امروزه بیشتر پدران و مادران ایرانی فشار بسیار زیادی را بر روی فرزندان شان می آورند تا آنان را راهی دانشگاه کنند و جوانان شان پله های رشد و ترقی را یکی، یکی و گاهن چند تا، چند تا طی کرده و سر انجام با داشتن یک مدرک تحصیلی دهان پر کن فارغ التحصیل شده و به آغوش گرم خانواده بازگردند.
دامنه شغل ها و رشته هایی که در نزد والدین ایرانی قرب و منزلت دارند بسیار کوچک و ناچیز بوده و عملن رشته مورد پسند تمام پدران و مادران ایرانی نهایتن به پزشکی و مهندسی ختم می شود.
آن ها به جای اینکه بگذارند جوانان به دنبال علاقه و استعداد های شان بروند، با زور و دیکتاتوری آنان را مجبور به خواندن و یاد گرفتن دروسی می کنند که خودشان دوست دارند و در واقع کسی برای علاقه و استعداد جوانان و نوجوانان تره هم خرد نمی کند، اینگونه است که دانش آموز ایرانی با خواندن رشته ای که مورد علاقه اش نیست وقت خود را تلف کرده و پس از پایان دوره تحصیلات آکادمیک نا امید و افسرده به خانه بر می گردد و دل به انجام هیچ کاری نمی دهد و خانه نشین می شود.
اکنون پرسش این جاست که آیا داشتن مدرک تحصیلی در رشته ای که شخص هیچ علاقه و استعدادی نسبت به آن ندارد، موجبات خوشبختی و موفقیت آن فرد را فراهم می آورد؟ و آیا اصولا مدرک تحصیلی در زمینه خوشبختی و داشتن یک زندگی خوب و شاد لازم و ضروری است؟.
آرش فردوسی کیست؟.
آرش فردوسی یک جوان ایرانی است که دانشگاه MIT را زمانی که تنها شش ماه به پایان تحصیلاتش مانده بود رها کرد تا به دنبال علاقه و دلبستگی های شخصی اش برود و در مدت سه سال یک کمپانی چهار بیلیون دلاری را ثبت کند. اگر از دوستداران فناوری باشید، یا از “Dropbox” استفاده کردهاید یا نامش به گوشتان خورده است.
Dropbox یک سرویس میزبانی فایل مبتنی بر رایانش ابری است این سرویس به کاربرانش اجازه میدهد که همیشه و همه جا به فایلهایشان دسترسی داشته باشند، البته به شرطی که یک اتصال اینترنتی وجود داشته باشد!.
با کمک Dropbox میتوان به راحتی فایلهای کامپیوتر یا گوشی را با فضای تحت وب این سایت، سینک کرد. به این ترتیب اگر اتفاقی برای هارد شما بیفتد یا در یا مثلا در محل کار نیاز پیدا کنید که به فایلی دسترسی داشته باشید، مشکلی نخواهید داشت.
Dropbox در سال ۲۰۰۷ توسط “درو هوستون” و “آرش فردوسی” بنا نهاده و به صورت رسمی در سال ۲۰۰۸ معرفی شد و هم اکنون بیش از ۱۸ میلیون کاربر دارد و هر ماه ۱۵ درصد به تعداد کاربران آن افزوده میشود.
آرش فردوسی نماد موفقیت یک جوان ایرانی است، او دانشگاه را ترک کرد تا به دنبال علاقه اش برود و اکنون بسیار موفق و خوشبخت است.
انسان های موفق بسیاری همچون استیو جابز، بیل گیتس، پائول آلن و… هرگز فارغ التحصیل نشدند و کالج و دانشگاه را به قصد دنبال کردن علاقه های شخصی شان ترک کردند و اکنون ما ایشان را نابغه های بیلونر قرن بیست و یکم می نامیم.
پدران و مادران ایرانی باید بیاموزند که به خواسته های فرزندان شان احترام گذاشته و اجازه دهند تا جوانان و نوجوانان علایق شخصی و استعداد های شان را دنبال کنند، والدین ایرانی باید یاد بگیرند که آن ها شانس زندگی کردن را داشته اند و قرار نیست چون آنان در زندگی دکتر و مهندس نشده اند، فرزندان شان برای برآورده کردن آرزوی دوران جوانی آنان راه پزشکی و مهندسی پیش بگیرند و به علایق شخصی شان پشت کنند.
جامعه تنها نیازمند پزشک و جراح و مهندس و معمار نیست، بلکه جامعه موسیقی دان و نقاش و نویسنده و شاعر و وکیل و معلم و پلیس و مغازه دار و بازار یاب و … هم احتیاج دارد و همه این شغل ها در کنار یکدیگر چرخ های اقتصادی و فرهنگی یک اجتماع را به حرکت در می آورند.
نگارنده بر این باور است که دنبال کردن علایق شخصی با تکیه بر استعداد ها و توانایی های ذاتی، می تواند ده ها بار سودمند تر از گذراندن یک دوره دانشگاهی و کسب یک مدرک باشد.
نظر شما در این رابطه چیست؟.