در بخش نخست سیاست کثیف رژیم اسلامی را در کشتار و حذف مخالفین به نگارش آوردیم. اکنون به بخش دوم در مورد به وجود آوردن جنگ ایران و عراق برای حذف جوانان پاکباخته انقلابی، و سرگرم کردن مردم به دلیل بی برنامگی و ناشایستی آنان به عنوان حاکمین بر ایران، می پردازیم.
بعد از همه کشتار و تداوم اعدام ها و حذف هایی در پیکره جمهوری اسلامی، نوبت به جنگی ساختگی رسید، جنگی که برای بقای لاشخوران جمهوری اسلامی لازم و صد البته ضروری بود، چرا؟، چون بعد از حذف همه موارد یاد شده، این بار نوبت پاکسازی بود، پاک سازی افراد درستکاری که هنوز در تب انقلاب بودند، انسان های شجاع و پاکی که در جنگ شهید شدند. گفته شد جنگ لازمه بقای رژیم بود، ولی چرا؟.
به عنوان دلیل باید این را یاد آور شوم که در آن دوران، بسیجی و سپاهی ها مانند الان نبود، نگاه به سردار فیروزآبادی و رادان و طائب و دهنمکی و احمدی مقدم و این شکم گنده ها نکنید، آن موقع پاسدار و بسیجی معنی دیگری داشت، آنان که انسان های با شرافتی بودند. چرا که اگر جنگ نمی شد، و منجر به حذف اون آدم ها نمی گردید، وقتی آن ها میفهمیدند وضعیت کشور از چه قراره، اولین کسایی که به جنگ با این زالو صفتان آخوند میرفتند، هما ن بسیجی ها و سپاهی ها بودند. پس اینجا نیاز به یک جنگ، و یک پاکسازی بود. این یک دلیل و دلیل دیگر این که جنگ و ایجاد نابسامانی، بهانه ای برای خمینی بود برای توجیح شرایط بد اقتصادی و .. مگر نمی گفت آب و برق مجانی و مسکن چنین و چنان.
حال بپردازیم به این که چه شد که جنگ تحمیلی به راه افتاد و چه دلایلی در آن دخیل بودند؟:
۱- لغو قرداد بین ایران و عراق که در دوران محمدرضا شاه بین دو کشور بسته شده بود، و این اولین بهانه را به صدام داد. و خوب است دلیل خمینی هم بدانید برای لغو این قرارداد، ایشان می گفتند چون این قرارداد به دست رژیم طاغوتی به قول خودش و شاه بسته شده باید لغو شود!!
این قرارداد به نفع ایران بود. یعنی چی شاه بسته بود؟.
این زندان کودکان و جوانان ایرانی است که نزدیک به صد کیلومتری بغداد قرار داشت. در میان زندانیان کودکانی بودند که سن این کودکان از ۱۱ تا ۱۷ سالگی بود. این کودکان بسیجی بودند که آمده بودند عده ای یونیفورمی داشتند که روی آن نوشته شده بود برای امام بمیرند، و آنان از امام اجازه داشتند تا به بهشت روند…
۲ – پیام ۱۹ فروردین ۵۸ خمینی به صدام و ملت عراق که سرشار از فحش و توهین بود که در زیر این نامه ذکر می شود:
” بسم اللَّه الرحمن الرحیم
ملت شریف ایران، خبر قطع رابطه بین ایران و امریکا را دریافت کردم و اگر کارتر در عمر خود یک کار کرده باشد که بتوان گفت به خیر و صلاح مظلوم است، همین قطع رابطه است. رابطه بین یک ملت بپا خاسته براى رهایى از چنگال چپاولگران بین المللى با یک چپاولگر عالم خوار، همیشه به ضرر ملت مظلوم و به نفع چپاولگر است. ما این قطع رابطه را به فال نیک مىگیریم؛ چون که این قطع رابطه دلیلى بر قطع امید امریکا از ایران است.
ملت رزمنده ایران این طلیعه پیروزى نهایى را که ابرقدرت سفاکى را وادار به قطع رابطه- یعنى خاتمه دادن به چپاولگریها- کرده است، اگر جشن بگیرد حق دارد. ما امیدواریم که نابودى سرسپردگانى مثل سادات و صدام حسین بزودى انجام گیرد و ملتهاى شریف اسلامى به این انگل هاى خائن، آن کنند که ملت ما با محمدرضاى خائن کرد؛ و به دنبال آن براى آزاد زیستن و به استقلال تمام رسیدن، قطع روابط با ابرقدرت ها خصوصاً امریکا نمایند. من کراراً گوشزد نموده ام که رابطه ما با امثال امریکا، رابطه ملت مظلوم با جهانخواران است.
شما اى ملت عزیز! که براى رضاى خداوند متعال، با بانگ «اللَّه اکبر» بر دشمنان خود چیره شدید و آزادى و استقلال را به دست آوردید، با اتکال به خداوند تعالى و حفظ وحدت کلمه مهیا باشید براى رو در رویى دشمنان اسلام و دشمنان مستضعفین؛ شما به خواست خداى تعالى پیروز هستید و بر مشکلات غلبه خواهید کرد.
صدام حسین که همچون شاه مخلوع چهره قبیح غیراسلامى و انسانى خود را نشان داده و به هدم اسلام و حوزه مقدسه نجف کمر بسته و با مسلمانان مظلوم براى رضاى کارتر، آن کند که مغول کرد، و با علماى اسلام خصوصاً حضرت آیت اللَّه آقاى سیدمحمدباقر صدر، آن کند که رضاخان و محمدرضا پهلوى با علما و روحانیون و سایر طبقات کردند، باید بداند که با این اعمال ضداسلامى، گور خودش و رژیم تحمیلى غیرانسانى و غیرقانونى بعث را با دست خود مىکند.
ملت شریف عراق! شما اخلاف آنان هستید که انگلیس را از عراق راندند؛ بپا خیزید و قبل از آنکه این رژیم فاسد همه چیز شما را تباه کند، دست جنایتکار او را از کشور اسلامى خود قطع کنید. اى عشایر فُرات و دجله! همه با هم و با همه ملت اتحاد کنید و این ریشه فساد را قبل از آنکه فرصت از دست برود، قلع و قمع نمایید، و براى خدا دفاع از کشور اسلامى خود و از اسلام مقدس نمایید که خدا با شماست.
اى ارتش عراق! اطاعت از این مخالف اسلام و قرآن نکنید و به ملت بگرایید و دست امریکا را که از آستین صدام بیرون آمده است قطع کنید و بدانید اطاعت از این سفاک، مخالفت با خداى متعال است و جزاى آن عار و نار است. از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین و کشور ایران را خواستارم. والسلام علیکم و رحمة اللَّه.
روح اللَّه الموسوى الخمینى”
۳- شوراندن و برانگیختن روحانیون شیعه ای که از خود رژیم اسلامی بودند برای انقلاب و مقابله با رژیم بعثی عراق و همچنین تحریک ارتشیان عراق، چرا که خمینی در اندیشه هایش همیشه صدور انقلاب شکوفا و پر برکت اسلامی را به کشورهای دیگر هم من جمله عراق و فلسطین میپروراند. و دلایل دیگر.
به هر ترتیب در ۳۱ شهریور ۵۹ آتش جنگ از سوی عراقی ها زبانه کشید، گرچه آغاز کننده جنگ عراق بود ولی دلیل اصلی آن بدون شک تحریکات خمینی بود. چرا که همانجور که گفته شد جنگ برای بقایشان امری اجتناب ناپذیر بود. میلیون ها نفر در جنگی هیچ و پوچ که هیچ دلیلی نداشت، کشته شدند. ما با عراق مشکلی نداشتیم.
این یکی از ویدیوهایی است که نشان می دهد مزدوران خمینی چگونه با خواندن شعر، و الفاظ فریبنده، جوانان ایران را به مسلخ و کشتارگاه بردند. اگر مسأله جنگ بود که نمی بایست اتفاق بیافتد، همان ارتش آزموده و کاردان ایرانی به راحتی می توانست از پس آن برآید ولی خمینی آنان را دلسرد و ناامید، و خلع سلاح کرد.
بی ربط نمیبینم در اینجا بخشی از مصاحبه ای از مرحوم دکتر مصدق را با آندره بریسو، خبرنگار فرانسوی در ۱۵ ژوئیه ۱۹۵۱ یادآور شویم که در آن پیش بینی این سال ها را کرده بود:
«امیدوارم سرکرده های شیعه قصد جدی برای ورود به عرصه سیاست نداشته باشند. اگر چنین شود، ایران در آستانه وضعیت فاجعه آمیزی قرار خواهد گرفت که بدوا همسایگان ایران (عراق، سوریه و اردن) را در حالت جنگی با ما قرار میدهد. من واقعا از این تشکیلات مذهبی هراس دارم. درست است که ما مسلمان هستیم، ولی در واقع عرب نیستیم و رودرروی سنی ها قرار داریم.
بدین ترتیب تشکیلات آخوند های شیعه با آن سلسله مراتب و امکانات اگر به قدرت دست یابد، ما در داخل مواجه با انقلابی خونین خواهیم شد و در خارج باید نتایج جهاد علیه عراق و اردن و سوریه را تحمل کنیم. فکر نمیکنم مصر و حتا اسرائیل مداخله کنند. به هر حال اگر این فرض آخری تحقق پیدا کند، یک آیت اللهی وارد عرصه میشود و نهضتی مالامال از نفرت علیه غرب و حتا ضد یهود و در دشمنی با عرب های سنی راه خواهد انداخت و ای بسا که خیابان ها جای جسد و خون خواهد شد».»
چند عکس از گذشته درخشان آقای خاتمی رهبر اخلاقی اسهال طلب ها در تبلیغات برای تحریک احساسات نوجوانان برای اعزام به جبهه های جنگ:
در سال ۱۳۶۰ کویت و دو کشور دیگر با قبول پرداخت غرامت به ایران درخواست آتش بس می کنند، بنی صدر هم می پذیرد ولی خمینی از آنجایی که هنوز به اهدافش نرسیده بود نمی پذیرد و تازه بنی صدر را هم از مقام رئیس جمهوری و فرماندهی کل قوا عزل می کند، چرا که خمینی همیشه میگفت “جنگ برای ما نـَعمت است”. و میگفت قدس از راه کربلا میگذرد و میخواست بغداد را فتح کند و سپس اسراییل را هم منهدم کند.
باری، انگار ۸ سال فلاکت و بدبختی و آورگی و خانمان سوزی و بیش از یک میلیون کشته و معلول لازم بود تا خمینی با ننگ و اجبار، جام زهر را بنوشد و صدام کافر را برادر بخواند. باز هم میگم ما هیچ مشکلی با عراق نداشتیم و این جنگی هیچ و پوچ بود.
هر آن که ما در دهه دفاع مقدس هستیم، نگارنده شرم دارد آن تصاویر و فیلم های خردزدایی و تبلیغاتی را در تلویزیون جمهوری اسلامی ببیند. دلم میخواهد تلویزیون را در این چنین حالتی بشکنم.
براستی که وقاحتی در خور این اهریمنان میخواهد که بعد از شرح این همه دغلبازی و مفت خوری که گفته شد این چنین اشک تمساح بریزند و تصاویر آن موقع را نشان بدهند و تبلیغش را بکنند. انسان های پاکی که همه از زندگی و زن و بچه و همه چیزشان گذشتند واسه خاکشان، وطنشان، که چی بشه؟ که حالا سال به سال شما ها مملکت را غارت و چپاول کنید!! براستی خیلی وقیحانه و ذلت بار است!رمز پیروزی ما همبستگی بین همه اقشار کشور، خارج از تفکرات ویرانگر مذهبی و افراد سودجو که اصطلاحا موج سوار و نان به نرخ روز خور هستند می باشد، و برای همین سخن را با این آهنگ شنیدنی از بانوی میهن دوست آریایی مان، به پایان میرسانیم: