بر سر مشروطیت ما چه آمد؟- از چه زمانی مشروطیت به خاک سپرده شد؟ ۵

مظفرالدین شاه ولیعهدی که در پیری در نهایت بیماری و ناتوانی به سلطنت رسید. کسی که نمی توانست کارهای شخصی خود را بدون کمک دیگران انجام دهد. بنابراین، بوده چنین شخصی در رأس کشور بزرگی چون ایران، یک جنایت و ظلم به مردم ایران بوده است. در هرحال، تنها کار خوب مظفرالدین شاه امضای قانون مشروطیت بود.

مظفرالدین شاه ولیعهدی که در پیری در نهایت بیماری و ناتوانی به سلطنت رسید. کسی که نمی توانست کارهای شخصی خود را بدون کمک دیگران انجام دهد. بنابراین، بودن چنین شخصی در رأس کشور بزرگی چون ایران، یک جنایت و ظلم به مردم ایران بوده است. در هرحال، تنها کار خوب مظفرالدین شاه امضای قانون مشروطیت بود.

فکرمشروطیت از کجا پیداشد، و چه موانعی در سر راه مشروطیت وجود داشت؟.
دیکتاتوری ناصرالدین شاه در درازای سلطنت او و روشنگری و آگاهی مردم نسبت به اوضاع غم انگیز ایران در دوران سلطنت او، براثر پخش روزنامه هائی قانون پرنس میرزا ملکم خان و حبل المتین موید الاسلام و  سیاحت نامه ابراهیم نوشته حاج زین العابدین مراغه ای، نوشته ها و ترجمه های میرزا عبدالرحیم طالبوف وروشنگری های میرزا فتحعلی آخوندزاده مردم را با حکومت مشروطه آشنا، و آماده به انقلاب کرد. [۱]

چه کسانی با مشروطیت مخالفت می کردند؟.
آخوندهائی مانند شیخ فضل الله که با پیشرفت وآزادی خواهی ومیهن دوستی، همواره در نبرد وچالش بوده اند، هم چنین آخوندهای نجف مانند ملا کاظم خراسانی، حاج شیخ عبدالله مازندرانی، حاج میرزا حسین تهرانی و شماری دیگر، هم چنین سید محمد طباطبائی و سید عبدالله بهبهانی، با دموکراسی به معنای واقع ومشروطیت با قانون اساسی بی قید وشرط، عملا موافق نبودند. آنان همگی در نهایت،  خواستار مشروطه زیر چتروپوشش اسلامی به نام مشروطه مشروعه بودند. [۲]

براین پایه یکی از آخوندها بنام سید علی سیستانی این چنین فتوا می دهد: «المشروطه کفر و المشروطه طلب کافر، ماله مباح ودمه هدر».[۳] این گفتار، نخست نشانگر دشمنی وکینه دوزی آخوندها با آزادی ودموکراسی است، و از سوی دیگر، سیرت ودرون ملاها را نشان می دهد که ایرانی نیستند بلکه عرب زادگانی می باشند، که همواره ترجیح می دهند به زبان تازی گفتگو کنند.

در چه زمانی قانون مشروطیت به امضاء رسید؟.
۱۰۵ سال پیش در چنین روزی، در تاریخ ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ مظفرالدین شاه تحت فشار آزادیخواهان بزرگی چون؛ ستارخان، باقرخان، سردار اسعد بختیاری، یپرم خان ارمنی و گروهی دیگر، تن به مشروطیت داد و به ناچار در چنین روزی قانون آن را امضاء کرد. ولی فرزند او محمد علی که یکی از بزرگترین خیانت کاران به کشور ما به شمار می آید، با آزادی خواهی ومشروطیت به مخالفت پرداخت وبه همراهی و کمک خودکامه هایی مانند اتابک صدراعظم، سرمایه داران، و شماری از آخوندهای ارتجاعی چون شیخ فضل الله نوری، سرسختانه دربرابر آزادی خواهان  ایستاد. آن گاه مجلس رابه توپ بست و تنی چند از آزادی خواهان چون ملک المتکلمین، میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل وسید جمال الدین واعظ را کشت، و شماری را نیز دستگیر کرد.

آیا قانون مشروطیت کامل و بی نقص بود؟.
با آن که مظفرا لدین شاه به فریاد آزادی خواهان پاسخ آری  داد و قانون مشروطیت را امضاء کرد، ولی ناگفته نماند که آخوندها با هم دستی درباریان، و شماری از بازرگانان که همیشه دربرابر آزادی خواهی جبهه گیری  کرده اند، با مخدوش کردن قانون اساسی، دست آخوندها را به عنوان نظارت بر اسلامی بودن قوانین مصوبه مجلس، در سیاست وبرنامه ریزی کشور باز گذاشتند.

تصویری از ستارخان، باقرخان، و شماری دیگر از رزمندگان و دلاوران تبریز. انسان های بزرگی که با جانفشانی و فداکاری های خود، رژیم استبدادی را از میان برداشتند، و رژیم آزادی و دموکراسی مشروطیت را در ایران  پیاده کردند. ولی عده ای از وطن فروشان و فرو مایگان با ایجاد کودتای ۲۸ مرداد، عملاً مشروطیت ایران را به خاک سپردند.

تصویری از ستارخان،(۱)، باقرخان (۲)، و شماری دیگر از رزمندگان و دلاوران تبریز. انسان های بزرگی که با جانفشانی و فداکاری های خود، رژیم استبدادی را از میان برداشتند، و رژیم آزادی و دموکراسی مشروطیت را در ایران پیاده کردند. ولی عده ای از وطن فروشان و فرو مایگان با ایجاد کودتای ۲۸ مرداد، عملاً مشروطیت ایران را به خاک سپردند.

اشکال دیگر که در قانون مشروطیت وجود داشت، نامیدن ایران به عنوان یک کشور اسلامی بود. زیرا نخست حق هم میهنان پیرو سایر کیش ها ودین ها، زیر پای گذاشته شد وپایمال گردید، دیگر این که با ذکرکشور اسلامی، هم میهنان ما به طور نا خواسته ونا آگاهانه فرهنگ وزبان خود را به تدریج ازدست دادند وبه جای آن فرهنگ وزبان ناتوان وبی مسمای عربی را پذیرفتند.

به بیان دیگر، از آن جا که زبان وفرهنگ هرکشور، نشانه آزادی وموجودیت آن گروه وقوم می باشد، ما با نامیدن کشوربه عنوان یک کشور اسلامی، ندانسته دست آخوندها وملایان بی سواد را درکارهای کشوربازگذاشته ایم وهیچ دفاعی از زبان وفرهنگ تمدن کشور کهنسال خود نکرده ایم. با این روش، مانیز همانند کشورهای به اصطلاح مسلمان دیگر، به صورت یکی از اقمارو وابسته  ودنباله رو کشورهای عربی در می آئیم.

سرنوشت مشروطیت ایران پس از احمد شاه
زمانی که نمایندگان مجلس احمد شاه را براثر بی کفایتی از سلطنت برکنار، و رضاخان را کاندیدای جانشینی او کردند، رضاخان خود مایل بود در ایران جمهوری ای همانند ترکیه به وجود آید. دراین راه مصدق وحسین علاء نیز با او همآهنگ وهم پیمان بودند، ولی بیشتر آخوندها چون، آخوند یاسائی نماینده مجلس، آخوندهای نجف چون، شیخ عبدالکریم حائری، میرزا محمد حسین نائینی، و سید ابوالحسن اصفهانی با برپائی جمهوری مخالف وطرف دارحکومت پادشاهی بودند. [۴] در نتیجه با فشار آخوندها و همکاری آیت الله کاشانی به جای جمهوری شدن، رضا خان را به پادشاهی برگزیدند.

خاک سپاری مشروطیت و بازگشت به دیکتاتوری
از آن پس که رضا خان قدرت را به دست گرفت، رفته رفته مشروطیت به باد فراموشی سپرده شد. دوران سلطنت رضا شاه دوران نیمه استبداد بود ونمی توان گفت که ما کاملاً به دوران استبداد قاجاریه باز گشته بودیم.
۱۲ سال از دوران نخستین سلطنت محمد رضاشاه، دوران دموکراسی و مشروطیت در ایران بود. ولی از آن پس با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، مشروطیت عملاً به خاک سپرده شد، و ما به دوران تاریک ناصرالدین شاه باز گشتیم. برگشت به دیکتاتوری موجب گردید که روز به روز دخالت اخوندها در کارهای کشور زیاد شده تا آن جا که به دلیل نا آگاهی سیاسی، مردم به ناچار و ندانسته در سال ۱۳۵۷ به دشمن دیرین فرهنگ، و تاریخ ایران؛ یعنی آخوندها پناه بردند، و انقلاب ننگین اسلامی که از هرحکومت دیکتاتری دیکتاتورتر است، بر ایران سایه افکند. بنا به گفته ای، ما از چاله در آمده، به درون چاه سرنگون شدیم.

یک صحنه از کودتای ننگین آمریکایی - انگلیسی که در تاریخ  ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با راهنمایی و ارشاد اشرف پهلوی، و لات ها و اراذل تهران مانند شعبان جعفری مشهور به شعبان بی مخ صورت گرفت، در نتیجه دموکراسی و مشروطیت  برای همیشه به خاک سپرده شد، و مصدق ‍نخست وزیر مردمی به نقاط گوناگون تبعید و سرانجام در تبعید  و بیماری در خانه خود جان سپرد.

یک صحنه از کودتای ننگین آمریکایی - انگلیسی که در تاریخ ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با راهنمایی و ارشاد اشرف پهلوی، و لات ها و اراذل تهران مانند شعبان جعفری مشهور به شعبان بی مخ صورت گرفت، در نتیجه دموکراسی و مشروطیت برای همیشه به خاک سپرده شد، و مصدق ‍نخست وزیر مردمی به نقاط گوناگون تبعید و سرانجام در تبعید و بیماری در خانه خود جان سپرد.

چه عواملی موجب کودتای ۲۸ مرداد و در حقیقت خاک سپاری مشروطیت ایران شد؟.
کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به دلیل دشمنی دولت انگلستان با مصدق که نفت را ملی کرده بود، و باهمکاری آمریکا انجام گرفت. ویلیام کورسون در کتاب Armies of Ignorance در باره تاریخ کنونی آمریکا نوشته است که کرمیت روزولت ( نوه پرزیدنت روزولت) از سی.آی.ای (CIA) مبلغ بیست میلیون دلاردریافت می کند تا تظاهراتی با حمایت و پشتیبانی آخوندها برای برگرداندن شاه براه اندازد. یکی ازمشاوران کنگره آمریکا اعلام داشته است: « کسی در ایران بدون جلب موافقت مساجد نمی تواند حکومت کند». [۵]

سی.آی.ای (CIA) ازماه اوت سال ۱۹۵۳ تا ۱۹۷۷ سالانه میلیون ها دلاربه طور دائم به آیت الله ها وملاها می داد،  تا با شاه همکاری کنند وبا او مخالفتی نداشته باشند. درسال ۱۹۷۷ کارتر برخلاف خواسته سازمان جاسوسی آمریکا، رشوه پردازی راقطع کرد وآخوندها را علیه شاه شوراند [۶]. فردوست در جلد نخست کتاب خود می نویسد که پس از ۱۵ خرداد ۴۲ ، ساواک شمار آخوندها وطلبه های کشور را ۳۵۰ هزار برآورد کرده بود، که ترتیب پرداخت میلیون ها تومان وتماس داشتن با آن ها داده شد. آیت الله کاشانی یکی از موارد استبداد و مخالف با مشروطیت داشته که در همه جا و در هرمورد دست داشته است.

بن مایه و استنادها
[۱]  تاریخ کامل ایران- نوشته دکتر عبدالله رازی- انتشارات اقبال- چ۴- ۱۳۴۷- ص ۵۳۷
[۲]  شیعی گری و ترقی خواهی – نوشته دکتر مهدی قاسمی – صفحه ۱۳۵-۱۳۸، برگرفته از پژوهش وبررسی های هما ناطق زیر عنوان: « درراه یابی فرهنگی ۱۸۴۸-۱۸۳۴»
[۳]  گزارش وقایع مشهد، به قلم دکتر احمد خان، ضمیمه مشروطه گیلان – چاپ محمد روشن- ص ۱۲۸- برگرفته از ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران- نوشته فریدون آدمیت- انتشارات پیام-  چاپخانه زر- چ۱- ص ۲۶۰-۲۶۲
[۴] قضاوت تاریخ- نوشته اسماعیل رزم آرا- ص ۸۲-۱۲۲
‏[۵] Daniel Drooze, The CIA’s Secret Iran Fund – Politics Today, March/April, 1980, P.11
‏[۶] Daniel Drooz, The CIA’s Secret Iran Fund, March/April 1980 P.10-11, politics Today

  • Aryo

    برای تکمیلتر بودن مطلب خوب میبود دربارهٔ وضع مشروطه در دوران نخست وزیری مصدق هم مینوشتید.  جمال امامی، نمایندهٔ مجلس دربارهٔ رفتار مصدق خطاب به او:
    آقای نخست وزیر (= مصدق)! شما هیچوقت در عمرت نخست وزیری که مراعات قانون و مجلس را بکند نبودید…شما مگر کسی نیستید که از مجلس پا شدید رفتید جلو درب مجلس به چاقوکشها گفتید آنجا مجلس نیست اینجا مجلس است… حالا ما را تهدید میکنی؟ این نخست وزیر است یا هوچی یا انقلابی؟ شما ورق بزنید اوراق دموکراسی دنیا را ببینید یک همچو غلطی یک نخست وزیری در عمرش کرده است؟… من اینقدر فرض نمیکردم یک پیرمرد هفتادوچند ساله ای که همیشه هم تمارض میکند، وقتی که وارد این مملکت میشود میرود زیر لحاف ولی در امریکا شلنگ تخته می اندازد… دکتر مصدق هم یکی از آن امراض است که خدا برای ایران فرستاده است… می آیی به مجلس توهین میکنی. مجلس اراده ای کرده رای داده، میگویی که «من قبول ندارم از فردا انتخابات را شروع میکنم». آخر اگر نخست وزیر پارلمانش هستی و آنطور که ادعا میکنی پابند اصول پارلمانتاریسم هستی شما بیا نشان بده در پارلمانهای دنیا یک چنین سابقه ای هست که نخست وزیر بیاید بگوید: شماها ابراز عقیده ای کرده اید ولی من آن را زیر پا میگزارم!

  • Aryo

    برای تکمیلتر بودن مطلب خوب میبود دربارهٔ وضع مشروطه در دوران نخست وزیری مصدق هم مینوشتید.  جمال امامی، نمایندهٔ مجلس دربارهٔ رفتار مصدق خطاب به او:
    آقای نخست وزیر (= مصدق)! شما هیچوقت در عمرت نخست وزیری که مراعات قانون و مجلس را بکند نبودید…شما مگر کسی نیستید که از مجلس پا شدید رفتید جلو درب مجلس به چاقوکشها گفتید آنجا مجلس نیست اینجا مجلس است… حالا ما را تهدید میکنی؟ این نخست وزیر است یا هوچی یا انقلابی؟ شما ورق بزنید اوراق دموکراسی دنیا را ببینید یک همچو غلطی یک نخست وزیری در عمرش کرده است؟… من اینقدر فرض نمیکردم یک پیرمرد هفتادوچند ساله ای که همیشه هم تمارض میکند، وقتی که وارد این مملکت میشود میرود زیر لحاف ولی در امریکا شلنگ تخته می اندازد… دکتر مصدق هم یکی از آن امراض است که خدا برای ایران فرستاده است… می آیی به مجلس توهین میکنی. مجلس اراده ای کرده رای داده، میگویی که «من قبول ندارم از فردا انتخابات را شروع میکنم». آخر اگر نخست وزیر پارلمانش هستی و آنطور که ادعا میکنی پابند اصول پارلمانتاریسم هستی شما بیا نشان بده در پارلمانهای دنیا یک چنین سابقه ای هست که نخست وزیر بیاید بگوید: شماها ابراز عقیده ای کرده اید ولی من آن را زیر پا میگزارم!

  •  ایران سرزمین قیام های پی در پی اما ناکام، ناصر مستشار
    ایران سرزمین قیام های پی در پی اما ناکام، ناصر مستشار “وزیر امور خارجه انگلیس،در خاطرات خود در باره کودتای ننگین ۲۸ مرداد،نظر خود را در باره موضع رسمی بریتانیا چنین شرح داده است “هیچگاه عده ای تا به این حد قلیل ،باچنین حماقت وسرعتی ،این همه بازنده نبوده اند” اما در جای دیگرمیگوید “وقتی خبر پیروزی کودتا بدستم رسید، درکشتی تفریحی بودم،بعد ازمدتها آنشب راحت خوابیدم!!!در همین چند سطر کوتاه از جانب ممالک در گیردر قضیه ملی شدن نفت؛ میتوان به عمق آن نهضت پی برد! همه این گفته ها بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تحریر شده است.اساساًتاریخ یک ملت را، سه عامل تشکیل میدهد، گذشته،حال وآینده مشترک !!در درون این سه عامل، پیروزیهاو شکستهای پیوسته درهم تنیده شده اند.نمی توان هیچیک از اجزای آنرا تفکیک وبه فراموشی سپرد،بلکه در راه اعتلای آینده ازدرسهای گذشته باید سود جوست،اما اگر فقط در اندیشه گذشته غوطه ور بمانیم، دو موئلفه، حال وآینده را که پیشرفت و ترقی میهنمان بدان گره خورده است را از دست می دهیم. فرزندان میهن ما به آینده چشم دوخته اند،برای برون رفت از وضعیت ناگوار کنونی،ناچاریم، دست آشتی به یکدیگربدهیم،چراکه عقل و منطق چنین حکم میکند.در این راستاملت های متمدن عصر حاضرسرمشق خوبی هستند که از آن میتوانیم بهره مند شویم. شصت سا ل از پایان جنگ جهانی دوم که چهل سا ل جنگ سرد را در پی داشت، که بخش اعظم آن دراروپا به وقوع پیوست، میگذرد.آنهابی آنکه گذشته را فراموش نمایند،در قسمت غربی وشرقی اروپا، اتحادیه ای بوجود اورده اند، که درنوع خود بی نظیر میباشد.حکومت اسلامی ایران همواره،یکی از دلایل تیره گی رابطه خود با امریکارا کودتای ضد ملی ۲۸ مرداد۱۳۳۲ عنوان کرده است.اگردر ادعای خویش صادق بوده باشد،که نگارنده سطورفوق آنرابعید میداند«بالاخره وزیرامورخارجه دولت بیل کلینتون ازحکومت اسلامی پوزش طلبید واجرای کودتا ۲۸ مردادرا ازطرف امریکااشتباه خواند.در عین حال، آن معذرت خواهی باعث بهبود دو کشور نگردید. پس مشکل درکجاست؟ پاسخ بسیارروشن است! ۱-اولاً رهبران اسلامی باید قدرشناس کودتای انگلیسی وامریکائی۲۸مردادباید باشند،چراکه اساساًحکومت اسلامی نتیجه شکست دولت ملی دکتر مصدق می باشد«که اخیراًبیل کلیینتون چنین اظهارنموده است« ۲-دوماً برابراسناد ومدارک مستدل، نیروهای اسلامی همچون فدائیان اسلام که مقلد خمینی بودند، در کنار آیت الله کاشانی و بهبهانی و در همراهی حسن آیت ها وفلسفی هاودیگر مرتجعین، علیه دولت ملی مصدق توطئه چینی مینمودند ودر نهایت باعث سرنگونی دولت وی در۲۸ مرداد ۱۳۳۲شدند . ۳-سوماً بیشترین توهین به ملیون ورهبری آن، دکتر محمد مصدق ازجانب شخص خمینی بعمل آمد، که روی محمد رضا پهلوی را سفید نمود.«جمله معروف خمینی این بود،هرچه ما میکشیم،ازملیون است«این درست خواست انگلیس بود.! ۴-چهارماً بعد از روی کار آمدن ملایان،مردم خیابانهائی را در شهرهای مختلف ایران ،به نام مصدق نامگذاری نمودند، که بلافاصله ارتجاعیون مذهبی آنها را تغییر دادند ۵- درعرض این ۲۶سا ل حکومت اسلامی هیچگاه از جانب اصلاح طلبان هم، برای شخصیت دکتر محمد مصدق یک گرد همائی یا مجلس تقدیر بعمل نیامده است،بلکه اجتماع سالانه بر مزارآن شادروان با ضرب وشتم وتهدید برپاشده است. اینک میرسیم به این سئوال کلیدی،که چرا حاکمان اسلامی برای کودتای انگیسی وامریکائی۲۸مرداد اشک تمساح میریزند؟ پاسخ بسیار روشن است که به اختصار آنرا بررسی می نمایم. الف-رژیم سعی دارد درعرصه داخلی خود را طلایه دار مبارزات ملی جا بزند،بدون آنکه نامی از رهبری آن ببرد. ب-ازجانب دیگردر عرصه خارجی از آن مستمسکی ساخته است تا علیه امریکا سود جوید،تا امریکادراذهان عمومی ودر میان نیروهای سیاسی مخالف حکومت،بدنام وضددمکرات معرفی گردد.هرباراین رژیم خواسته است که مخالفین خود را ضد ملی جلوه دهد ،آنها رامتحد کودتا گران،۲۸ مردادی مینامد.این درحالیست که مردم جان به لب رسیده از دست ملایان،آماده استقبال ازنیروهای نظامی امریکا برای درهم شکستن حکومت اسلامی در خاک میهنمان ایران شده اند پ-با زنده نگه داشتن واقعه کودتا۲۸ مرداد،سعی دارد در میان گروههای سیاسی مخالف خویش بحث پیرامون آن را تشدید نماید ،تا انرژی اصلی مخالفین صرف آن گردد وخودش رادر سایه نگه دارد واز همین رو مبارزه با او کاملاً فرعی گردد. ت-رژیم با «فقط« امریکائی جلوه دادن کودتای ۲۸مرداد،سعی مینماید تا چهره کریه استعمار،کهنه کارانگلیس را مخفی نماید .این درحالیست که نهضت ملی نفت ایران ،منافع حیاتی واقتصادی انگلیس رابه خطر می انداخت.که به اختصار بررسی می نمایم. ۱- مقامات انگلیسی، پروژه ملی کردن نفت تو سط مصدق را نوعی خلع ید امپراتوری ازبزگترین دارائی خود وتوهینی ملی به شمار می آوردند. استدلال آنهااین بود که عدم دسترسی به نفت ارزان ایران،براقتصاد بریتانیا تاثیراتی جدی در شرایط بد سالهای بعد از جنگ جهانی دوم برجای خواهد گذاشت. ۲- یکی از امیدهای مصدق در کشمکشی که به نظر میرسید مرتباًاوج میگرفت متزلزل کردن امریکادر حمایت از متحد خود بریتانیا بود. اما استعمار کهنه کاربه امریکا تلقین میکرد که مصدق به زندانی حزب توده تبدیل شده است و از دست رفتن امتیازنفت ،غلبه کمونیستها رابر ایران تسهیل خواهد کرد.قدرت گیری شوروی درهمسایگی ایران را نیز گوشزد مینمود . ۳- رواج این دیدگاه در واشنگتن ،همراه با وفاداری به پیمان ناتو ،باعث شدکه امریکا برای سرنگونی دولت ملی مصدق به بریتانیا وسلطنت طلبان ایران بپیوندد. ۴- باتمام دلایل فوق، فراهم کننده وطراح کودتای ۲۸مرداد انگلیس بود که اجرای آنرا به عهده امریکا قرار دادند،البته این از تقصیرامریکا نمی کاهد .به همین جهت امریکا همواره از ملت ایران معذرت خواهی نموده است،اما ازجانب انگلیس هیچگاه این عمل انجام نگرفته است؟ ۵- قبل ازسال ۱۳۳۰ امریکا در نزد جهانیان وایرانیان از محبو بیت نسبی خاصی برخوردار بود.،ازآنجمله میتوان مخالفت با قرارداد۱۹۱۹ وثوق الدوله وخدمات مورگان شوستر هنوز خاطره خوبی از خود بجا گذاشته بود،بد ین منظور مصدق جهت جلب حمایت وتقاضای مختصری وام راهی امریکا شد ،که از جانب حزب توده بسیار غلط برداشت گردید. ۶- با چنین زمینه های یاد شده، انگلیس،قدرت نو ظهور بعد از جنگ جهانی دوم ،یعنی امریکا را آماده نمود تا اولین کودتای خودرا بیازموید،که در وهله اول چهره امریکا آشکار گردید . این بد نامی در سفر نیکسون و واقعه ۱۶ آذر به اوج خود رسید .از آن پس در تضاد آزادی با استبداد ،امریکا همواره از جبهه مستبدین حما یت کرده است. ۷- در حال حاضرمواضع امریکاجهت دستیابی به منافع اقتصادی وژئوپلتیک منطقه خاورمیانه تغییریافته است.دراین راستا، آمادگی خود راجهت آزادی میهنمان از چنگال ملایان وحمایت ازاپوزوسیون به کرات اعلام داشته است، که ازگزینه حمله نظامی به مراتب بهتر است. حال این وظیفه آزاد یخواهان دمکرات است تابه شرایط پیچده وسرنوشت ساز پاسخی مناسب دهند.ارزیابی شرایط ویژه از بحران فعلی وبرون رفت از آن برعهده همه نیروهای صدیق ودمکرات است.هیچ نیروئی اجازه ندارد ،خودسرانه با این امر مهم، غیر مسئولانه تصمیم بگیرد .نیازبه تشکیل یک گنگره ملی وآزادیبخش برای رهائی میهنمان از چنگال جنگ طلبان هر چه بیشتر احساس میشود .در برپائی آن درنگ جایزنیست پیروزی از اتحاد ملی حاصل میشود.! فراموش نگردد که تشکیل هر گونه ائتلاف؛جبهه؛نیروها باید از میان طبقات مردم بجوشد وگرنه هیچ آینده موفقیت آمیزی رادر چشم انداز نخواهد داشت .اعتقاد واقعی به مردم را باید هم در نظریه وهم در عمل سیاسی از خود بروز دهیم.مذاکره بعضی رهبران گروهای سیاسی پشت درهای بسته همچون گذشته هیچ پیروزی در برنخواهد داشت. نمونه اخیراین گونه حرکات در برلین میان بعضی از فعالین سیاسی انجام گرفته است!! اگر گذ شته راچراغ راه آینده سازیم، مطمئناًبرای گرد آوری تجربیات، راهی بس طولانی پیش روی نخواهیم داشت. چنانچه اولویتها رادرنظر بگیریم ،و با مسائل حاد جاری میهنمان در دراز مدت دست وپنجه نرم کنیم ،متوجه میشویم که مصالح آتی ملی ما در گرو تصمیم گیری خردمندانه وبدور از احساسات گره خورده است آینده ازآن همه آزادیخواهانست اما رژیم اسلامی حاکم بر ایران بانیرنگ های فراوان در صدد است تا نهضت ملی شدن نفت به رهبری دکتر محمد مصدق را هم ؛؛ملا خور؛؛ نماید وخود را ادامه دهنده واقعی شیوه سیاسی دکتر مصدق نشان دهد!!در حالی که آن شادروان یک شخصیت نابغه سیاسی بوده است.ایشان بر مبارزه سیاسی ودیپلماسی جهانی کاملا اشراف شفافی داشتند وهیچگاه میهن را بازیچه خواست های مغرورانه خویش نمی نمودند .دکتر مصدق مذاکره با دوست ودشمن را چنان تنظیم می نمودند که قاطبه اصلی کشور از آن سود بجوید در حالی که ملایان از مذ اکره وروابط پنهانی فقط برای سودجوئی وتقویت ادامه حکومت خود را در سر می پرورانند.در این زمینه باید بسیار هوشیار باشیم تا رژِیم ازآن حرکت ملی برای خود میدان سیاسی جدیدی افتتاح ننماید!! مخالفان مصدق اولین مخالفان مصدق وابستگان شرکت نفت ایران و انگلیس و هواداران سیاست بریتانیا در ایران بودند. این گروه در بخش‌های مختلف اجتماع فعال بودند. برخی از نمایندگان دوره ۱۷ به ویژه در مجلس با دکتر مصدق آشکار و پنهان مخلفت می‌کردند. دستگاه مطبوعاتی وابسته به شرکت نفت ایران و انگلیس هم با نوشتن مقاله و پخش اخبار و دامن زدن به شایعات نقش خود را ایفا می‌کردند. در ا یران دور ان کودتای ۲۸ مرداد، قبل و بعد از جنگ دوم جها نی، سازمان مخفی اطلاعات بریتانیا، به ریاست شاپور ریپورتر که به عنوان رئیس (بعد از جنگ دوم جها نی) شبکه اطلاعاتی بریتانیا در ا یران اقامت داشت بر حوادث مهمی تأثیر نهاده و نقش اصلی و تعیین کننده داشت. در رأس عملیات انتشاراتی و دروغ‌پراکنی انگلیسی‌ها در ایران دکتر زنر از نزدیکان خانم لمبتون قرارداشت که به‌ویژه برای همکاری با “شرکت نفت ایران و انگلیس” از سوی سازمان مخفی اطلاعات بریتانیا به ایران اعزام شده بود. گروه دیگر درباریان و وابستگانشان بودند. اشرف پهلوی و شاهپور علیرضا از فعال‌ترین درباریان مخالف مصدق شدند. در کمتر از پنج سال میان تشکیل “جبهه ملی ایران” و کودتای ۲۸ مرداد، اختلافهای بسیاری میان مصدق و نزدیکانش ایجاد شد و درگیریهای مصدق با یاران سابقش، سرنگونی دولت او را تسهیل کرد. اگرچه محمدرضا شاه نیز خواهان برکناری مصدق بود، اما به نظر می‌‌رسد ترس او از عواقب احتمالی شکست در برابر نخست وزیر مردمی، توان مقابله را تا حد بسیاری از او گرفته بود. در آغاز سال ۱۳۳۱، قوام السلطنه به ایران بازگشت و حمایت بریتانیا و نزدیکان شاه، بخصوص خواهرش اشرف از قوام، با مشکلات مصدق با مجلس شورای ملی و رئیس وقت مجلس، حسن امامی همراه شد. با شدت گرفتن مخالفتها، مصدق در روز ۲۵ تیر ۱۳۳۱ داوطلبانه از قدرت کناره گرفت اما حمایت بی سابقه مردم از مصدق، ظرف چند روز قوام و شاهیان را وادار به عقب نشینی کرد و بازگشت مصدق به قدرت در رویداد ۳۰ تیر ۱۳۳۱ با سختگیری بیشتر او و اصرارش بر کسب اختیارات بیشتر همراه شد. از این تاریخ به بعد، اختلاف مصدق با نزدیکانش بتدریج بالا گرفت و اشخاصی چون مظفر بقایی، آیت الله کاشانی، حسین مکی و ابوالحسن حائری زاده به صف منتقدان نخست وزیر پیوستند. برخی از روحانیان نیز که یا وابسته به سیاست بریتانیا و یا طرفدار دربار بودند در مقابله با مصدق فعالیت می‌کردند. آیت‌الله کاشانی که در آغاز همراه مصدق بود بعد از رویداد ۳۰ تیر ۱۳۳۱ همراه با دکتر مظفر بقائی و حسین مکی و حائری‌زاده به مخالفان او پیوست. در رویداد ۹ اسفند مشخصا روحانیونی مانند کاشانی و بهبهانی در توطئه کشتن مصدق شرکت داشتند که با هوشیاری مصدق به هدف خود نرسیدند. عده‌ای از افسران بازنشسته ارتش و ژاندارمری با تشویق و تحریک و تطمیع دربار به صف مخالفان پیوستند. توطئه ربودن و شکنجه و کشتن سرتیپ افشارطوس، رئیس شهربانی، با همکاری برخی از این افسران و سازمان مخفی اطلاعات بریتانیا انجام گرفت. شکاف جبران ناپذیر در جبهه حامیان مصدق، به هر دلیلی که پیش آمده بود، آتشی بود که دود آن اندکی بعد به چشم هر دو طرف رفت؛ پایان دولت مصدق و آغاز اختناق سیاسی نزدیک بود ۲۸ مرداد طرفداران مصدق که از اقدام شاه خشمگین بودند با تظاهرات و سخنرانی احساسات خود را بیان کردند. حزب توده نیز که در روزهای گذشته از احتمال کودتا خبرداده بود شروع به سازماندهی تظاهرات در تهران و شهرستان‌ها کرد. عوامل بریتانیا و امریکا در نقش طرفداران مصدق یا حزب توده با استفاده از این جو به شایعه پراکنی و اقدامات تندروانه از قبیل تهدید روحانیون و توهین به مقدسات مذهبی مردم و درخواست الغای سلطنت و حتی رئیس‌جمهور شدن مصدق پرداختند. مصدق که تظاهرات را در خدمت کودتاگران می‌دانست دستور جلوگیری از تظاهرات را به پلیس و ارتش ابلاغ کرد. از ساعات اولیه صبح ۲۸ مرداد جمعیتی از سمت جنوب به سمت مرکز شهر تهران به راه افتادند. از اینکه هسته ابتدایی را چه کسانی تشکیل می‌‌دادند، روایتهای متعددی شده است اما به نظر می‌‌رسد پولی که کارگزاران بریتانیا، بویژه برادران رشیدیان و نمایندگان سازمان اطلاعات امریکا (سیا) برای بسیج افراد و گروههای آشوب طلب پرداخت کرده بودند، نقشی بسزا در شروع حرکت داشته است. بسیاری از غوغاگران پس از کودتای ناموفق ۲۵ مرداد و فرار شاه از ایران، انگشت اتهام را بسوی مصدق گرفته بودند. برای “شاهدوستان”، رانده شدن شاه از کشور دستاویزی بود تا با کمک آن به مقابله با دولت بپردازند و عامل تعیین کننده دیگر پولی بود که امریکاییها برای تبلیغ علیه مصدق و مسموم کردن جو جامعه، در روزها و چند ماه منتهی به کودتا در ایران خرج کرده بودند. با شروع تظاهرات، گروههایی از مردم نیز تحت تأثیر این جوّ به صف شعاردهندگان علیه مصدق پیوستند و از سوی دیگر، نظامیانی که با دریافت پول به شرکت در کودتا رضایت داده بودند، همراه جمعیت شدند. اسناد منتشر شده در امریکا نشان می‌‌دهد که در همین زمان، بیشتر مقامهای ارشد نظامی و حتی خود فضل الله زاهدی مخفی شده یا به امریکاییها پناه برده بودند. چند ساعت پس از شروع تظاهرات، غوغاگران به پشتگرمی تانکها دفتر نزدیکان به مصدق و روزنامه‌های هوادار او را غارت کردند. در این میان، دفتر حزب توده نیز از یورش “شاهدوستان” و “کمونیسم ستیزان” در امان نماند. دولت مصدق و حتی حامیان او در ارتش واکنشی به این تحولات نشان ندادند. روایتهای متعددی از دلایل بی تحرکی مصدق و هواداران او شده است: جدی نگرفتن خطر، ضعف در تصمیمگیری بموقع، عدم ارتباط مناسب در سطوح بالا یا فرسودگی توأم با نا امیدی مصدق و یارانش، نمونه‌هایی از این روایات است. به هر روی، ساعاتی پس از ظهر درگیریهای بین طرفداران و مخالفان مصدق به اطراف خانه او کشیده شد. عده اندکی از نظامیان وفادار به مصدق با همه توان در برابر یورش جمعیت و نظامیان حامی کودتا مقاومت کردند اما تصرف ساختمان رادیو، پایان واقعی ماجرا بود. در ساعات پایانی روز، مقاومت در اطراف خانه نخست وزیر هم شکسته شد، جمعیت خانه مصدق را غارت کردند و او از طریق بام خانه اش جان به در برد. عوامل کودتا با پیگیری و خرج کردن مبلغ زیادی پول نیروهائی از اوباش و زنان بدنام محلات مختلف را بسیج کردند و صبح روز چهارشنبه ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ خیابان‌های تهران شاهد حرکت این نیروها و نیروهای نظامی با شعار “جاوید شاه” بود. تا بعد از ظهر خیابان‌ها در کنترل اوباشی بود که به طرفداران مصدق حمله می‌کردند. دفترهای احزاب و نشریات طرف‌دار مصدق یا حزب توده غارت شد و به آتش کشیده شد. منزل دکتر مصدق نیز با تانک و مسلسل مورد حمله نیروهای نظامی کودتا قرار گرفت و مصدق دستور عدم مقاومت به نیروی محافظ نخست‌وزیری داد و در خانه همسایه‌اش پناه گرفت. اوباش و نظامیان به غارت منزل دکتر مصدق پرداختند. میراشرافی فرمان عزل مصدق و نصب زاهدی را از رادیو خواند. سرلشکر زاهدی که در این مدت نزد ماموران امریکائی مخفی بود از مخفیگاه به در آمد. مردم با سکوت و حیرت این رویدادها را ناظر بودند. نه مصدق، نه طرفداران مصدق و نه حزب توده که وعده “تبدیل کودتا به ضد کودتا” را در روزهای گذشته می‌داد اقدامی برای مقابله نکردند و کودتا پیروز شد. عامل اصلی کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، در ساعت ۶ صبح ۲۸ مرداد ۱۳۸۵ در لس آنجلس مرد. به گزارش خبرنگار «بازتاب»، شعبان جعفری معروف به شعبان بی مخ که آلزایمر شدید داشته و مدت طولانی نیز به بیماری های قلبی عروقی و بیماری های مزمن ناشی از خوردن زیاد کله پاچه دچار شده بود ، صبح روز ۲۸ مرداد ۱۳۸۵ به وقت آمریکا مرد. بنا به این گزارش، شعبان بی مخ، پس از پیروزی انقلاب و فرار از ایران، مدتی در اسرائیل و سپس در آلمان و این اواخر در آمریکا زندگی می کرد. چندی پیش نیز کتاب خاطرات شعبان منتشر شد که به عقیده مورخان، سرشار از اکاذیب و اتهامات او به مبارزان و مخالفان شاه بود. گفتنی است شعبان جعفری، جزو محکومان به اعدام پس از پیروزی انقلاب بود که با فرار از ایران امکان محاکمه و رسیدگی به خدمات! او به دربار پهلوی پدید نیامد. بنا بر شنیده ها، شعبان جعفری در یک آپارتمان کوچک و با ماهی صد دلار و در نهایت ادعای شاه دوستی! زندگی می کرد.

  • kaaveh parsi

     عاشورا
    رو هم پشت سر گذاشتیم و گویا برخی هم میهنان دلتنگ فضای عاشورایی و روضه
    خوانی هستند و در این شرایط چی بهتر از کربلا و روضه ۲۸ امرداد. شیعیان
    برای یک قدرت طلب بی فکر اشک میریزن و شیعیان لائیک هم برای یک پوپولیست بی
    دستاورد. متاسفانه شیعیان مصدق هم
    به مانند شیعیان علی و فرزندانش ید طولایی در جعل تاریخ دارن. مصدق اصلا
    موافق جمهوری شدن ایران نبود و نویسنده این نوشته یا نا آگاهه یا دروغگو.
    مشروطیتی که شما و امثال شما ازش دم میزنید و بزرگانی مانند ستارخان و
    باقر خان در راه اون و با عشق به میهن جان دادن عمر زیادی نداشت و بیشتر یک
    هرج و مرج و نا امنی بود در اون دوره. در مدت ۱۵ سال نزدیک سی دولت روی
    کار اومد. قحطی و گرسنگی پس از جنگ جهانی اول ایران رو فرا گرفت و بین ۵ تا
    ۷ میلیون ایرانی جان باختن و در هر گوشه ای هم یک مزدور فریاد استقلال سر
    داده بود. این متاسفانه دستاورد جان فشانی های میهن پرستان در اون دوره. پس
    نه تنها مشروطه بلکه حتی ایران یکپارچگی خودش رو به سردار دلیر ایران زمین
    رضا شاه پهلوی مدیونه و چیزی که شما ازش سخن میگید دستاورد همون قولدور و
    بیسواد به زعم جریان پهلوی ستیزه. درباره دموکراسی هم هیچگاه در دوران
    محمدرضاشاه نبوده ولی برای شما چون مصدق در سالهای ابتدایی در مجلس بوده و
    نخست وزیر بوده پس دموکراسی تکمیله ولی اینگونه نیست و تاریخ هم با این
    جعلیات تغییر نمیکنه. مصدق خودش کسی است که میره در برابر کاخ پادشاهی تحسن
    میکنه و محمدرضا شاه نخست وزیر رو عزل کنه و زمانیکه فرمان عزل خودش در
    دوره نخست وزیریش میاد از قبولش سر باز میزنه. بزرگترین نماد دموکراسی هم
    در این دوران اون رفراندوم شاهکار مجلسه. اونی که میگه از بیست تا سی و دو
    دموکراسی یک لحظه حتی فکر نمیکنه که این دوره زمانی است با سقوط رضا شاه
    بزرگ دستگاه آخوندیسم شیعه دوباره قدرت می گیرن و دو تشکل سیاسی نیرومند در
    این دوران دموکراسی یکی دستگاه اخوندیسم و دیگری حزب توده است که در مملکت
    هم فضای ترور و خون و خونریزی در این دموکراسی بوده. سه نخست وزیر فقط در
    این دوران دموکراسی ترور شدن و همینطور اندیشمند بزرگ سرزمینمان احمد کسروی
    و قاتلینشون هم پس از مدتی آزاد شدن و کل دستگاه توافق کرده بودن گویا در
    این زمینه و جالبه که مجلسی که اکثریتش در اختیار این به اصطلاح ملیون بود
    بهشون لقب قهرمان داد. جالبه واقعا چون من معنای دموکراسی رو فهمیدم در این
    نوشته

  • lale

    جناب فضول محله ما را لطفا به روضه کربلای ۲۸ مرداد مهمان کن.
    اجرت با مصدق