بی تردید شاهزاده پهلوی پاسخ گوی نیازهای سیاسی و فرهنگی ایران نیست. شاهزاده اعلام می کند که خواستار یک رژیم دموکراسی مشروطه سلطنتی است.
باید دید نیاز های یک رژیم مشروطه چیست، و برای انجام آن چه شرایطی لازم است؟. در یک نظام مشروطه سلطنتی، شاه تنها سمبل افتخار، آیین، رسوم، و تاریخ کشور است. او کمترین قدرت اجرایی ندارد، و کسی در کشور نباید از او فرمان ببرد. چنین سیستمی در ایران هرگز پیاده نشده، و در کشورهای غربی نیز مانند آن کمتر دیده می شود.
رفتار یک شاه مشروطه با مردم آن چنان است که هرفرد ایرانی، اعم از کرد، ترک، لر، عرب، فارس، دهاتی شهرنشین با هر برداشت سیاسی و یا باور مذهبی، او را پدر خود بداند و هرگز تبعیض و توجه خاص نسبت به فرد و یا گروه خاص نداشته باشد. به عبارت دیگر، شاه مشروطه قلب یک مملکت است که مانند تلمبه ای خون به همه بخش های مملکت می فرستد.
شاهزاده پهلوی تا کنون خود را طرفدار و وابسته به گروه شاهنشاهی نشان داده، و هیچگاه در نشست و انجمنی از گروههای دیگر دعوتی به عمل نیاورده، و شرکت نداشته است. ایشان تا کنون کمترین رابطه معنوی، سیاسی و اجتماعی با اقشار دیگر ایران نداشته است. برعکس توجه و تلاش نامبرده با دولت های خارجی مانند آمریکا، اسرائیل و اروپا است که در برگرداندن سلطنت شاهنشاهی (نه مشروطیت) ایشان را یاری دهند. در حقیقت مردم کمترین وزنه ای در تلاش و برنامه های سیاسی ایشان ندارند.
آن چه را شاهزاده تا کنون در تبلیغات و سخنرانی های خود گفته، خود را یک قطب سیاسی ایران قلمداد نموده، و به تجزیه و تحلیل مسائل سیاسی و خط مشی آینده ایران پرداخته است که ایشان را از حد یک پادشاه مشروطه بیرون می برد، و عملکرد شان مانند یک نخست وزیر رژیم مشروطه، یا یک شاه رژیم شاهنشاهی است.
در گذشته نیز تنها در دوران کوتاه مظفرالدین شاه پس از امضای قانون مشروطیت، شاه آن هم به دلیل پیری و بیماری، دخالتی در سرنوشت کشور نداشت. احمد شاه نیز در کار کشور چندان دخالتی نداشت، و او در حقیقت دست نشانده و نوکر انگلیسی ها بود.
مثال هایی هم که شاهزاده و هوادارانشان در مورد انگلیس و اسپانیا می زنند، درست نیست. این دو کشور تقریباً رژیم نیمه شاهنشاهی اند، تا مشروطه سلطنتی. ملکه انگلیس مانند بختک بر روی دولت و مردم انگلیس افتاده، و از هرجهت فرمانروایی و بهره برداری میکند. ملکه انگلیس نماینده ۷۰ میلیون انگلیسی نیست، بلکه او نماینده ۲۰٪ از سرمایه داران محافظه کار است، که ۸۰٪ ثروت و دارایی کل کشور را به خود اختصاص داده اند، و ۸۰٪ طبقه محروم آن کشور صاحب تنها ۲۰٪ سرمایه آن کشورند.
بنزینی که در آمریکا لیتری ۴۸/ پوند (۴۸ پنس) فروخته می شود، در انگلیس هرلیتر آن ۱/۴ پوند است. یعنی در انگلیس هرلیتر بنزین ۲/۹۲ یعنی نزدیک به سه برابر قیمت بنزین در آمریکاست. این پول ها کجا می رود؟.، بی تردید نصیب کمپانی های نفتی می شود که دربار انگلیس در آن سهم و تصمیم گیری دارد.
قوانین انگلیس اعم از قوانین کیفری، یا مالکیت و سرمایه داری نیز به نفع و برای این ۲۰٪ به ریاست ملکه و خانواده سلطنتی نوشته شده است. کشوری که در آن یک پیشه ور با درآمد اندک ناچار است درآمد خود را به دولت گزارش دهد، و مالیات بپردازد، برای این ۲۰٪ محافظه کار، قانونی نیست، و اگر هم باشد، وکلای گردن کلفت و حقه باز که تنها حافظ بقا و نگهداری سیستمند قوانین را به نفع این ۲۰٪ می چرخانند، و به اصطلاح مانند ایران، آفتابه دزد را به زندان می برند.
همین ۲۰٪ که کشور را غارت می کنند، در چپاول و غارت کشورهای دیگر نیز دست دارند، و همیشه سر اکثریت ۸۰٪ بی کلاه میماند.
یک نمونه از سودجویی این گروه سرمایه دار حاکم بر کشور، ازدواج شاهزاده ویلیام نوه ملکه در تاریخ ۲۹ آوریل امسال بود، که مدت ۱۱ روز چرخ اقصاد کشور به کلی ایستاد، و ۵۰ میلیارد دلار به صنعت، تجارت و دستمزد بگیران این کشور زیان وارد ساخت.
عده ای از هم میهنان شاهدوست ما همیشه می گویند که ملکه انگلیس تنها عامل جلب توریست آن کشور است، و سالیانه میلیون ها پوند به در آمد آن کشور اضافه می شود. این حرف یک ادعای غلط و بی اساس است. برای نمونه به میزان توریست در چند کشور با رژیم جمهوری در سال گذشته توجه نمایید:
انگلیس ۲۸/۱۳ میلیون، فرانسه ۷۶/۸۰ میلیون، چین ۵۵/۶۷ میلیون، آمریکا ۵۹.۷۵ میلیون، و ایتالیا ۴۳/۲۳ میلیون.
باید گفت بیشتر توریست های انگلیس برای موزه ها، آثار هنری، دیدن رانندگی در سمت چپ جاده، و درمان مجانی برای اروپاییان است.
در مورد اسپانیا نیز ما با چند نفر از استادان آن کشور گفتگو داشتیم. آنان، رژیم آن کشور را به هیچ روی، مشروطه سلطنتی نمی دانند، بلکه چیزی است میان مشروطیت و استبداد سلطنتی.
در سال ۲۰۰۴ ولیعهد اسپانیا ازدواج کرد. برای دوهفته، زندگی را بر مردم آن کشور تیره و تار ساختند. صرف پول بیشمار از خزانه ملت یک طرف، و فشار روحی و روانی برمردم، کدامیک نشانه مشروطه سلطنتی است؟.
از آن چه گفته شد، نتیجه بر آنست که شاهزاده با توصیه و خواسته مادر و اطرافیان خود، به دنبال نظام شاهنشاهی است، نه یک مشروطه سلطنتی.
آماری که گروه فضول محله به تازگی از هم میهنان در مورد انتخاب روشهای گوناگون سیاسی به دست آورده، از این گونه است:
جمهوری دموکراسی ۷۸٪ مشروطه سلطنتی ۹٪ جمهوری سوسیالیستی ۳٪ نظام شاهنشاهی ۲/۷٪ جمهوری اسلامی با رفرم ۲/۹٪، و انواع دیگر؛ ۴/۲٪
بنابر این، از آنچه گفته شد برداشت ما آنست که چنانچه شاهزاده به دنبال مشروطه سلطنتی است، خود شخصاً نمی تواند و نباید درای یک قطب و هدف سیاسی باشد. بلکه باید بتواند مانند پدری مهربان، همه گروهها و اقشار ایرانی را به هم ربط دهد، و میان آنان دوستی و احترام متقابل به وجود آورد.
Pingback: آقای شاهزاده از شورای ملی چه خبر؟ | سنگ نوشته()
Pingback: آقای شاهزاده از شورای ملی چه خبر؟ | 29 اسفند()
Pingback: آقای شاهزاده از شورای ملی چه خبر؟ | فکر ناب()