پای کودکی را طی یک دعوای قبیله ای در یکی از روستاهای دهدشت استان کهگیلویه و بویر احمد با ساطور قطع می کنند و عاملان این فاجعه عمل شرم آور خود را “قصاص به حق” می نامند.
پس از آنکه در درگیری پیشین در سال گذشته پای یکی از اهالی قبیله مقابل تیر خورده و در اثر در نیاوردن گلوله پای آن شخص عفونت کرده و در نهایت قطع می شود، سه برادر و یک پسر عموی آن شخص با هدف انتقام جویی، دست به قطع پای این کودک زده اند.
حال پرسش اینجاست که چرا روستاییان و عشایر و مرز نشینان را حکومت ننگین اسلامی، این چنین در جهل و خرافات و نا آگاهی نگاه داشته است؟ چرا نباید روستاییان ما دارای مدنیت شده و از حقوق شهروندی و قوانین زندگی اجتماعی برخوردار باشند؟.
بارها شنیده ایم و خوانده ایم که دو قبیله از از دو روستای متفاوت، بر سر یک تکّه زمین، با چاقو و داس و تبر به جان یکدیگر افتاده اند و همدیگر را تکه و پاره کرده اند. بارها شاهد دعواهای ناموسی که منجر به قتل یک یا چند نفر شده است بوده ایم و یا تعداد ستیزهای انتقام جویانه ای که به دعواهای قبیله ای چند روزه می انجامند در مناطق روستا نشین و حاشیه نشین ایران زمین بسیار زیاد و قابل تآمل است.
این رخداد های ناگوار، و اندوهگین، حتّی در پایتخت و کلان شهر های دیگر نیز رخ می دهد و موجب تاسّف و شرمساری است که مردمان ایران زمین در عصر ارتباطات و تکنولوژی هنوز پلّه های ابتدایی مدنیت و زندگی مدرن و به دور از خشونت را طی نکرده اند، آگاهی ها، و دانش آنان در زمینه زندگی اجتماعی و طرز برخورد با هم نوعان در سطح جامعه بسیار ناچیز و نا پیدا است.
این همه خشونت و توحّش ، چگونه، از کجا، و با چه روشی باز تولید می شوند؟.
به نظر نگارنده، عوامل بسیاری در بازتولید خشونت و بیشتر کردن میزان توحّش و رفتارهای غیر انسانی در سطح جامعه وجود دارند که اینجا به گوشه ای از آنان اشاره می شود.
۱ – حکومت فاشیستی اسلامی می خواهد که مردمان روستا نشین و عشایر و حاشیه نشین ایران زمین را همچنان در جهل و خرافات و نا آگاهی نگاه دارد چرا که در این صورت:
– مردمان روستا و حاشیه نشینان، هیچگاه در جنبش و اعتراض های قشر آگاه جامعه با آنان همراه و همیار نشده، و اصولا دانشی در زمینه اتّحاد ملّی و اعتراض هایی که منجر به براندازی حکومت می شوند ندارند.
– این دسته از مردمان ایران که تعداد شان نیز کم نیست را می شود به آسانی به بازی گرفت و بر علیه معترضان هر جنبش آزادی خواهی شوراند.
– در انتخابات سال ۸۸ به زنان روستایی گفته شده بود که اگر شما به آقای موسوی رای دهید و او رئیس جمهور شود، روسری ها را از سرتان خواهند کشید و کشف حجاب خواهند کرد و زنان بینوای روستایی نیز از ترس بی حجاب شدن و آتش سوزان جهنّم، به آقای احمدی نژاد رای داده بودند.
زمانی که مردم روستا را در جهل نگاه داشته اند، مسئولین می توانند به سادگی از آنان استفاده های ابزاری و رسانه ای کنند، همانطور که شاهد این رخداد غم انگیز نیز بوده ایم، در همه تظاهرات های دولتی همانند روز قدس, و بیست و دوم بهمن ماه و همچنین در انتخابات ریاست جمهوری و نمایندگان مجلس و غیره، خانواده های روستایی و عشایر و حاشیه نشین را با توزیع گونی های سیب زمینی، خریدند و می خرند و آنان را به خیابان ها و پای صندوق های رای می کشانند. رسانه ی ضد ملّی حکومت نیز، با افتخار تصویر رای دهندگان و یا شعار دهندگان علیه آمریکا و اسرائیل و استکبار جهانی را نشان می دهد و با افکار سایر مردم نیز بازی می کند.
۲ – اجازه ی انتقاد به برخی قوانین کهنه شده و مخالف حقوق انسانی را که در قرآن آورده شده و در اعتقادات مردم و مخصوصا قشر کم سواد و در جهل نگاه داشته شده نقش پر رنگی را بازی می کنند، داده نمی شود و همانطور که می دانیم عاملان قطع پای این کودک عمل جنایت بارشان را قصاص به حق، طبق دستور قرآن نامیدند. در قرآن، آیه ی ۱۷۸ سوره ی بقره، الله مدبنه اجازه قصاص و یا انتقام را به مسلمانان داده است و طبق این آیه اگر کسی برادر مرا کشت من نیز حق دارم که تیر و تفنگ و چاقو و چماق برداشته و آن شخص و یا برادر بیگناهش را به قتل برسانم.
آیا از دید شما خواننده گرامی، امکان اجرای چنین قانونی، در جوامع متمدن کنونی، وجود دارد؟.
اگر بخواهیم طبق این دستور قرآنی برخورد کنیم، باید هر روزه شاهد هزاران دعوای خیابانی باشیم که مثلا شخصی می خواهد دیگری را که روزی از روی عصبانیت لگدی به او زده است را در خیابان و جلوی چشم کودکان و زنان و مردان، قصاص کرده و یک لگد جانانه به او بزند تا طبق دستور اسلام عمل کرده باشد. آیا به نظر شما، با اینگونه رفتار و زندگی خشمانه داشتن، سنگ روی سنگ بند می شود؟.
زمانی که این اشغالگران را از آب و خاکمان بیرون نموده، و سکولاریسم را به جامعه عرضه کنیم و قانون اساسی و قانون مجازات کشور را نه بر طبق اسلام، بلکه بر طبق حقوق انسانی بنویسیم و اجرا کنیم، دیگر شاهد اینگونه خشونت های حیوانی نخواهیم بود.
۳ – از دیگر عواملی که خشونت را بازتولید می کند، به دار کشیدن انسان ها در میدان های شهر ها، و در نزد انظار عمومی است.
۴ – رها کردن جانیان و قاتلین سابق، به اسم پاسدار و بسیجی و مامور نیروی انتظامی در سطح جامعه و باز گذاشتن دست آنان برای برخورد با مردمان به هر نحوی که دلشان می خواهد.
همانگونه که در حین اعتراضات سبز شاهد این رخداد بودیم که سگان ولایت وقیح چگونه به جان مردم بی دفاع افتاده بودند و آنان را مورد ضرب و شتم قرار می دادند و گاهن زیر آتش گلوله نیز می گرفتند. اکنون نیز شاهد مانور دادن این جانیان به اسم گشت ارشاد اسلامی در سطح جامعه هستیم که زنان و دختران را به دلیل نوع پوشش شان، بر زمین می کشند و دستگیر می کنند.
در این ویدیو رفتار وحشیانه سگان حکومت جهل و جنایت را به بانوان کشورمان نشان می دهد. باید این رژیم کشتارگر تا کنون درک کرده باشد که هرگونه تعرض به دختران و بانوان گرامی امان, و ،حتی پرسش ناخوش آیندی از آنان، دور از هرگونه انسانیت، و عملکردی حیوانی است که نزد ملت بزرگوار ایران نکوهیده و نا پسند به شمار می آید.
باید دانست که این جانوران که دست به چنین اعمال ضد انسانی می زنند، به هیچ روی بویی از انسانیت نبرده اند و قاتلان و جانیانی هستند که سابق در زندان بوده اند و اکنون توسط دست های رهبری همچون سگانی هار در میان مردمان افتاده اند و هر روز دست به خشونت و ایجاد رعب و وحشت می زنند.
نکات نگاشته شده تنها بخشی از دلایل بازتولید خشونت می باشند. حال، تا چگونه شما بیاندیشید، و تا کجا با دیدگاه ما همراه باشید؟.