تحلیلی بر دلایل رفتارهای خشونت آمیز معلّمین مدرسه با دانش آموزان ۱۹

خشم آموزگار بر دانش آموز، حشم و خروش او از اجتماع به هم گسیخته است. معلم که هرلحظه از اجتماع رنج می برد، نمی تواند دربرابر دانش آموز بی تفاوت بماند.

خشم آموزگار بر دانش آموز، حشم و خروش او از اجتماع به هم گسیخته است. معلم که هرلحظه از اجتماع رنج می برد، نمی تواند دربرابر دانش آموز بی تفاوت بماند.

شوربختانه در روزها و هفته های اخیر شاهد اخبار و ویدیوهایی بودیم که در آنها معلّمین در حال کتک زدن دانش آموزان به وحشیانه ترین شکل ممکن بودند و کودک و نوجوان بینوا را با مشت و لگد، همچون مسابقات کشتی کج، از طرفی به طرف دیگر پرتاب می کردند.

این امر بسیار غم انگیز و ناراحت کننده، نگارنده را بر آن داشت تا کمی این اتفاق نا خوشایند را بشکافم و دلایلی  که می تواند نقش اصلی این رفتارهای سادیسمی، را ایفا کند ریشه یابی کنم.
اینگونه رفتارها و لذّت بردن از شکنجه دادن دیگران و کتک زدن کودکان، همه ریشه در مشکلات روانی و حالات عصبی فرد دارد.

حال، این رفتارهای عصبی از کجا ناشی می شوند؟:
۱ – نداشتن امنیت مالی معلّم:
حقوق متوسط یک معلّم دوره ی دبستان باید مبلغی بین چهارصد تا شش صد هزار تومان باشد، اگر ما هزینه های زندگی و همسر و اجاره ی خانه را سر انگشتی حساب کنیم، متوجه می شویم که یک معلّم، با چهارصد هزار تومان حقوق ماهیانه، تحت چه فشار شدیدی است.
زندگی سخت، شکایت زن و فرزند از وضع زندگی، شرمنده ی خانواده شدن به دلیل نداشتن توان کافی برای خرید مایحتاج زندگی، همه ی این مشکل ها می توانند دلیل کافی را برای عصبی بودن و عصبی برخورد کردن را به یک انسان بدهند.

معلم دانش آموز را سیلی می زند. چرا؟. برای آن که او خودش هر روز، و همه جا از اجتماع به هم ریخته و آش و لاش سیلی می خورد. اجتماعی که رئیس پلیسش چاقو کش پیشین میدان امین السلطآن، وزیر دارایی اش، دلال قدیم بازار، وزیر دادگستری اش، آخوند زنباره و بچه باز قم،  و وزیر آموزش و پرورشش،  کارچاق کن گذشته سبزه میدان است.

۲ – نداشتن امنیت شغلی و اجتماعی:
یک معلم، همیشه در هراس است که نکند شغلش را از دست بدهد، نکند که آموزش و پرورش عذرش را بخواهد و او را از کار بیکار کنند، فکر به اینکه پس از دست دادن شغل، برای امرار معاش چه کار خواهد کرد، و اندیشیدن به اینکه هر لحظه امکان از دست دادن شغلش وجود دارد، سبب می شود که او به صورت ناخودآگاه دست به رفتارهای عصبی و خشونت آمیز بزند.

۳ – نگرانی از آینده ی زندگی و فرزندان:
یک معلم نیز همانند سایر پدران و مادران دیگر، در اندیشه ی آینده ی زندگی و فرزندانش است، با این تفاوت که در رژیم منحوس اسلامی، معلم را زندانی می کنند، از کار برکنار، اخراج و تبعید می کنند، حقوق او  را چند ماه به چند ماه نمی دهند و هزاران هزار مشکل دیگری که در این شغل برای ساختن آینده ای مطمئن وجود دارند سبب می شوند که یک معلم دوره ی ابتدایی و راهنمایی، همواره نگران آینده و در اضطراب و استرس باشد، اضطراب و نگرانی و استرس، عوامل تاثیر گذاری در رفتارهای خشونت آمیز و عصبی هستند.

معلم کودکان را به جان هم می اندازد. زیرا رژیم کشتارگر همه را به جان هم انداخته است. وقتی رژیم فرزندان را جاسوس پدر مادر، و دانش آموزان را جاسوس معلمین خود می کند، و اجتماعی پر از خشونت و جنایت به وجود می آورد، معلم نیز به طور ناخواسته، این همه طغیان گری و عصبانیت را به ارث می برد.

۴ – سر و کار داشتن با کودکان و نوجوانان:
همه ی ما روزی دانش آموز بودیم  و نیمکت های دوره های ابتدایی و راهنمایی و حال و هوای کلاس را به خاطر داریم. دانش آموزان در آن دوره های تحصیلی، بسیار حواس پرت، بازیگوش، پر حرف و برای معلمّی که هر روز باید سر آوردن و یا نیاوردن دفتر و مداد و پاک کن، با آن ها سر و کله بزند، بسیار اعصاب خورد کن هستند. دانش آموزان به گفته های معلّم توجهی ندارند و عموما در فکر بازی و شیطند.

حال، همه مشکلاتی که تا کنون بدان ها اشاره  رفت را به این دردسر آخر اضافه کنید و برای یک لحظه خودتان را به جای آن معلّم بگذارید. به راستی مگر یک انسان چقدر توان و قدرت و اعصاب دارد تا همه ی این سختی ها را به تنهایی به دوش کشد؟.

۵ – زندگی در جامعه ی خشونت بار، و نبودن امنیت برای محافظت از خانواده:
این یک معضل اجتماعی است که شامل همه ی ایرانیانی که داخل کشور زندگی می کنند می شود.
رژیم خونخوار اسلامی، در کوچه و خیابان، با ایجاد رعب و وحشت و به راه انداختن انواع و اقسام گشت های انتظامی، و کتک زدن متهمین در جلو  چشم انظار عمومی، اعدام در میادین شهر، توهین و هتاکی به دختران و زنانی که چادر و گونی بر سر و بدنشان نکشیده اند، و رها کردن  افسار جانیان و قاتلان و سابقه داران  چون سگ های هار، در سطح شهر ها، و نادیده گرفتن جنایات و تجاوزات آنان، در حال باز تولید خشونت مضاعف است.

همه روزه، در اخبار می خوانیم که به چند دختر و زن، تجاوز شده، دختری را روی پل مدیریت تهران، با چاقو سلاخی کردند، پدر و مادری به دلیل آزار جسمی فرزند سه ساله ی خود، بازداشت شدند، و صدها خبر ناراحت کننده  دیگری که جامعه را متشنّج و عصبی می کند. حال مگر یک معلّم چیزی فرای یک انسان است که هم در چنین جامعه ی پر از خشونتی زندگی کند، و هم سختی های کار و زندگی را تحمل نماید، و سر انجام با بچّه های حواس پرت و بازیگوش نیز سر و کله بزند؟.

معلّم، عصبانیت و خشم خود از خانه و جامعه را به درون کلاس درس می برد، دانش آموز بی خبر از همه جا و در حال زندگی در دنیای کودکی خود، شیطنت می کند، ناگهان چشمان معصوم کودک، دستان سرد و سنگین معلم را می بینند که بر سر و صورت و بدن او فرود می آیند، گناه کودکان چیست؟. چرا باید چنین برخورد های ناراحت کننده ای در مدرسه و کلاس درس با کودکان شود؟.  آیا کسی می تواند آینده ای روشن و به دور از خشونت و عصیان را برای کودکی که در مدرسه کتک می خورد و در جامعه تجاوز و دزدی و ضرب و شتم را تماشا می کند، تصور نماید؟.

این کودک و میلیون ها کودک دیگرهمانند او، در آینده ای نه چندان دور، بسیجیان و مزدورانی می شوند که برای خرده ای پول و بیشتر به خاطر خالی کردن عقده های دوره ی کودکی شان، با چوب و چماق به جان مرد و زن و کودک و پیر خواهند افتاد. این خشونت ها و نکبت ها، همه و همه نتیجه ی انقلاب اسلامی ننگین و آرمان های طلایی حضرت امام است.

پ.ن:
۱ – نگارنده به هیچ روی، قصد دفاع از حرکات خشونت آمیز و نا پسند معلمانی که شاگردان شان را کتک می زنند را نداشته و ندارم و صرفا هدفم ریشه یابی این معضل اجتماعی است.
۲ – اینجانب شخصا حکومت استبدادی و خونخوار اسلامی را مقصر و متهم ردیف اوّل این جنایت انسانی در حق کودکان این مرز و بوم می دانم.

  • رویاهای زندګی در غرب و بازیچه شدن کشورهای ما  یادم هست که یک مثلی بود که کودکی را زن بسیار زشتی بغل کرده و در آغوش خود ګرفت بود و مرتب اورا می بوسید و بچه هم از دیدن آن قیافه زشت و کریه بشدت ګریه میکرد  هرچه کودک بیشتر ګریه میکرد زن زشت اورا زیاد تر و محکم تر می بوسید بخیال خودش تا اورا مثلا از ګریه بازدارد.  تا آخر کسی به زن رسید و گفت بالام جان این بچه از تو میترسد اورا رها کن گریه اش هم تمام خواهد شد. زن چنان کرد و کودک هم خندان شد.  متاسفانه به علتهای بعضی از ما از گفتن حقیقت کناره میرویم و نمی گوییم و سعی میکنیم که بفهمانیم لوطی نباخته است.   در این قسمت میخواهم قسمت هایی از تجربه های خود و دیگران را برایتان بنویسم شاید برای گروهی مفید باشد.  در گذشته خوب بیاد دارم که بچه ها و جوانان از اروپا و آمریکا برای خودشان بهشتی رویایی ساخته بودند که در آنجا همه چیزراحت و خوب و زندگی بسیار زیبا و جذاب است. دختران براحتی با مردان چشم ابرو مشگی دوست میشوند و زیبا ترین آنان عاشق دل دین باخته مردان و پسران شرقی سیه چشم و سیه چهره هستند.

      البته شاید ..چند سالی بعد از جنگ جهانی دوم به دلیل کمبود مردان جوان وضع اینطور بود و خانمهای آلمانی توجهی به مردان شرقی داشتند ولی نه بعد از سی سال که از جنگ گذشته بود و حالا بچه های آن زمان خودشان مردان بالغی بودند. بهر حال من یک روز با یک آقای ایرانی بسیار کوتاه قد  زشت و بدون تحصیل که زبان آلمانی هم نمیدانست برخورد کردم  وی که مردی فقیر هم بود فکر میکرد که علی آباد هم شهری است. مرا به اتاقی کوچک زیر شیروانی اش دعوت کرد تا برایش از آلمان تعریف کنم.  او میگفت که شنیده ام وقتی که از قطار پیاده بشوم دختران و زنان زیبای آلمان مرا دوره میکنند و هرکدامشان سعی میکند مرا به خانه هایشان ببرند و باصطلاح مرا رو دست میبرند؟  بعد گفت ببین من کاملا مجهز هستم بعد درب یک چمدان کوچک را گشود داخل آن پراز کاپوت بود؟  او فکر میکرد که دخترانی که مثلا همشاگردی من بودند و با من دست میدادند یا احتمالا بوسه ای تمام دوستان جنسی من هستند و من با تمامی آنان رابطه دارم.  هیچ فکر نمیکرد که رابطه ما دوستانه و در حد دو دوست است چیزی مثلا مثل خواهر برادر در ایران.  او که زبان بلد هم نبود با چشمانش میخواست دختران را بخورد و فکر میکرد که اگر مثل من زبان بلد بود میتوانست که هرشب چند تای آنان را بررسی کند و مثل بهشت دخترگی هایشان را بردارد؟  در بهشتی که میگویند برای مومنان هفتاد حوری بهشتی دست به کمر ایستاده اند و هر جماع سالها طول میکشد؟   
    مدتی بعد که اورا دیدم بسیار عصبانی بود و میگفت که مرا لو خواهد داد زیرا عکس مرا دیده که افسر ارتش شاهنشاهی بودم و به دانشجویان خواهد گفت که من شاهی هستم؟  و باصطلاح با تهدید میخواست که مثلا از همشاگردیهای دختر من چندتایی را بردارد مثل یه قل دو قل؟  من خنده ای کردم و گفتم زود باش و برو و خبر چینی کن.  اینها به شرقی ها محل سگ هم نمی گذارند اگر خوش تیپ ثروتمند و آداب دان بودی و زبان و فرهنگ آلمان میدانستی ممکن بودکه با تو حرف بزنند ولی حالا ول معطلی؟  دیدم رویا و کاخی که او از اروپا برای خودش ساخته است دارد درهم کوبیده میشود و وی با حالتی نزار میگفت که چه کنم؟   او که شاید برای یک زندگی بهتر به آلمان آمده بود حالا میدید که بسیار از مرحله پرت است. گفتم تنها دانشجویان زیاد با هوش و یا حداقل باهوش و یا ثروتمند هستند که میتوانند از امکانهایی برخوردار شوند و بقیه ما بایست سخت درس بخوانیم سخت کار کنیم و تازه بما حتی یک اتاقی را که میتوانند به دانشجوی آلمانی اجاره بدهند به ما اجاره نخواهند داد بلکه اتاقی که سگ درش نمیرود را بما اجاره میدهند. ملت آلمان مارا کثیف بی فرهنگ و دزد و بد می داند مگر اینکه عکس آنرا بتوانیم ثابت کنیم.   هنگامیکه در آمریکا بودم یک خانم تقریبا چهل پنج ساله کوتاه قد چاق که پادرد هم داشت و زبان انگلیسی هم اصلا نمی دانست و قبلا هم شوهر و بچه داشته بود به سبب همان تبلیغات پوشالی با هزار مکافات و با صرف مقداری زیاد وقت و شاید هم پول با کمک کلیسا و دوستانش توانسته بود که ویزا بگیرد و به آمریکا بیآید حالا میخواست که بلافاصله یک شوهر ثروتمند آمریکایی تور کند؟  گفتم خانم جان شما حتی نمی توانید که در یک فروشگاه کار کنید زیرا نه زبان بلد هستید و نه میتوانید که سرپا ایستاده کار کنید  میگفت هنرش در آشپزی است و غذاهای خوب ایرانی میتواند بپزد؟  در مدت تحصیلی ام در آلمان و انگلستان میدیدم که بسیار از دانشجویان ایرانی بسبب نداشتن جا و مکان و اینکه خانمهای مسن آلمانی و یا خانواده های آلمانی فقیر هم ترجیح میدادند اتاقشان را به آلمان یا حداقل به اروپایی یا آمریکایی اجاره بدهند مجیور میشدند بخاطر نداشتن جا از خیر تحصیل بگذرند و به ایران برگردند. 

     و آنانی هم که مانده بودند با در نظر گرفتن این همه مشگلات وزرنگی و یا شاید کلاشی خودشان توانستند مثلا بعد از چهارده سال تحصیل یک دروه پنج ساله را تمام کنند. و با ز با آمدن به تهران با پر دادن اینکه مثلا دختر صاحب مرسدس بنز را گرفته اند خود را در لابلای مردم مثلا موفق جا بزنند.  

     من که میدیدم که کشور ما برای ما هیچ امکاناتی در نظر نمیگیرد و در ایران بایست از سد کنکور حذفی رد شویم و در اینجا هم با گرانی و مشگل جا و مکان و مردم دست به گریبان باشیم و مشگل کمبود معلومات دوره دبیرستانی ما هم مشگل دیگری بودکه گریبان مارا میگرفت.  اجاره ندادن اتاق از همه مشگلات بدتر بود.  این بود که من با آن سابقه اروپایی فکر کردم که اگر جایی تهیه کنم که دانشجویان بتوانند ارزانتر و بهتر زندگی بکنند و در ضمن کارههایی هم ایجاد کنم و نیز از لحاظ درسی کمکی هم برای آنان باشم و راهنمایشان شوم شاید خدمتی به مردم کشورهایمان و جوانان شیفته درس خواندن کرده باشم منتهی این که من یک شبانه روزی دارم برای عده ای اینطور تعبیر شده بود که من میتوانم براحتی برای هرکسی ویزا بگیرم با وجود اینکه من نوشته بودم که من دانشگاه ندارم بلکه شبانه روزی مدرسه است با امکان کار و کمک درسی.  ولی آنانی که در رویا زندگی میکردند برای خودشان تصورهایی دیگر دوخته بودند و میگفتند که شما میخواهید که کارگر شوند برایتان کار کنند و در عوض به آنان اتاق بدهید؟  آنانی که در کمپهای پناه جویان زندگی میکردند  من فکر کردم همین اینکه جایی برای زندگی داشته باشند و بتوانند کاری هم بکنند و درسی هم بخوانند بهتر از این است که در کوچه ها ولو باشند و ناراحتی به خانمانی را بکشند؟  در آمریکایی که همه شاگردان حتی دبیرستانی کار میکنند حتی بچه های دکتر ها و مهندسان آمریکایی  نمی دانم دوستان ایرانی چه برداشتی دارند که فکر میکنند کسی که یک شبانه روزی دارد میلیادر است و همه امکانی برایشان ایجاد خواهد کرد؟  نمیدانم فیلم خانه ای در شن باد را دیده اید که یک سرهنگ نیروی هوایی ایرانی کارگر ساختمانی است یعنی عمله؟   من بسیاری امیران ایرانی را میشناسم که راننده تاکسی هستند و حتی یک سرلشگر ایران کبابی داشت و با زنش کباب میپختند و یا دکتر فیریک ایرانی سلمانی باز کرده بود.  حالا کسانی که هیچ مدرک تحصیلی بغیر شاید یک دیپلم دبیرستان ندارند توقع دارند که در سرزمین امکانات همه کاره و پشت میز نشین شوند.  و کارهای کشاورزی  مرغداری و پرورش آب زیان در شان آنان نیست؟  کسانی که میتوانند در ایران کار و خدمت و یا تحصیل کنند اشتباه است که به خارج برای خاطر رویاها و یا ماجراجویی بروند که همه امکانات آنطور که در رویا دیده اند نیست  آمریکا پر از شیاد های حرفه ای که همه را لخت میکنند .

     چه قانونی و چه با بی قانونی  آمریکا خر توخر عجیبی است کسی که شیاد است در پناه قانون است و اگر کسی چک برگشتی بکشد  نه بانک آدرس و شماره تلفن اورا میدهد و نه کسی دیگر باید بیشتر از میلغ چک به وکیل آنهم نقد و پیش بدهی شاید بتواند چک را وصول کند؟  البته شرکتهای بزرگ که دارای وکیلهای خبره هستند و آن وکیلان استخدامشان هستند و ماهیانه حقوق میگیرند حسابشان جدا است  پلیس بی خاصیت آمریکا هم همین طور  اگر پشت تابلوی ایست کمتر از چند ثانیه بایستی فورا مثل اجل معلق سرت میریزند و میخواهند با دست بند ترا ببرند ولی اگر خانه ات را دزد بزند و تو حتی نام و نشان دزد را هم داشته باشی هیچکاری نمی کنند مگر اینکه دوربین های مدار بسته ای داشته باشی که بتوانند عکس دزد را به روشنی بگیرند؟  شاید از بعضی لحاظ آمریکا حتی از شرق هم خر تو خر تر باشد و بی تفاوتی و کشداری و پیچیده گی ها قانونی در اینجا صدها برابر شرق است مثلا صدها صفحه برای بیمه پر میکنی و کتابهایی بسیار باید بخوانی بعد که بیمه شدی و سالها پول بیمه دادی با یک بهانه جزیی بیمه ات را باطل میکنند.  و رشوه خواری و دزدی در اینجا فرق میکنند به تو جواز کار میدهند وقتی که تمامی سرمایه ات را برای کار خرج کردی جوازت را باطل میکنند. اگر آشنا داشته باشی براحتی از بیمه پول وخسارت میگیری اگر نداشته باشی کلاهت پس معرکه است.  برای شکایت از هر کسی که مبلغی بیش از پنج هزار دلار باشد بایست وکیل بگیری که وکلا هم پول زیادی جلو میخواهند و مثل سایر وکلا عملا کاری هم نمی کنند جز گرفتن حق خودشان که از پیش گرفته اند  خوب به آمریکا خوش آمدید؟ 
     

  • رویاهای زندګی در غرب و بازیچه شدن کشورهای ما  یادم هست که یک مثلی بود که کودکی را زن بسیار زشتی بغل کرده و در آغوش خود ګرفت بود و مرتب اورا می بوسید و بچه هم از دیدن آن قیافه زشت و کریه بشدت ګریه میکرد  هرچه کودک بیشتر ګریه میکرد زن زشت اورا زیاد تر و محکم تر می بوسید بخیال خودش تا اورا مثلا از ګریه بازدارد.  تا آخر کسی به زن رسید و گفت بالام جان این بچه از تو میترسد اورا رها کن گریه اش هم تمام خواهد شد. زن چنان کرد و کودک هم خندان شد.  متاسفانه به علتهای بعضی از ما از گفتن حقیقت کناره میرویم و نمی گوییم و سعی میکنیم که بفهمانیم لوطی نباخته است.   در این قسمت میخواهم قسمت هایی از تجربه های خود و دیگران را برایتان بنویسم شاید برای گروهی مفید باشد.  در گذشته خوب بیاد دارم که بچه ها و جوانان از اروپا و آمریکا برای خودشان بهشتی رویایی ساخته بودند که در آنجا همه چیزراحت و خوب و زندگی بسیار زیبا و جذاب است. دختران براحتی با مردان چشم ابرو مشگی دوست میشوند و زیبا ترین آنان عاشق دل دین باخته مردان و پسران شرقی سیه چشم و سیه چهره هستند.

      البته شاید ..چند سالی بعد از جنگ جهانی دوم به دلیل کمبود مردان جوان وضع اینطور بود و خانمهای آلمانی توجهی به مردان شرقی داشتند ولی نه بعد از سی سال که از جنگ گذشته بود و حالا بچه های آن زمان خودشان مردان بالغی بودند. بهر حال من یک روز با یک آقای ایرانی بسیار کوتاه قد  زشت و بدون تحصیل که زبان آلمانی هم نمیدانست برخورد کردم  وی که مردی فقیر هم بود فکر میکرد که علی آباد هم شهری است. مرا به اتاقی کوچک زیر شیروانی اش دعوت کرد تا برایش از آلمان تعریف کنم.  او میگفت که شنیده ام وقتی که از قطار پیاده بشوم دختران و زنان زیبای آلمان مرا دوره میکنند و هرکدامشان سعی میکند مرا به خانه هایشان ببرند و باصطلاح مرا رو دست میبرند؟  بعد گفت ببین من کاملا مجهز هستم بعد درب یک چمدان کوچک را گشود داخل آن پراز کاپوت بود؟  او فکر میکرد که دخترانی که مثلا همشاگردی من بودند و با من دست میدادند یا احتمالا بوسه ای تمام دوستان جنسی من هستند و من با تمامی آنان رابطه دارم.  هیچ فکر نمیکرد که رابطه ما دوستانه و در حد دو دوست است چیزی مثلا مثل خواهر برادر در ایران.  او که زبان بلد هم نبود با چشمانش میخواست دختران را بخورد و فکر میکرد که اگر مثل من زبان بلد بود میتوانست که هرشب چند تای آنان را بررسی کند و مثل بهشت دخترگی هایشان را بردارد؟  در بهشتی که میگویند برای مومنان هفتاد حوری بهشتی دست به کمر ایستاده اند و هر جماع سالها طول میکشد؟   
    مدتی بعد که اورا دیدم بسیار عصبانی بود و میگفت که مرا لو خواهد داد زیرا عکس مرا دیده که افسر ارتش شاهنشاهی بودم و به دانشجویان خواهد گفت که من شاهی هستم؟  و باصطلاح با تهدید میخواست که مثلا از همشاگردیهای دختر من چندتایی را بردارد مثل یه قل دو قل؟  من خنده ای کردم و گفتم زود باش و برو و خبر چینی کن.  اینها به شرقی ها محل سگ هم نمی گذارند اگر خوش تیپ ثروتمند و آداب دان بودی و زبان و فرهنگ آلمان میدانستی ممکن بودکه با تو حرف بزنند ولی حالا ول معطلی؟  دیدم رویا و کاخی که او از اروپا برای خودش ساخته است دارد درهم کوبیده میشود و وی با حالتی نزار میگفت که چه کنم؟   او که شاید برای یک زندگی بهتر به آلمان آمده بود حالا میدید که بسیار از مرحله پرت است. گفتم تنها دانشجویان زیاد با هوش و یا حداقل باهوش و یا ثروتمند هستند که میتوانند از امکانهایی برخوردار شوند و بقیه ما بایست سخت درس بخوانیم سخت کار کنیم و تازه بما حتی یک اتاقی را که میتوانند به دانشجوی آلمانی اجاره بدهند به ما اجاره نخواهند داد بلکه اتاقی که سگ درش نمیرود را بما اجاره میدهند. ملت آلمان مارا کثیف بی فرهنگ و دزد و بد می داند مگر اینکه عکس آنرا بتوانیم ثابت کنیم.   هنگامیکه در آمریکا بودم یک خانم تقریبا چهل پنج ساله کوتاه قد چاق که پادرد هم داشت و زبان انگلیسی هم اصلا نمی دانست و قبلا هم شوهر و بچه داشته بود به سبب همان تبلیغات پوشالی با هزار مکافات و با صرف مقداری زیاد وقت و شاید هم پول با کمک کلیسا و دوستانش توانسته بود که ویزا بگیرد و به آمریکا بیآید حالا میخواست که بلافاصله یک شوهر ثروتمند آمریکایی تور کند؟  گفتم خانم جان شما حتی نمی توانید که در یک فروشگاه کار کنید زیرا نه زبان بلد هستید و نه میتوانید که سرپا ایستاده کار کنید  میگفت هنرش در آشپزی است و غذاهای خوب ایرانی میتواند بپزد؟  در مدت تحصیلی ام در آلمان و انگلستان میدیدم که بسیار از دانشجویان ایرانی بسبب نداشتن جا و مکان و اینکه خانمهای مسن آلمانی و یا خانواده های آلمانی فقیر هم ترجیح میدادند اتاقشان را به آلمان یا حداقل به اروپایی یا آمریکایی اجاره بدهند مجیور میشدند بخاطر نداشتن جا از خیر تحصیل بگذرند و به ایران برگردند. 

     و آنانی هم که مانده بودند با در نظر گرفتن این همه مشگلات وزرنگی و یا شاید کلاشی خودشان توانستند مثلا بعد از چهارده سال تحصیل یک دروه پنج ساله را تمام کنند. و با ز با آمدن به تهران با پر دادن اینکه مثلا دختر صاحب مرسدس بنز را گرفته اند خود را در لابلای مردم مثلا موفق جا بزنند.  

     من که میدیدم که کشور ما برای ما هیچ امکاناتی در نظر نمیگیرد و در ایران بایست از سد کنکور حذفی رد شویم و در اینجا هم با گرانی و مشگل جا و مکان و مردم دست به گریبان باشیم و مشگل کمبود معلومات دوره دبیرستانی ما هم مشگل دیگری بودکه گریبان مارا میگرفت.  اجاره ندادن اتاق از همه مشگلات بدتر بود.  این بود که من با آن سابقه اروپایی فکر کردم که اگر جایی تهیه کنم که دانشجویان بتوانند ارزانتر و بهتر زندگی بکنند و در ضمن کارههایی هم ایجاد کنم و نیز از لحاظ درسی کمکی هم برای آنان باشم و راهنمایشان شوم شاید خدمتی به مردم کشورهایمان و جوانان شیفته درس خواندن کرده باشم منتهی این که من یک شبانه روزی دارم برای عده ای اینطور تعبیر شده بود که من میتوانم براحتی برای هرکسی ویزا بگیرم با وجود اینکه من نوشته بودم که من دانشگاه ندارم بلکه شبانه روزی مدرسه است با امکان کار و کمک درسی.  ولی آنانی که در رویا زندگی میکردند برای خودشان تصورهایی دیگر دوخته بودند و میگفتند که شما میخواهید که کارگر شوند برایتان کار کنند و در عوض به آنان اتاق بدهید؟  آنانی که در کمپهای پناه جویان زندگی میکردند  من فکر کردم همین اینکه جایی برای زندگی داشته باشند و بتوانند کاری هم بکنند و درسی هم بخوانند بهتر از این است که در کوچه ها ولو باشند و ناراحتی به خانمانی را بکشند؟  در آمریکایی که همه شاگردان حتی دبیرستانی کار میکنند حتی بچه های دکتر ها و مهندسان آمریکایی  نمی دانم دوستان ایرانی چه برداشتی دارند که فکر میکنند کسی که یک شبانه روزی دارد میلیادر است و همه امکانی برایشان ایجاد خواهد کرد؟  نمیدانم فیلم خانه ای در شن باد را دیده اید که یک سرهنگ نیروی هوایی ایرانی کارگر ساختمانی است یعنی عمله؟   من بسیاری امیران ایرانی را میشناسم که راننده تاکسی هستند و حتی یک سرلشگر ایران کبابی داشت و با زنش کباب میپختند و یا دکتر فیریک ایرانی سلمانی باز کرده بود.  حالا کسانی که هیچ مدرک تحصیلی بغیر شاید یک دیپلم دبیرستان ندارند توقع دارند که در سرزمین امکانات همه کاره و پشت میز نشین شوند.  و کارهای کشاورزی  مرغداری و پرورش آب زیان در شان آنان نیست؟  کسانی که میتوانند در ایران کار و خدمت و یا تحصیل کنند اشتباه است که به خارج برای خاطر رویاها و یا ماجراجویی بروند که همه امکانات آنطور که در رویا دیده اند نیست  آمریکا پر از شیاد های حرفه ای که همه را لخت میکنند .

     چه قانونی و چه با بی قانونی  آمریکا خر توخر عجیبی است کسی که شیاد است در پناه قانون است و اگر کسی چک برگشتی بکشد  نه بانک آدرس و شماره تلفن اورا میدهد و نه کسی دیگر باید بیشتر از میلغ چک به وکیل آنهم نقد و پیش بدهی شاید بتواند چک را وصول کند؟  البته شرکتهای بزرگ که دارای وکیلهای خبره هستند و آن وکیلان استخدامشان هستند و ماهیانه حقوق میگیرند حسابشان جدا است  پلیس بی خاصیت آمریکا هم همین طور  اگر پشت تابلوی ایست کمتر از چند ثانیه بایستی فورا مثل اجل معلق سرت میریزند و میخواهند با دست بند ترا ببرند ولی اگر خانه ات را دزد بزند و تو حتی نام و نشان دزد را هم داشته باشی هیچکاری نمی کنند مگر اینکه دوربین های مدار بسته ای داشته باشی که بتوانند عکس دزد را به روشنی بگیرند؟  شاید از بعضی لحاظ آمریکا حتی از شرق هم خر تو خر تر باشد و بی تفاوتی و کشداری و پیچیده گی ها قانونی در اینجا صدها برابر شرق است مثلا صدها صفحه برای بیمه پر میکنی و کتابهایی بسیار باید بخوانی بعد که بیمه شدی و سالها پول بیمه دادی با یک بهانه جزیی بیمه ات را باطل میکنند.  و رشوه خواری و دزدی در اینجا فرق میکنند به تو جواز کار میدهند وقتی که تمامی سرمایه ات را برای کار خرج کردی جوازت را باطل میکنند. اگر آشنا داشته باشی براحتی از بیمه پول وخسارت میگیری اگر نداشته باشی کلاهت پس معرکه است.  برای شکایت از هر کسی که مبلغی بیش از پنج هزار دلار باشد بایست وکیل بگیری که وکلا هم پول زیادی جلو میخواهند و مثل سایر وکلا عملا کاری هم نمی کنند جز گرفتن حق خودشان که از پیش گرفته اند  خوب به آمریکا خوش آمدید؟ 
     

  • Pingback: مضرات روزه گرفتن از نظر علمی و پزشکی (قسمت سوم) بررسی جامعه شناختی و علمی « گرانوم(نقد اسلام)()

  • Fareed

    سلام. من امریکا زندگی میکنم اما اینایی که شما نوشتین از واقعیت یه مقدار زیادی دوره. ضمنا آدرس و تلفن صاحب حساب روی چک نوشته شده و لازم نیست از کسی بپرسین.  عبور از تابلوی ایست هم فقط جریمه داره که آنهم قابل اعتراض در دادگاه است.  وکلایی هم که قراره از بیمه پول بگیرن حق الزجمه خودشون رو آخرسر از پولی که بیمه میده برمیدارند.   احتمال زیاد شما هیچوقت امریکا نبودین و شاید هم عمدا” میگین و منظور دیگه ای دارین مثلا” اینکه مردم ایران بمونن و تلاش نکنن که به امریکا برن. اما حتی اگر نیت خوب دارین بهرحال بهتره خلاف واقع ننویسین.

    • آقای فرید امیدوارم مطالب مرا بخوانید و به مدارک توجه کنید من چه اصراری دارم که غیر واقعیت را بنویسم  آنچه نوشتم صرفا برای دلسوزی بود که کسانی که در رویای آمریکا هستند غارت نشوند 

  • Fareed

    سلام. من امریکا زندگی میکنم اما اینایی که شما نوشتین از واقعیت یه مقدار زیادی دوره. ضمنا آدرس و تلفن صاحب حساب روی چک نوشته شده و لازم نیست از کسی بپرسین.  عبور از تابلوی ایست هم فقط جریمه داره که آنهم قابل اعتراض در دادگاه است.  وکلایی هم که قراره از بیمه پول بگیرن حق الزجمه خودشون رو آخرسر از پولی که بیمه میده برمیدارند.   احتمال زیاد شما هیچوقت امریکا نبودین و شاید هم عمدا” میگین و منظور دیگه ای دارین مثلا” اینکه مردم ایران بمونن و تلاش نکنن که به امریکا برن. اما حتی اگر نیت خوب دارین بهرحال بهتره خلاف واقع ننویسین.

    • آقای فرید امیدوارم مطالب مرا بخوانید و به مدارک توجه کنید من چه اصراری دارم که غیر واقعیت را بنویسم  آنچه نوشتم صرفا برای دلسوزی بود که کسانی که در رویای آمریکا هستند غارت نشوند 

  • This is my address  ۱۰۴۲۰ Lehman Road, Orlando, Florida 32825 and this is my telephone I have the checks and can fax them to you, if you can help me to get the amount of them.   , and I need also an attorney to help me contengency if you know some one.   My telephone is 4072819704  and I have a boarding school which has negative income, because of the mistake of Orange County I have documents for them. I wrote also to all the people that you may think.  And my name is Amir Ghiassi  and I can fax all my documents to you. I did not write story just the facts.  Four time my boarding school is robbed and the police is useless and did not do any serious action, the insurence company did not pay also. شما در آمریکا زندګی میکنید و من تمامی مدارکی که بخواهید میتوانم برایتان فکس کنم   خوشبختانه شاید شما درګیر نشده اید  من چکهای برګشتی زیادی دارم که میتوانم برایتان فکس کنم  و نیز مدارکی دال براینکه بدون وکیل نمیشود کاری کرد  و وکیل هم اول پول میخواهد اګر وکیلی می شناسید که اول کار را انجام میدهد بعد پول میګیرد لطفا بمن معرفی کنید  من شماره تلفن هم را بفارسی هم مینویسم   ۴۰۷۲۸۱۹۷۰۴  اینها که نوشتم هم با مدرک است و خلاف واقع نیست.  اینهم بعضی مدرکها 

  • This is my address  ۱۰۴۲۰ Lehman Road, Orlando, Florida 32825 and this is my telephone I have the checks and can fax them to you, if you can help me to get the amount of them.   , and I need also an attorney to help me contengency if you know some one.   My telephone is 4072819704  and I have a boarding school which has negative income, because of the mistake of Orange County I have documents for them. I wrote also to all the people that you may think.  And my name is Amir Ghiassi  and I can fax all my documents to you. I did not write story just the facts.  Four time my boarding school is robbed and the police is useless and did not do any serious action, the insurence company did not pay also. شما در آمریکا زندګی میکنید و من تمامی مدارکی که بخواهید میتوانم برایتان فکس کنم   خوشبختانه شاید شما درګیر نشده اید  من چکهای برګشتی زیادی دارم که میتوانم برایتان فکس کنم  و نیز مدارکی دال براینکه بدون وکیل نمیشود کاری کرد  و وکیل هم اول پول میخواهد اګر وکیلی می شناسید که اول کار را انجام میدهد بعد پول میګیرد لطفا بمن معرفی کنید  من شماره تلفن هم را بفارسی هم مینویسم   ۴۰۷۲۸۱۹۷۰۴  اینها که نوشتم هم با مدرک است و خلاف واقع نیست.  اینهم بعضی مدرکها 

  • آقای فرید من برایتان مدارک را در بالا تصویرشان را ګذاشتم تا بدانید تمامی آنچه که من نوشته ام حقیقت است و با مدرک سخن ګفتم   وکیل پول میخواهد آنهم در جلو و  دزدی و غارتګری هم مشګلی نیست  و بسیار سیستم با آن بی تفاوت است .  من همه مکاتبات و نوشته ها و مدرکها را دارم و مقداری از آنها را اینجا نمایش دادم   تا بدانید که واقعیتها را نوشتم  تا دیګران به این سیستم اعتماد نداشته باشند وبا دقت برنامه ریزی کنند   من باید پاسخګوی اشتباهات سیستم  آمریکای و دزدان آمریکایی شیاد باشم   مدارک هم در بالا هست   امیدوارم متوجه شده باشید که اینها رویا و داستان نیوده است   غارتګری  و شیادی در آمریکا غوغا میکند و شرکتهای بیمه هم دزدان سرګردنه هستند حتی خود آمریکاییان هم این را قبول دارند  منتهی اګر شما حق بیمه بدهید و کاری با بیمه نداشته باشید  خوب این یک موضوغی دیګر است.  یا اګر چک نګیرید که مسلم است چک برګشتی نخواهید داشت؟؟

  • آقای فرید من برایتان مدارک را در بالا تصویرشان را ګذاشتم تا بدانید تمامی آنچه که من نوشته ام حقیقت است و با مدرک سخن ګفتم   وکیل پول میخواهد آنهم در جلو و  دزدی و غارتګری هم مشګلی نیست  و بسیار سیستم با آن بی تفاوت است .  من همه مکاتبات و نوشته ها و مدرکها را دارم و مقداری از آنها را اینجا نمایش دادم   تا بدانید که واقعیتها را نوشتم  تا دیګران به این سیستم اعتماد نداشته باشند وبا دقت برنامه ریزی کنند   من باید پاسخګوی اشتباهات سیستم  آمریکای و دزدان آمریکایی شیاد باشم   مدارک هم در بالا هست   امیدوارم متوجه شده باشید که اینها رویا و داستان نیوده است   غارتګری  و شیادی در آمریکا غوغا میکند و شرکتهای بیمه هم دزدان سرګردنه هستند حتی خود آمریکاییان هم این را قبول دارند  منتهی اګر شما حق بیمه بدهید و کاری با بیمه نداشته باشید  خوب این یک موضوغی دیګر است.  یا اګر چک نګیرید که مسلم است چک برګشتی نخواهید داشت؟؟

  • راستی راجع به آدرس و شماره تلفن روی چک آنان آدرس را عوض میکنند و یا شماره تلفن را کشور آزادی است و کلاهبرداری و دزدی هم در پناه قانون است اینجا تورم مثل ایران نیست این است که اګر وام بګیری بهره زیادی می پردازی و تمامی پیش قسط ممکن است توسط بهره خورده شود. ایرانیانی هستند که همه ثروت خود را در ایران نګه میدارند و اینجا از آمریکا پول میګیرند ولی اګر پول از ایران بیاوری و وارد نباشی بسرعت از دستت خارج میکنند این است که بایست در آمریکا برای سرمایه ګذاری خیلی محتاط بود و به بانکها اعتماد نکرد به حکومت و سیستم هم همین طور  

  • راستی راجع به آدرس و شماره تلفن روی چک آنان آدرس را عوض میکنند و یا شماره تلفن را کشور آزادی است و کلاهبرداری و دزدی هم در پناه قانون است اینجا تورم مثل ایران نیست این است که اګر وام بګیری بهره زیادی می پردازی و تمامی پیش قسط ممکن است توسط بهره خورده شود. ایرانیانی هستند که همه ثروت خود را در ایران نګه میدارند و اینجا از آمریکا پول میګیرند ولی اګر پول از ایران بیاوری و وارد نباشی بسرعت از دستت خارج میکنند این است که بایست در آمریکا برای سرمایه ګذاری خیلی محتاط بود و به بانکها اعتماد نکرد به حکومت و سیستم هم همین طور  

  • من در آمریکا اورلاندویک مدرسهشبانه روزی دارم که دانشجویان میتوانند در آن کار کنند و غذای ارګانیک تهیه کنند و
    مجبور نباشند غذاهای مسموم صنعتی را بخورند بارها متخصص های مواد خوراکی هشدار داده اند
    که خوردن غذاهای هومورنی و بامواد اضافه
    شده برای نګه داری بسیار خطرناک و مسموم کننده است و بیماری های ګوناګون به ارمغان
    میآورند حتی ویدیوهایی نیز در این باره
    تهیه شده و در یو تیوب هست. متاسفانه اکنون بهداشت و آموزش پرورش و خوراک و … در دست غارتګران و کارتلهای
    بزرګ است که ګام به ګام مردم را به کام خود فرو میبرند. درست مثل همان هیولاهای افسانه ای و یا
    شیطانها؟ یک روز یک دبیرسیاه پوست
    دبیرستان در آمریکا بمن ګفت امیر میدانی که چرا با همه کوششی که میکنی و ظاهرا هم
    موفق هستی بچه های سیاه پوست علاقه به درس خواندن ندارند زیرا اګر درس نخوانند و ابلهی کنند دولت به
    آنان پول میدهد به والدینشان قضیه از این قرار است که دولت به شاګردان کودن
    و ابله کمک مادی میکند ظاهرا برای اینکه پدرمادرها با این پول اضافی برای بچه
    هایشان مثلا معلم خصوصی بګیرند و یا تغذیه بهتری برایش در نظر بګیرند ولی نتیجه درس عکس این میشود مثلا بچه ای که مادر
    پدرش برای خنګ بازی او مثلا ماهی ۵۰۰ دلار میګیرند وبا آن پول مثلا ماشین بهتری میخرند و به
    همسایه شان پز میدهند همسایه بعد از جستجو متوجه میشود که آنان به علت خنګ بازی
    دیوید پول میګیرند آنان به میشل میګویند خره ببین که دیوید با
    خنک بازی برای خانواده اش درآمد ساز شده است
    تو هم درس نخوان خنګ بازی درآور تا ما هم ماهی ۵۰۰ دلار اضافی بګیریم و
    تجمل بیشتری بخریم؟ خوب نتیجه این میشود
    که تعداد ابله ها بیشتر میشود. درست در همان راستا که برنامه ریزی شده
    است من سعی کردم بچه با این واقعیت روبرو
    شوند که اګر درس نخوانند و از نیروی جوانی شان برای درس خواندن استفاده نکنند بازنده اصلی خواهند بود زیرا هیچ بهانه ای برای حتی ګرفتن یک شغل هم
    نخواهند داشت بچه های سیاه پوست من اینرا درک کردند و بسیار سعی میکردند که بیشتر یاد
    بګیرند.

    رییس دبیرستان
    بارها من را به دفتر خودش خواست و ګفت که اینقدر درس ندهم با بچه ها خوش باشم آنان غذای آلمانی بپزند سرود آلمانی رقص آلمانی بازی های آلمانی یاد
    بګیرند بهتر است تا درس بخوانند و زبان یاد بګیرند من هم مرتب سعی میکردم که کمتر درس بدهم و بیشتر بازی کنم ولی با اینهمه باز
    مرا از آن دبیرستان به دبیرستان دیګری منتقل کردند در این دبیرستان یک روز مادر یک شاګرد به آقای
    معاون مدرسه میګفت که پسر من برای خوش ګذرانی و دختربازی به مدرسه میآید و این
    معلم هر روز از او درس میپرسد و وادارش میکند که همیشه درس بخواند؟ و نمی ګذارد بچه من در مدرسه خوش باشد؟ معاون مدرسه سر من تقریبا داد زد که چرا آسایش
    پسر را بهم میزنی بګذار راحت باشد؟ در
    آمریکا هم مشګل نظیر کشورهای دیګر است
    طبقه متوسط قربانی هستند بایست مالیات بیشتری بپردازد بیشتر کار کنند و
    فقیر بمانند وسرمایه آنان غارت میشود اګر در کشورهای ما با تورم سرمایه کوچک را
    نابود میکنند در اینجا با ضد تورم سرمایه کوچک را از بین میبرند هرچه که بخری قیمت آن پایین میآید و بازنده
    هستی؟ هرچه که بخری تعمیر نمیشود و بایست
    بعداز یکسال نو آنرا دوباره بخری شرکتهای
    بیمه و بانکها هی وام میدهند که مرتب خرید کنی
    ووقتی نتوانی قسط را بدهی هرچه داری می برند. پلیس تنها
    منافع دولت را در نظر میګیرد و اګر کسی
    خانه ات را غارت کند کاری به اینکارها ندارد
    کاملا بی تفاوت شرکتهای بیمه هم
    تنها پول وصول میکنند و در موقعی که باید حق بیمه بدهند بیمه را فسخ میکنند. شرکتهای کوچک مرتب ورشکسته میشوند و شرکتهای بزرګ آنان را بلع میکنند. مالیات عملا
    بعهده مردم طبقه متوسط است شرکتهای بزرګ با داشتن وکلای خبره راه ها رابلد هستند و مالیات نمی
    دهند یا بسیار کم میدهند ولی شرکتهای کوچک
    بعضی وقتها مالیات از درآمدشان بیشتر است. خوب اینجا نه اسلام هست و
    نه مردم مسلمان هستند ؟ مشګل ما آدمک شدن
    مردم است که متاسفانه برنامه است که شاید
    درتمامی دنیا دارد پیاده میشود. ثروتمندانی هستند که درآمدهای نجومی دارند و مردمی با همان درجه تحصیل و کار هیچ
    ندارند؟

    باری من
    همین طور که ګفتم مدرسه ای دارم که آدرس
    آن این است امیدوارم که خانه ایران یا خانه خاورمیانه بشود هشت هکتار زمین با سیستم آبیاری داشتن
    دریاچه یا آبګیر برای پرورش آب زیان
    قفسهایی برای پرورش حیوانان و همچنین کشاورزی ارګانیک یا طبیعی بدون مواد
    مضر اضافی تلفن من
    ۰۰۱۴۰۷۲۸۱۹۷۰۴ است و آدرس من
    ۱۰۴۲۰Lehman Road, Orlando, ,Florida 32825 Usa or 13305 Lacebark Pine Road, Orlando Fl 32832 USA see you

  • من در آمریکا اورلاندویک مدرسهشبانه روزی دارم که دانشجویان میتوانند در آن کار کنند و غذای ارګانیک تهیه کنند و
    مجبور نباشند غذاهای مسموم صنعتی را بخورند بارها متخصص های مواد خوراکی هشدار داده اند
    که خوردن غذاهای هومورنی و بامواد اضافه
    شده برای نګه داری بسیار خطرناک و مسموم کننده است و بیماری های ګوناګون به ارمغان
    میآورند حتی ویدیوهایی نیز در این باره
    تهیه شده و در یو تیوب هست. متاسفانه اکنون بهداشت و آموزش پرورش و خوراک و … در دست غارتګران و کارتلهای
    بزرګ است که ګام به ګام مردم را به کام خود فرو میبرند. درست مثل همان هیولاهای افسانه ای و یا
    شیطانها؟ یک روز یک دبیرسیاه پوست
    دبیرستان در آمریکا بمن ګفت امیر میدانی که چرا با همه کوششی که میکنی و ظاهرا هم
    موفق هستی بچه های سیاه پوست علاقه به درس خواندن ندارند زیرا اګر درس نخوانند و ابلهی کنند دولت به
    آنان پول میدهد به والدینشان قضیه از این قرار است که دولت به شاګردان کودن
    و ابله کمک مادی میکند ظاهرا برای اینکه پدرمادرها با این پول اضافی برای بچه
    هایشان مثلا معلم خصوصی بګیرند و یا تغذیه بهتری برایش در نظر بګیرند ولی نتیجه درس عکس این میشود مثلا بچه ای که مادر
    پدرش برای خنګ بازی او مثلا ماهی ۵۰۰ دلار میګیرند وبا آن پول مثلا ماشین بهتری میخرند و به
    همسایه شان پز میدهند همسایه بعد از جستجو متوجه میشود که آنان به علت خنګ بازی
    دیوید پول میګیرند آنان به میشل میګویند خره ببین که دیوید با
    خنک بازی برای خانواده اش درآمد ساز شده است
    تو هم درس نخوان خنګ بازی درآور تا ما هم ماهی ۵۰۰ دلار اضافی بګیریم و
    تجمل بیشتری بخریم؟ خوب نتیجه این میشود
    که تعداد ابله ها بیشتر میشود. درست در همان راستا که برنامه ریزی شده
    است من سعی کردم بچه با این واقعیت روبرو
    شوند که اګر درس نخوانند و از نیروی جوانی شان برای درس خواندن استفاده نکنند بازنده اصلی خواهند بود زیرا هیچ بهانه ای برای حتی ګرفتن یک شغل هم
    نخواهند داشت بچه های سیاه پوست من اینرا درک کردند و بسیار سعی میکردند که بیشتر یاد
    بګیرند.

    رییس دبیرستان
    بارها من را به دفتر خودش خواست و ګفت که اینقدر درس ندهم با بچه ها خوش باشم آنان غذای آلمانی بپزند سرود آلمانی رقص آلمانی بازی های آلمانی یاد
    بګیرند بهتر است تا درس بخوانند و زبان یاد بګیرند من هم مرتب سعی میکردم که کمتر درس بدهم و بیشتر بازی کنم ولی با اینهمه باز
    مرا از آن دبیرستان به دبیرستان دیګری منتقل کردند در این دبیرستان یک روز مادر یک شاګرد به آقای
    معاون مدرسه میګفت که پسر من برای خوش ګذرانی و دختربازی به مدرسه میآید و این
    معلم هر روز از او درس میپرسد و وادارش میکند که همیشه درس بخواند؟ و نمی ګذارد بچه من در مدرسه خوش باشد؟ معاون مدرسه سر من تقریبا داد زد که چرا آسایش
    پسر را بهم میزنی بګذار راحت باشد؟ در
    آمریکا هم مشګل نظیر کشورهای دیګر است
    طبقه متوسط قربانی هستند بایست مالیات بیشتری بپردازد بیشتر کار کنند و
    فقیر بمانند وسرمایه آنان غارت میشود اګر در کشورهای ما با تورم سرمایه کوچک را
    نابود میکنند در اینجا با ضد تورم سرمایه کوچک را از بین میبرند هرچه که بخری قیمت آن پایین میآید و بازنده
    هستی؟ هرچه که بخری تعمیر نمیشود و بایست
    بعداز یکسال نو آنرا دوباره بخری شرکتهای
    بیمه و بانکها هی وام میدهند که مرتب خرید کنی
    ووقتی نتوانی قسط را بدهی هرچه داری می برند. پلیس تنها
    منافع دولت را در نظر میګیرد و اګر کسی
    خانه ات را غارت کند کاری به اینکارها ندارد
    کاملا بی تفاوت شرکتهای بیمه هم
    تنها پول وصول میکنند و در موقعی که باید حق بیمه بدهند بیمه را فسخ میکنند. شرکتهای کوچک مرتب ورشکسته میشوند و شرکتهای بزرګ آنان را بلع میکنند. مالیات عملا
    بعهده مردم طبقه متوسط است شرکتهای بزرګ با داشتن وکلای خبره راه ها رابلد هستند و مالیات نمی
    دهند یا بسیار کم میدهند ولی شرکتهای کوچک
    بعضی وقتها مالیات از درآمدشان بیشتر است. خوب اینجا نه اسلام هست و
    نه مردم مسلمان هستند ؟ مشګل ما آدمک شدن
    مردم است که متاسفانه برنامه است که شاید
    درتمامی دنیا دارد پیاده میشود. ثروتمندانی هستند که درآمدهای نجومی دارند و مردمی با همان درجه تحصیل و کار هیچ
    ندارند؟

    باری من
    همین طور که ګفتم مدرسه ای دارم که آدرس
    آن این است امیدوارم که خانه ایران یا خانه خاورمیانه بشود هشت هکتار زمین با سیستم آبیاری داشتن
    دریاچه یا آبګیر برای پرورش آب زیان
    قفسهایی برای پرورش حیوانان و همچنین کشاورزی ارګانیک یا طبیعی بدون مواد
    مضر اضافی تلفن من
    ۰۰۱۴۰۷۲۸۱۹۷۰۴ است و آدرس من
    ۱۰۴۲۰Lehman Road, Orlando, ,Florida 32825 Usa or 13305 Lacebark Pine Road, Orlando Fl 32832 USA see you

  • متاسفانه با وجو د اینکه من تمامی مدارک را بصورت عکس و تصویر نامه برای آقا فرید گذاشتم و تنها نظر م هم دادن اطلاعات درست بود  از ایشان خبری دریافت نکردم   به امید همکاری د درستی و راستی  نه اینکه لوطی نباخته است حقایق بایست گفته شود  ولو اینکه به ضرر شخصی باشد؟

  • متاسفانه با وجو د اینکه من تمامی مدارک را بصورت عکس و تصویر نامه برای آقا فرید گذاشتم و تنها نظر م هم دادن اطلاعات درست بود  از ایشان خبری دریافت نکردم   به امید همکاری د درستی و راستی  نه اینکه لوطی نباخته است حقایق بایست گفته شود  ولو اینکه به ضرر شخصی باشد؟

  • Desbiliun

    لواط ملا درمسجدhttp://holycrime.com/CrimeDoc6…این آقای حجت الاسلام و المسلمین در خانه خدا مشغول لواط است . حالا آقای خدا کجا تشریف داشتند که اجازه دادند در خانه اش چنین بی ناموسی هایی صورت بگیرد داستان دیگری است . این آقای حجت الاسلام و المسلمین برای اینکه زانوی مبارک شان هنگام لواط خدای نکرده صدمه ای نبیند عمامه مبارک شان را پیامبر گونه در آورده اند و زیر زانوی خودشان گذاشته اند تا این عمل انقلابی – اسلامی شان را راحت تر انجام دهند . بعید نیست فردا پس فردا این آقای حجت الاسلام و المسلمین ؛ وزیری ؛ وکیلی ؛ استانداری ؛ نماینده مجلسی بشود و به مقام عظمای آیت اللهی هم ارتقا پیدا کند این ویدیو را ببینیدو بر بیچارگی ملت ما بگریید .!  

  • Abazarghafary

    این ز دستورات اسلام عزیز است ،،  روزی ۱۷ بر کون هوا کردن //به غلط جمله های عربی خواندن ،، کلاه بر سر مردم بی گناه کردن //به ظاهر خایه  خدا مالیدن ،، در خفا چوب به کون خدا کردن //شعر بلندی از اباذر غفاری که به زودی همه ان خواهد آمد.اد