آهسته بیا، آهسته برو، صدای پات مورچه نفهمه- این شعار آقای خامنه ای، جانشین امام زمان، و فرستاده الله مدینه بر زمین است. اموال دولتی، کارخانه ها، مناطق کشاورزی، باغ داری، درآمدهای سرسام آور نفت را به غارت بردن، سیستم بی سیم و مخابرات، را با کلک و حقه بازی به حراج گذاشتن، گمرک، صادرات و واردات، را قبضه کردن و درآمدهای کلان آن را برادروار میان خود تقسیم نمودن، ساختمان های وابسته به سفارت خانه های ایران در سراسر جهان را فروختن، و پول آن ها را بالا کشیدن، ارز مملکت را در بانک های کشورهای گوناگون، به حساب خود ذخیره کردن، و بسیاری از ناگفتنی های دیگر، از سیاست های خامنه ای، ملای ۵ تومانی مشهدی، و یک گله از آخوندهای بی غیرت تازی نژاد و دیگر دزدان شریک و سوگند خورده با او است که کمترین نشانه ایرانی بودن را ندارند، دل بستگی و علاقه آنان به مردم و کشور مان دروغ و کلاهبرداری است.
ولی وقیح رئیس قافله داران دزد، و جنایت کشور، با بی شرمی و پر رویی از دزدی میلیارد تومانی که رسانه ها فاش و برملا ساخته اند انتقاد می کند و می خواهد که دیگر در مورد آن بحث و گفتگویی نشود.
آقای خامنه ای در سخنرانی خود گفت که: « روزنامه ها، آن قدر از دزدی میلیارد تومانی حرفی نزنند». آخر طفلکی جانشین امام زمان درست می گوید. این گونه روشنگری به روزنامه ها نیامده که بخواهند یک دزد را شناسایی و به جامعه معرفی کنند. آخر اگر این کار و این روشنگری ادامه یابد، شاه دزد بزرگ که از روضه خوانی ۵ تومانی اکنون به غارت گری یک کشور رسیده است، بیشتر و بیشتر رسوا می شود. بهتر است روزنامه نگاران نادان، یادواره بنام فارسی؛ «آهسته بیا، آهسته برو، صدای پات مورچه نفهمه»، را همیشه آویزه گوش خود فرا دهند، و نخواهند ناخنک به شاه دزدان، و دیگر دزدان رژیم اسلامی بزنند.
از آن جا که بدون گفته و نوشته مطبوعات زیر تیغ وزارت شارلاتان اسلامی هم، مردم در گوشه و کنار، درون تاکسی ها، در رستوران، درون پارک ها، و یا در روضه خوانی ها و حتی مجالس برگزار شده رژیم، و درست در کنار خامنه ای، این گونه دزدی ها را بیخ گوش هم دیگر پچ پچ می کنند، و به هم پاس می دهند، بنا براین، هرآن چه گروه آخوند های جیره خوار در بیش از ۵۰۰ شهر و بخش های ایران کرکری بخوانند، مردم را گمراه نمایند، وعده های دروغ دهند، بازهم مردم آن چنان که آنان برنامه سازی کرده اند، و زور می زنند، باور نخواهند کرد.
شگفتی اینجاست در کشوری که همه روزه شماری آفتابه دزد به جرم دزدی ناچیز و بی ارزش خود، روانه زندان می شوند، و یا دست و پایشان از تن جدا می گردد، چگونه ممکن است این چنین دزدی های میلیارد تومانی که همواره در بانک ها صورت می گیرد، و سرانجام مدیر آن بانک مانند محمود رضا خاوری مدیر عامل بانک ملی استعفاء داده و بلادرنگ راهی کانادا می گردد، نا شناخته مانده، و تا کنون مالی هم پس گرفته نشده باشد. آیا نمی توان گفت با سه هزار میلیارد تومان پول های دزدی شده به وسیله محمود رضا خاوری و دیگر مسئولان که با تصویب شخص خامنه ای روی کار آمده اند، چه کارهای بزرگ و اساسی را می توانستیم در کشور انجام دهیم؟.
بدیهی است با سفارش و توصیه ولی فقیه به روزنامه ها که قال قضیه را در نیاورند، و بحث و گفتگویی از این دزدی های میلیاردی نکنند، بار دیگر یادواره زیبای پارسی؛ «آهسته بیا، آهسته برو، صدای پات مورچه نفهمه» را به یاد ما می آورد ، و بیشتر آگاه می شویم که چگونه روضه خوان مشهدی، بر روی همه قضیه ها، و کثافت کاری ها، سرپوش می گذارد.
ولی فقیه فرمودند که دست دزدان آن چنانی و میلیاردی بانک ها قطع می شود. باید به ولی وقیح گفت، بابا دستخوش، این حرف ها از شما نیامده، گویا سرما خوردید، خیرباشه.
اگر چنین امری تا کنون صورت گرفته بود، خود شما آقای خامنه ای، فرزندان جنایت کارتان، رفسنجانی و گروه زیادی از آخوندهای دیگر، همراه با پاسدارها، بسیجی، بازاری ها، هم اکنون بی دست و پا بودند.
اما ما می دانیم که این حرف ها دروغ است، و به اصطلاح ؛«برای فاطی تنبون نمیشه». زیرا رژیم از بالا به پایین مانند غده سرطانی فاسد است. و بنا به گفته دوستان میرزا رضا کرمانی؛ «آب از سرچشمه گل آلود است». پس باید جراحی این غده سرطانی از بالا شروع شود.
بنابراین، خاطر مبارک ملای جماران راحت باشد که هرچند جیب آخوند بزرگ و گشاد است، ولیکن دم خروس از درون آن پیداست. به زودی آخوند ۵ تومانی خروس دزد، در دادگاه ۷۰ میلیونی مردم ایران محاکمه، و به سزای سه دهه غارت گری، جنایت، کلک و حقه بازی، تحمیر و خردگرایی امت نادان، و دروغ گویی، با خانواده، و گروهی از آخوندهای هم پالکی اش، به سزای خیانت خود خواهند رسید.
آقای مشیری با بیانی روشن و منطقی سخنرانی خامنه ای را تجزیه و تحلیل می کند، و روضه خوانی او را به استناد اسناد تاریخی نشان می دهد که قطعاً برای خردباختگان مناسب تر است تا یک انسان اندیشمند و متفکر
آخوند مشهدی، با گرد آوری چند صد مزدور، و یا خردباخته مذهبی، بازهم روضه خوانی می کند، و یک مشت تازی جنایت کار که جهان را از جنایت ها و چپاول خود برای ۱۴ سده آلوده کردند، و در زمان خود مظهر ناپاکی و نادرستی بوده اند، برای گروه جیره خوار در پیش خود، مظهر پاکی و درستی نشان می دهد. ولی ما خاطر شیخ جماران را نا آسوده می سازیم که این بار، با گذشته سیاه تاریخمان تفاوت بیکران دارد.
ملت ایران، به ویژه جوانان خردمند و اندیش گر بر این اراده اند که از تاریخ درس بگیرند، و مانند گذشته آن اشتباهات بزرگ را نکنند.
جوانان بر این اراده اند که مانند شاهان خردباخته قاجار، و یاسیاستمداران قلابی سال ۵۷، دیگر هرگز با آخوند و افراد آخوند مرام چه آخوند های با دستار، و بی دستار درون ایران، و یا با امثال مهاجرانی، کدیور، عبدالعلی بازرگان، سروش یوسفی اشکوری، ابراهیم نبوی، و مانند آن در کشورهای دیگر، کنار نیایند و با آنان سازش نکنند.
جوانان ما در برابر حادثه هایی چون شکست ایران از روسیه و عهد نامه های شوم ترکمان چای، و گلستان تا پای مرگ ایستادگی می کنند، به کشورهای دیگر چون انگلیس، روسیه، آمریکا و چین مجال سودجویی و فرصت طلبی نمی دهند، و به آنان باج نمی دهند، و با یک قیام ملی بار دیگر به پا می ایستند، خیابان ها را در محاصره قدرت و شکوفایی خود در می آورند، و مانند قیام سال ۸۸، تا فرستادن رژیم تازی گر اسلامی به جهنم، به خانه های خود باز نمی گردند، و مانند شاه سلطان حسین، در برابر هر خائن و بیگانه ای تسلیم نمی شوند.