در راستای فراخوان تازه ی شورای هماهنگی راه سبز امید که در آن اعضای گمنام و مجهول الهویه ی این گروه ضد ایران و ایرانی، که دم خروس خیانت و سازش، بد جوری از آستین اشان بیرون زده است، از مردم خواسته اند تا در چهارشنبه شب ( یکم تیر ماه) از ساعت ده تا یازده شب، روی پشت بام ها رفته و شعار منحوس الله اکبر سر دهند.
نمی خواهم معنا و مفهوم این شعار را اکنون بشکافم و پیامد های نادرست پرهیز-از-خشونت-تا-به-کی؟، را روشن کنم، نمی خواهم داد بزنم که ای مردم، گروهی با استفاده از شما و با مصادره ی اجساد عزیزانتان، به اسم آزادی، در حال انجام مبادله های سیاسی با دولت ظالم و جنایتکار هستند و در ظاهر ژست سبز بودن و آزادی خواه بودن می گیرند ولی در باطن، به پایه های سست شده ی نظام فاشیستی سید علی خامنه ای تحکیم و قدرت می بخشند و خواهان برکناری حکومت آسمانی ولایت مطلقه ی فقیه نبوده و نیستند.
آن ها به دنبال اجرای آرمان های طلایی حضرت امام هستند که ما تصاویری از اوج درخشش آرمان های ایشان در رابطه با کشتار وحشیانه ی زندانیان سیاسی در سال شصت و هفت را در ذهن خود داریم.
به نظر شما هم میهن گرامی، این روشی که آقایان سبزاللهی و اصلاح طلب پیش گرفته اند و نامش را مبارزه نامیده اند، نتیجه ای خواهد داشت؟.
به نظر شما ارجمندان، نهایت خواسته ی اصلاح طلبان، در برگزاری یک انتخابات ریاست جمهوری دیگر خلاصه نمی شود؟ بلکه شاید خاتمی، آن روباه مکار و با شیادی دیگر از قماش این قوم وطن فروش سر کار بیاید و آن ها نیز زیر سایه ی اربابان رنگ و وارنگ شان به نان و نوایی برسند؟.
آیا اینکه مردم شبانه به روی بام خانه هایشان روند و شعار الله اکبر سر دهند، پاسخ مناسبی است برای آن دسته از دلاورانی که در زندان های مخوف رژیم اسیر هستند و دست به اعتصاب غذا زده اند؟ آیا با این روش می شود انتقام خون ندا ها ، فرزادها، سهراب ها و محمد ها و امیر ها و شبنم ها را گرفت؟.
رژیمی که به سادگی نوشیدن لیوانی آب، مردم را در روز روشن و در خیابان و جلوی دیدگان هزاران تماشاگر، می زند و می کشد و تکه و پاره می کند را می شود با الله اکبر نابود کرد؟.
الله اکبر گفتن روی پشت پام تاثیر بهتر و بیشتری دارد و یا دعوت از مردم برای نافرمانی های مدنی؟. البته اگر این سبزهای اسلامی تک رو نبودند و آن قدر از امام بزرگوارشان و دوران طلاعی او سخن به میان نمی آوردند، هم میهنان کرد، بلوچ، آذری، لر و دگر اندیشان و باورمندان به ادیان دیگر به غیر از اسلام گریزان نمی شدند و با خیزش مردمی همکاری می کردند.
آیا اگر این عالی جنابان سبز قبا، مردم را به یک اعتصاب سراسری دعوت کنند و از آن ها بخواهند تا پول آب و برق و گاز و تلفن و… را ندهند و بازار ها و مغازه ها را به مدت یک هفته تعطیل کنند، خسارات جبران ناپذیری را به این دولت نمی زند؟ آیا این نوع از اعتراض هزینه هایی همچون شکنجه و کشته شدن را برای مردم به همراه دارد؟.
آیا هنگامش نرسیده تا از خشم و انزجار مردم، برای پایین کشیدن سید علی خامنه ای از صندلی قدرت، استفاده کرد؟ تا به کی تخلیه ی انرژی و خشم مردم از طریق تظاهرات های سکوتی که طرحش را فرماندگان سپاه و بسیج امضا کرده اند؟.
در این روزهایی که تجاوزات دسته جمعی به زنان در گرگان و شهرهای دیگر تیتر یک سایت های خبری شده است، در این شرایطی که یکی از اعضای هیات دولت مصر که در هنگام حضورش در تهران، یه یکی از دختران ایرانی تجاوز کرده است و دولت تازی صفت و عاری از شرافت ایران، مردک عرب را آزاد کرده است، در این اوضاع ناراحت کننده ای که پلیس، زنی را که دو بسته گوشت از یکی از فروشگاه های غرب تهران دزدیده بود تا شکم بچه های گرسنه اش را سیر کند را، دستگیر کرده و روانه ی دادگاه می کند، آیا به راستی انصاف است که گروه سبز با داشتن پشتوانه ی مردمی و برخوردای از قدرت کافی برای صدور بیانیه هایی که می توانند منجر به سقوط نظام خودکامه ی اسلامی شوند، وقت و انرژِی و قدرت خشم مردم را، برای گفتن الله اکبر روی پشت بام ها، هدر دهند؟.
با توجه به این پیش آمدها، و پاسخ گویی جنبش سبز، این پرسش پیش می آید که آیا جنبش سبز خط مردمی است، و در راه آزادی و دموکراسی ایران پیش می رود؟، و یا در راه حفظ و صیانت رژیم کشتارگر اسلامی است؟. قضاوت بر عهده ی شما خواننده ی عزیز است.