت و کمک و همکاری بهم سپری کنیم  باشد بجایی برسیم که بجز خدای نبینیم. 

  • خلیفه های اموی  بنی امیه و خلیفه های عباسی بنی عباسی و  اسلام این ها 
     در زندگی هر کسی سعی دارد از راهی نان بخورد و روزی خود را بدست آورد.  گروهی به دنبال کسب دانش و فرهنگ و صنعت و هنر و آموزش و پرورش میروند و از این راه به شغلی و کاری میرسند و لقمه نانی بزحمت در میآورند و به غفلت هم نمیخورند.  و گروهی به کارهای دولتی و سیاسی میپردازند و اگر انسانهایی والا باشند میتوانند که مصدر خدمات ارزنده ای هم باشند.  و بیشتر مردم از کار عضلانی توام با تفکر استفاده میکنند مثل کارگران متخصص و یا تنها از نیروی عضلانی خود استفاده مینمایند مثل کارگران معمولی و غیر متخصص.  ولی شیادان و دزدان قانونی وغیر قانوی و ستمکاران و فریب کاران و دغلان گروهی دیگر هستند که از راههای بسیار غیرانسانی و ستمگرانه میلیارد ها ثروت مردم را غارت میکنند.  این شیادان از نیروی دوستی و محبت و عشق مردم و احساسات ظریف آنان استفاده میکنند و بقولی بیکاران و سرخوردگان منابع درآمد های سرشار آنان هستند.  آنان با ترسیم یک زندگی خیالی و توهم و با سخنرانی های بسیار و دروغ های گزاف و اکنون با ارسال ای میل ها از طمع و حریص بودن مردم سو استفاده های کلان برده اند و میبرند. 

     بهر حال آنان راهی پیدا میکنند تا انسان ها را سرکیسه و لخت کنند.  برای گرفتن وام ارزان  برای پیدا کردن کار خوب  برای دوستیابی و همسر گزینی ها  برای ارسال پول های باد آورده و خرید های خوب  ارسال چک ها و براتهای تقلبی و هزاران نوع دیگر به ثروت اندوزی مشغول هستند.   خودتان ببینید و قضاوت کنید  حضرت مسیح در زندگی کوتاه مدت خود  نه قصری داشت نه خدم  و حشمی و نه ثروت سرشاری  و بارها دیده شده که وی در گوشه از خیابان و صحرا شب را به صبح آورده بود.  ولی شیادان و کسانی که نه باو معتقد هستند و نه خدا را قبول دارند از برکت سر وی به ثروت های نجومی رسیده اند  کلیساهای متفاوت و با اسمهای بیشمار تاسیس کرده اند و در قبل آن به زندگی های اشرافی رسیده اند.  ثروتهای کلیساها بسیار زیاد است و مومنین براحتی پرداخت میکنند.  متاسفان هر دینی دارای یک مشت شیاد ان حرفه است که با وجود اعتقاد نداشتن به اصل دین وحتی خدا تنها برای ثروت اندوزی خود را دین دار نشان میدهند و با جا نماز آبکشی و تظاهر مردم را میچاپند. 

     انیان بنام دین از هیچ گونه جنایت ودزدی و هیزی و آتش زدنها و بی حرمتی ها روی گردان نیستند وبرای جمع مال و منال بیشتر و داشتن ثروتهای افسانه ای آدمکشان حرفه ای را استخدام میکنند و به جان آنانکه دست شان را خوانده اند میاندازند و آنان را مقتول و سر به نیست میکنند.  متاسفانه با ایجاد رعب و وحشت و با سو استفاده از بی تفاوتی جهانی  و غیر انسانی بودن شرایط دنیا و جهل مردم براحتی میتوانند به حکومت های ننگین خود ادامه دهند.   سرمایه مهم آنان جهل و نادانی و بی دانشی مردم و تعصب های ابله هایشان و نیز ثروت بیشمار و در اختیار داشتن وسایل ارتباط جمعی است که هر که بخواهند به ملا اعلی میرسانند و از یک دیوانه ویک ابله یک فیلسوف شهیر و از یک جانی یا انسان کامل و یک مومن بخدا میسازند و به خورد مردم میدهند.  اشخاص پست را مقامهای عالی میدهند که مثل موم در دستان ظالم آنان نرم باشند و بهر طرفی که بخواهند آنان را بکشانند.  یک سیستم دزد وغارتگر در پشت آنان نهان است که برای در هم ریختن طبقه متوسط برنامه ریزی شده است.  با دامن زدن به اختلافات مردم با هم همه را بجان هم میاندازند و خود نظاره گر و خوشه چیانان این بهم ریختگی هستند.   ابوسفیان که میدید که از راه سابق و بت پرستی نمیتواند به مردم مسلط بشود و آنان را سرکیسه کند  اسلام آورد و مسلمان شد و در تحت لوای اسلام  به غارت مردم پرداخت و این بار به نام دین مردم را لخت میکرد.

      معاویه و پسرش یزید هم راه مثلا عاقلانه او را پیروی کردند  و شما خودتان دیدید که حتی خانواده خود همان پیامبر حضرت رسول را کشتند.  مردم آن زمان ایران که از غرور و نخوت پادشاهان خودکامه و موبدان طمعکار  وشاید هم شیاد خسته شده بودند  مقدم عربان که از دوستی و محبت و برابری و برادری میگفتند را گرامی داشتند و با آنان جدی و با سرسختی نجنگیدند و نخواستند که برای نگهداری شوکت وثروت ثروتمندان و  پادشاهان زیاد از جان و مال خود مایه بگذارند.  این بود که آنان هم بنحوی در برابر اسلام و عربان مقاومت های بسیار شدید نکردند و به امید زندگی بهتر به آنان تسلیم شدند.  ولی بزودی درک کردند که از چاله ای در آمده ولی به چاه عمیقی افتاده اند.  متاسفانه چون دروغ و تقیه در اسلام مجاز است  سرکردگان مسلمانان عرب هم گفتند ما دروغ گفتیم و تزویر کردیم در راه اسلام بود و هیچ گناهی ما مرتکب نشده ایم.  چون خدعه و دروغ و تقیه در اسلام عقوبتی ندارد بخصوص اگر در راه خدا و اسلام ناب محمدی باشد.  مکروه که نیست بل واجب اندر واجب است.   خلیفه های بنی امیه که با دزو و کلک به پادشاهی رسیده بودند دمار از روزگار مردم بخصوص ایرانیان در آوردند و مردم را مثل برده ها مطیع خود نمودند و مال و ناموس آنان را به یغما بردند.  این خلیفه ها که در حرم سرای های افسانه خود به عیش و نوش و لهو و لعب مشغول بودند با زیرکی  و جنایت پیشگی و دو بهم زنی ها و کشت و کشتار ها و ایجاد جو بدبینی و هراس و وحشت و ترس به حکومت های ظالمانه خود سالها ادامه دادند.   از دین بعنوان بهترین وسیله برای دزدیهایشان و گناهانشان و غارت مردم و تجاوز به زنان ودخترانشان سو استفاده ها کردند و کلاه های شرعی بسیاری دوختند. 

     لایه های متوسط مردم میبایست این زورگویی ها را تحمل کند و برای بقای خود به زور گویی هم بپردازد و چون اموالشان غارت شده بود  آنان نیز به غارت اموال دیگران دست زدند و این شروع تفرقه بیانداز و حاکم باش بود.  در انقلاب مورد قبول غارتگران بین المللی که از رژیم دیگر دل خوشی نداشتند  مردم فقیر و لایه های متوسط ایرانی هر کدام به نحوی مورد تهاجم قرار گرفت.  حتی خود انقلاب کننده گان هم مورد آزار گروهی دیگر قرار گرفتند.  مردم که مورد ظلم و بیکاری قرار گرفته بودند و با بهانه های مختلف کنار گذارده میشدند نیز خود برای بقای خویش مجبور به ظلم به دیگران شدند و این انتقال ناراحتی ها و ظلم ها باعث تحکیم دزدان و ظالمان شد.   نتیجه انقلاب شکوهمند اسلامی ایران متاسفانه به علت ورود کسانی نظیر خلیفه های بنی امیه و بنی عباس که تنها برای جمع ثروت مثلا انقلابی شده بودند به بیراهه رفت.  سران قلابی و در رده های پایین تر مثلا انقلاب که سرمست از پیروزی های سریع بودند به کشتن و بستن دوستان خود نمودند تا سفره ثروت را به تنهایی بلع نمایند.  نمیدانم به نظر اکثر مردم ایران این انقلاب دردی را دوا کرد و یا خودمشگل دیگری ایجاد نمود.   امید وارم که با طرد مردمی نظیر خلیفه های اموی  دوباره دوستی مهربانی و رافت وهمکاری جای خود را به دشمنی و مال پرستی و دزدی و فساد بدهد و همه مال با بخشش و کوشش و دوستی ومهربانی ایران مهربان بسازیم که از کشمکش های مادی و فاسد در امان باشد و همه با برادری و برابری با هم ودر کنار هم مثل ملت های متمدن زندگی کنیم.  ای دوست بر جنازه دشمن چو بگذری   شادی مکن که بر تو هم این ماجری رود.   مزن بر سر ناتوان دست زور  که روزی بیفتی بپایش چو مور.   دوش دیدم که شیخ میگشت با چراغ دور شهر   که از دیو ودد گریزانم و انسانم آزروست.  ما همه گلبرگهای یک گل هستیم به چشم شهوت و طمع و غارت بهم و به اموال هم نگاه نکنیم و این دو روزه زندگی را با دوستی و وحدت و کمک و همکاری بهم سپری کنیم  باشد بجایی برسیم که بجز خدای نبینیم.