زمانی که ما برگردان پارسی آیات جنایی تازی نامه را می خوانیم، بدون شک تا سر حد جنون از الله مدینه و دین و آیین ضد انسانی و ضد زن و دیکتاتور مابآنه اش بیزار می شویم و از ته دل آرزو می کنیم که ای کاش هیچ وقت “دزدان مدینه” هراه به سرزمین عزیز مان نمی یافتند و سرگردان و آواره در همان صحراهای عربستان می ماندند تا خوراک لاشخور ها می شدند.
امّا همه ی این احساسات با خواندن تفسیرهای کذایی آخوندی بی سواد که از سر کم فهمی و درک پایین جامعه، آن آخوند را عالم دهر می دانند، عوض می شوند و تغییر می کنند.
چرا که آخوند در هنگام تفسیر، ماله را برداشته و هر جا که احساس می کند الله و محمّد پایشان را از گلیمشان بیشتر دراز کرده اند، ماله را می کشد و داستان و روایت و در نهایت تفسیر جدیدی از آیه ی جنایی قرآن تحویل ما می دهد.
مثلاً در سوره ی نساء، الله مدینه اجازه ی کتک زدن و تنبیه بدنی زنان را به مردان می دهد و حتّی محمّد ابن عبدالله می گوید که در هنگام کتک زدن زنان صورت آنان را مورد ضرب و شتم قرار ندهید.! امّا در تفسیر موهوم یکی از همین آیت الله های مفت خور و شکم پرست می نویسد که:
الله فرموده است که پس از چند بار تذکّر دادن و در صورت موفّق نشدن ترک بستر کردن و با همسر همبستر نشدن و اگر این راه حل نیز راهگشا نبود، مرد حق دارد چند بار زنش را با چوب مسواک بزند.!
از این روی، در هیچ کجا حرفی از چوب مسواک یا شاخه ی ریحان یا هر چیز دیگری در متن سوره ی نساء به میان نیامده است، اگر ترجمه ی واژه به واژه اش را بخوانیم، فقط و فقط متوجّه خواهیم شد که الله گفته است زنانتان را در صورت نافرمانی بزنید.
شاخه ی ریحان و چوب مسواک در پس کدامین واژه نهفته است که ما قادر به دیدن آنان نیستیم؟!.
نکته ی دیگر اینکه مسلمانان و مخصوصا آخوند ها و مبلغّین این دین شیطانی، سعی دارند که قرآن و آیات موهوم و غیر واقعی و بسیار کودکانه اش را، به حدی پیچیده و سخت و نا فهمیدنی جلوه دهند که جوانان و قشر با سواد مملکت ما، جرأت رفتن به سمت آن و خواندن و سبک – سنگین کردن و بحث و جدال در رابطه با آیات مضحکش را نداشته باشند.
آن ها با زبان مسخره ی عربی بازی کرده و جملات نا مفهومی را بیان می کنند و سعی دارند که از این طریق به ما ثابت کنند که آنان خیلی بهتر از ما قرآن را می فهمند و ما در درجه ای نیستیم که بتوانیم در آیات قرآن شک کرده و یا انتقادی به تازینامه و الله کنیم.
امّا حقیقت این است که متن قرآن بسیار پیش پا افتاده و ساده و قابل فهم برای حتّی کودکان ۸ – ۹ ساله است و فهمیدن و درک آیاتش احتیاج به هیچ تخصص خاصی ندارد و لازمه ی آن فقط و فقط سواد خواندن و نوشتن است و بس.
برای فهمیدن آیات قرآن، تازی نامه را باز کنید، ترجمه ی سلیس پارسی هر برگی که پیش رویتان است را بخوانید و آنچه را که آنجا نوشته شده است با عقل و منطق خود بسنجید. هیچ سخن و حرف پنهانی وجود ندارد که آخوند بی شرافت، آخوند حقه باز و دزد بتواند آن ها را استخراج کند و به خورد جامعه بدهد ولی شما قادر به دیدن و خواندن آن سخنان نباشید.
همه اش همین است، تفسیر قرآن عین ماله کشی و مهمل بافی و خزعبلات سر هم کردن است.
برای تحلیل و فهمیدن جملاتی که معنای واژه به واژه اش به زبان شیرین مادری امان موجود است که احتیاج به مفسّر و آخوند نیست.
این ویدیو یکی تضادهای موجود در قرآن را نشان می دهد و ثابت می کند که مسلمان شدن مردم درزمان محمد از راه اجباری و تظمیع بوده است، چنانکه در همان روز درگذشت محمد همه مسلمان شده ها از اسلام بیرون آمدند، و با جنگ های بعدی آنان را دوباره به اسلام باز گرداندند.
حال یک پرسش بسیار ساده برای کسانی که نمی خواهند سخنان ما را باور کنند: قرآن کتابی است یک جلدی و حجم آن تقریباً با حجم دیوان حضرت حافظ برابری می کند. ( نگارنده از خوانندگان گرانقدر بابت این مقایسه ی سخیف عذرخواهی کرده و اعلام می دارد که هر بیت از دیوان حافظ شیرازی ارزش و منزلت اش برابری می کند با هزاران هزار تازینامه.) حال، چگونه امکان دارد که از چنین کتابی با این اندازه، تفسیر بیست جلدی المیزان استخراج شود؟!.
آیا این کلاهبرداری نیست؟، آیا این امر با عقل و منطق سازگار است؟، و یا متوجّه می شویم که نویسنده ی آن کتاب موهوم، هر چه مزخرف و خزعبلات بلد بوده است را در آن بیست جلد کتاب نوشته و ضمن هدر دادن کاغذ، به تحمیر جامعه نیز پرداخته است؟!.
حال، برای شما خوانندگان گرامی آیاتی چند از خود تازی نامه را می آوریم که متوجّه شوید حتّی خود محمّد ابن عبدالله و دیگر نویسندگان و دست اندر کارانی که در ساخت و تولید و صادر کردن این دین و آیین ضد انسانی که جزء به جزء اش لبریز است از پلید ترین اعمال وحشیانه ای که حتّی حیوانات نیز به آن اندازه پست نیستند که به انجام آن دستوارت تن دهند، بر این نظر بوده اند که تازینامه احتیاج به تفسیر و مفسّر های مزخرف گو نداشته و ندارد:
سوره مریم آیه ۹۸:
این قرآن را بر زبان تو آسان کردیم تا پرهیزکاران را مژده دهی و ستیزه گران را بترسانی.
سوره الدخان آیه ۵۸:
ما ادای سخن خویش بر زبان تو را آسان کردیم، باشد که پند گیرند.
سوره القمر آیه ۱۷:
و این قرآن را آسان ادا کردیم تا از آن پند گیرند. آیا پند گیرنده ای هست؟.
سوره القمر آیه ۲۲:
و این قرآن را آسان ادا کردیم تا از آن پند گیرند. آیا پند گیرنده ای هست؟.
سوره القمر آیه ۳۲:
و این قرآن را آسان ادا کردیم تا از آن پند گیرند. آیا پند گیرنده ای هست؟.
سوره القمر آیه ۴۰:
و این قرآن را آسان ادا کردیم تا از آن پند گیرند. آیا پند گیرنده ای هست؟.
در تمامی این آیات بر این امر تاکید شده است که قرآن را بسیار ساده و قابل فهم ادا کرده اند و آیاتش را به نحوی نوشته اند که هر کسی با خواندن آن، به معنا و مفهوم آیات پی ببرد.
حال تصمیم با شما خواننده ی گرامی است، محمّد ابن عبدالله و الله مدینه در مورد ساده بودن و قابل فهم بودن قرآن حق دارند و یا آخوندانی که به ما می گویند فهم قرآن نیاز به درجات بالای معنوی دارد و چون ما توانایی لازم برای درک معانی قرآن را نداریم پس باید به تفسیر آن رجوع کنیم؟!.